انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: 7-اخیرا بیماری اعتیاد من به چه شکل وفرم خاصی بروز ک
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2
اخیرا بیماری اعتیاد من به چه شکل وفرم خاصی بروز کرده است؟
گاهی تصور می کنیم که با قطع مصرف شریان اصلی فعالیت بیماری را قطع کردیم در صورتی که جنین نیست و فقط زمانی می توانیم این کار را انجام دهیم که اصولی را که ضامن پاکی و تداوم بهبودی ماست کار را انجام دهیم به انها عمل کنیم و هر زمانی که اصول و برنامه بهبودی تختی کنیم باید اذهان داشت که به طور یقین بیماریمان فعال شده است ما را در دست گرفته است .
بطور معمول نداشتن تعامل موجب بروز بیمار ی اعتیاد خواهد شد . امروز بیماری اعتیاد با استفاده از نقایص شکل و فرم می یابد .
مثل توجیه و بهانه . بهانه دادن به هوای نفس . غرور وخود خواهی . توقع از خود و دیگران خود کم بینی تصورات باطل تراز دیگران را گرفتن وسوسه رویا بافی قضاوت و افراط .
به این صورت که من از نظر ظاهری تغییر کرده ام و فکر می کنم که دیگر مشکل من حل شده و از این به بعد خیلی مسیر راحتتر از قبل است و من یک پس انداز بهبودی دارم وگاهی وقت ها زمان می برد که به راهنمایم بتوانم حرفم را بزنم و یا اینکه NA دیگر کافی است و برو بچسب به مسایل مالی ،یا می گویم هر وقت شد برو جلسه و خدمت کن

بیماری اعتیاد مانند یک درخت است که صد شاخه دارد ,یکی از این شاخه ها مواد مخدر است و بقیه ی شاخه ها نواقص شخصیتی و رفتارهای بیمارگونه است و عجز پرنده ای است که روی این شاخه ها می نشیند و روز دیگر روی شاخه ی دیگر ، از حالا من باید تسلیم اصول بشوم و عملکرد داشته باشم
بیماری من به هر صورتی ممکن است بروز کند.خشم.عصبانیت.خود مشغولی.ترس.تصمیمات نادرست.کارهای افراطی.وقتی از نواقصم استفاده کنم و کارهای غیر عاقلانه انجام دهم یعنی بیماریم فعال است
با سلام خدمت دوستان همدرد عزیزم
نظر و تجربه شخصی من نسبت به این سوال اینگونه است!!
بروز بیماری به هر شکل و فرمی یعنی قابل مشاهده است و تاثیر گذار بر روی اطرافیان به شکل فاحش!منظورم اینست که من در کله خود به قضاوت میپردازم(فعال شدن بیماری) هنگامی که با دیگران این قضاوت به شکل گفتاری بروز میکند ومدتی وقت خود را صرف قضاوت و کنترل و خراب کردن دیگران صرف میکنم ابتدا روابط خودم را تیره میکنم .انکار شکل خاصی بخودش میگیره و خودم تو جایگاه کاملی میبینم(زرشک!) وبهبودی خود را بحرف مفت از دست میدهمHuhHuhHuh........................
به شکل کنترل دیگران "مقایسه"قضاوت"رنجش" ترس"ناصادقی " یاس "نا امیدی"توجیح کردن وبعضی از کارهایی که در آنها لذت بوده را انجام داده ام وبه این اشکال بیماریم خودرانشان داده وبروزکرده است... تصویر: images/smilies/heart.gif 
عدم اعتماد بنفس تنبلی خود محوری سروقت نبودن کار امروزرا ت به فرداانداختن چشم چران خلاصه درهمه موارد شلاخته    ترس خشم ناامیدی تنفرازخودایجاد رنجش برای خودودیگران لذت طلبی تعیدطلبی پیروی ازهواینفس تنبلی وبی طادولی بی نظمی بی برنامگی افراط وتعفریت از دست دادن اعتماد بنفس بی توجهی به اصل روحانی واخلاقی خارج شدن از عجز وتسلیم باید هروز چک کنم ببینم پنج بخش وجودم درحال بیشرفت است یا عقب گرد درجازدن
از اين سؤال براي گرفتن تراز روزانه ميتوان استفاده كرد  من بهتر است سعي كنم از اعمال و رفتار روزانه ام تراز بگيرم و دقت كنم كه بيماري ام به چه شكلي خود را بروز ميدهد .
بيماري نيز همراه با بهبودي در وجود من رشد كرده است . بيماري من امروز اجازه انجام كارهاي اصولي را در اكثر موارد زندگي به من نميدهد . بيماري من فرم و شكل خاصي ندارد امروز سعي ميكنم خلأ  وجوديم را با نواقصم پر كنم .
 طي روزهاي گذشته چندين مورد نقص عصبانيت بر روي من كار كرده است . اخيراً كمتر با راهنمايم ارتباط مي گذارم   كمتر مشورت مي كنم   . ترس از آينده خودم و همسر و فرزندم تمام وجود مرا فرا گرفته است  . به نوعي بي برنامه شده ام و فقط حس مي كنم ساعات عمرم مي گذرد و من هيچ برنامه خاصي براي آن نداردم
بيشتر اوقات احساس مي كنم از لحاظ عاطفي از من سوء استفاده مي شود  . يه جورائي حس مي كنم مورد ظلم ديگران واقع شده ام حال اين واقعيت دارد يا اين كه من خيلي توقعي هستم  نميدانم   و اين مسئله اشتغال فكري زادي براي من ايجاد كرده است .
اين روزها دور وبر خودم را از لحاظ مالي شلوغ كرده ام و به نوعي بار مسئوليت ديگران را به دوش مي كشم  . وقتي در جلسه شركت مي كنم حس مي كنم نيازي به مشاركت ندارم و حرفي براي زدن ندارم . كمتر به جلسه ميروم و آرامش اوائل پاكي را ندارم .  
آري اين روزها بيماري من با اين شكل و فرمهائي كه گفتم خودش را در زندگي من نشان داده است 

 
همیشه تصور میکردم که با قطع مواد مخدر و مصرف نکردن آن جریان اصلی فعالیت اعتیادم را قطع کرده ام، برای مدتی هم با ترکهای مختلف برای مدتی مواد مخدر مصرف نمیکردم، اما میل به مصرف و وسوسه دمار از روزگارم در میآورد. نمیدانستم چرا اینقدر در مقابل وسوسه ضعیف و بی اراده بودم. در صورتی که چنین راحت هم نبود و من بیماری ریشه دار اعتیاد را نمیدانستم و همش به اراده و غیرت و توانایی شخصی خودم متکی بودم و به ده روز نرسیده دوباره شروع میکردم و شدیداً از این بی غیرتی و نداشتن اراده از خودم ناراحت بودم و به دلیل احساس گناه دوبار به تنهایی خودکشی کردم و دوبار هم به اتفاق خانواده بدون اطلاعشان در غذایمان مرگ موش ریختم و به اتفاق خوردیم. اما خواست خداوند چنین نبود و اون میدانست که من از روی بیچارگی و نااگاهی دست به اینکار زده بودم. من اکنون نزدیک به هفده سال است که زیاد به مواد مخدر و وسوسه شدن فکر نمیکنم. اما بیماری من گاهی با ترسیدن از آینده و مقایسه کردنم و با بی تفاوتی به اصول معنوی و روحانی برنامه و شوخی گرفتن اصول آن در من شکل میگیرد.
 
همانطور که میدانیم بیماری اعتیاد شکل و فرم های بسیار گسترده ای دارد ، گاهی پیش می آید که ما بخاطر اینکه یکی از شاخصه های بیماری را متوقف کنیم ، به شکل و فرم های دیگری از بیماری پناه میبریم بطور مثال ؛ جائیکه مواد مصرف میکنند نمیرویم و در عوض بجای میرویم که در آنجا مثلاً یا قمار میکنند و یا محفل لهو لعب و شهوترانی است ، بنا براین ، در این سوال منظور از  شکل وفرم خاص بیماری یعنی فعال شدن بیماری از چشم اندازی دیگر . در واقع اینکه بخواهیم یک عامل بیماری را باز بداریم و به یک عامل دیگری از بیماری روی ببریم عملی است بیهوده و مضر ، بنابراین ، ممکن است خواسته یا ناخواسته ، دانسته یا ندانسته در زمانی که میخواهیم اعتیادمان را غیر فعال کنیم ، در واقع بیماری را بشکل و فرم دیگری ادامه بدهیم ! . . . ، اینکه ، ما اینگونه محاسبه کنیم ؛

                                          که بجای یک شاخصه منفی بزرگ از بیماری ، یک شاخصه کوچک از بیماری را جایگزین و یا آنرا فعال کنیم  ، فکریست اشتباه و باطل و با این روش نه تنها از بیماری دور نمیشویم بلکه آنرا فعالتر میکنیم ، در کل ما زمانی میتوانیم بیماری خود را غیر فعال کنیم که بجای اینکه شاخصه های بیماری را با هم عوض کنیم ، آنها را با شاخصه های بهبودی معاوضه کنیم ، بطور مثال ؛ بجای اینکه در محافل ناسالم برای وقت گذرانی باشیم در محافل سالم و فضاهای بهبودی قرار بگیریم . از طرفی دیگر  پیام این سوال این است که با انجام ندادن یک شاخصه از بیماری نباید بخود مغرور شویم ، باید متوجه باشیم که بیماری ابعاد و شاخصه های منفی و بسیار دیگری هم دارد و لذا نباید بیماری اعتیاد را فقط از یک یا دو بُعد نگاه کنیم و به فرم و شکلهای دیگر آن اهمیت ندهیم ، این سوال بیشتر فکر ما را معطوف به این حقیقت میکند که باید برای متوقف کردن بیماری ، مراقب و هوشیار باشیم .
صفحه‌ها: 1 2