انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: 13-آیا من فرم و شکل فعلی ظهور بیماری اعتیادم را با طریقه زند
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2
آیا من فرم و شکل فعلی ظهور بیماری اعتیادم را با طریقه زندگی قبل از اینکه پاک شوم مقایسه می کنم؟
آیا این فکر«که من باید بیشتر از این ها بدانم»آزارم میدهد؟
[color=#2F4F4F][size=x-smمن هر موقع که ميخواهم از واقعيت زندگي امروز يا مشکل ها وشخصيت خود فرار کنم خود را با کذشته مقايسه مي کنم
مقايسه قسمتي از انکار است. يعني هر جا که اذيت ميشوم سريعا چيزي را انکار ميکنم
امروز تواناي هاي خود را انکار ميکنم
وبا ابراز مقايسه زندگي گذشته با زندگي حال به تايد حال وشکل زندگي امروزم مي پردازم
قافل از اينکه من بااين مقايسه توانايي هاي بلقوي خود راناديده گرفته ام
وفقط پاک از مواد هستم
وبدين صورت خود را در چزخه وپرسي روشد وبه بودي قرار نميدهم
وديري نمي پايد که اين يک نواختي مرا از مسير بهبودي منحرف ميکند امروز بايد دور نگر باشم وبه قله نگلاه کنم نه بعه جلوي پايم
قسمت دوم
امروز بسیار ازيت ميشوم
چرا که به خود ميگويم چرا اطلاعات من نصبت به مسايل اينقدر کم است ادم اگاهي نصبت به تواناي هايم موجب خود ازاري خواهد شد.
لذت انيمساوي است با درد پايدار ودرد امروز مساوي است با لذت پايدار
بله ، گاهی خود را با دیگران مقیسه می کنمو گاهی وقت ها خودم را با خودم.

امروز اگر من وقت بگذارم و خودم را با دوران مصرف مقایسه کنم کمک زیادی به من نمی کند ،من باید از این به بعد دیروزم را با امروزم مقایسه کنم.به عنوان مثال : من لباس پوشیدنم با روز اول فرق کرده ، صحبت کردنم ، برخوردم با همکاران ، خانواده و ...

اینکه امروز من باید بیشتر بدانم مفید است ولی من باید روی کلماتی که اصولی است و برنامه ای است عملکرد داشته باشم و مسئولیت هایم را درست انجام دهم

برنامه می گوید ما با درمیان گذاشتن آنچه که داریم می توانیم آنرا حفظ کنیم ، یعنی عمل کنم نه که رهجو بگیرم، عمل بکنم نه که بروم سر کلاس قدم
به عنوان معتاد من عادت داشتم که یا خودم را با معتادهای بدتر از خودم مقایسه کنم یا بهانه ای برای ادامه مصرف پیدا کنم.من میبایست پیشرفتم را در برنامه با خودم مقایسه کنم نه با اشخاص و به خود میگویم:من همینطور که هستم خوبم اما کامل نیستم و میتوانم رشد کنم
قسمت اول

از مقایسه استفاده ابزاری میکنم و هم جلوی رشد خودم میگیرم هم تسلط بیماری را انکار میکنم

مثلا پرخوری میکنم یا ولخرجی میکنم یا بیش از انداره تفریح میکنم جلسه میرم و .....و بعد هم برای دفاع از خودم و انکار افراطم میگم بابا خداروشکر من یه زمان اینطور بودم و اونطور بودم و این رشد خفیف انکار در وجود ماست و بسیار خطرناک است


من از انکار میترسم شدیییییییییییییییییییییییییییییییید

قسمت دوم تو کتاب راهنمای کارکرد قدم ویرایش جدید به این شکل ترجمه شده که آیا از اینکه کار نباید به اینجا برسد ناراحتم (اگه اشتباه بود ببخشید کتاب پیشم نیست)

اگه اعتیاد دوره بهبودی ناراحتت نکنه یعنی تو انکاری

من از انکار میترسم بدددددددددددددددددددددددددددددد
-مقایسه کردن بیماری فعلی ام  با دروان مصرف باعث خوشحالی و رضایتمندی می شود  وقتی به تغییرات خودم  از نظر جسمی روحی روانی  احساسی و عاطفی و غیرو فکر می کنم احساس خوبی به من دست می دهد خودم را با دیگران وداشته های دیگران مقایسه نمی کنم و آزار نمی دهم سعی من این است که رور به روز بهتر شوممقایسه یک نقص است که باعث قضاوت می شود .
تنها مقایسه سازنده مقایسه خود بادروان گذشته (زمان مصرف کردن) که مساوی می شوی =مواد از بین رفته آشفتگی از بین رفته ،
بهبودی را با بهبودی خود مقایسه می کنم و سعی داریم هر روز بهتر باشم ولی وسوسه بهترین بودن را فراموش می کنم .
بهبودی =عمل کردن نسبی به چیزهایی که تاکنون از برنامه آموخته ام

 

 

 
بله گاهی اوقات مقایسه میکنم وباخود میگویم شرایط فعلی بدتر از گذشته نیست.امروز که اعتیاد فعالم را متوقف کرده ام جایگزین آن از خیلی نواقص اخلاقی دیگرم استفاده وبراحتی آنرا توجیه میکنم وباخود میگوم اشکالی ندارد من که مواد مصرف نمیکنم .درواقع مواد مصرف نکردن امروزم بهانه ای است برای استفاده از نواقصم.
بله- قبلا فکر میکردم مشکل اصلی مواده اما امروز که با جنبه های مختلفی از بیماری اشنا میشوم مشکلاتی به مراتب بزرگتر سر راهم وجود دارد. در این مقایسه اگر به خاطر پیشرفت کمی که داشته ام رضایت درون به سراغم بیاید در واقع جلوی رشد خودرا گرفته ام/ باید بهتر شدن نسبی وضعیتم ایجاد انگیزه کند تا به سعی و تلاش برای بهتر شدن ادامه دهم. _وقتی با نواقص و اشکال متفاوت بیماری روبرو میشوم به این نتیجه میرسم که آگاهی و ابزار من برای مقابله با بیماری بسیار کم و ناچیز است. اگرچه این فکر باعث آزار است اما خود انگیزه ای برای تلاش بیشتر در جهت بهبودی ست  
نکته بسیار مهم این است که اگر امروزم را با دیروز مقایسه کنم جواز انجام بسیاری از کارها را برای خودم صادر میکنم . و هر وقت نیز خودم را با دیگرا ن مقایسه کنم به نوعی مقدمات ازار خودم را فراهم کرده ام و از جهاتی با زهم دنبال بهانه و تو جیه هستم برای اعمال و رفتا رهای خودم .انکار یک قسمت از مقایسه کردن است و من وقتی مقایسه میکنم به نوعی بیماری خودم را انکار میکنم مقایسه و حسادت گاهی اوقات دو بعد  دارد مثبت و منفی اگر مثبت باشد موجب رشد من در برنامه  و زندگی میشود و اگر منفی باشد باعث خود آزاری در من میشودمن نباید مقایسه کنم و باید سعی کنم که خودم را به همین گونه که هستم بپذیرم  .نکته مهم این است که به راستی بلائی که مواد بر سر من اود تمام نقصهای من نیز میتواند همان بلا را بر سر من بیاود .
 اصول موفق برنامه جلسات معتادان گمنام همین شیوه درست است، که با یادآوری رنجش و عجزهایی که در اثر بیماری اعتیاد به خودمان و زندگی و ارزشهای شخصی و اجتماعی و احساسات زده شده است، را در جلسه مشارکت میکنیم و امکانات بهبودی تازه کشف شده در برنامه و معجزات وجود دوستان بهبودی و راهنما و امنیتی که در بین خودمان وجود دار است. اصول برنامه معتقد است که من فقط حق دارم خودم را باخودم مقایسه کنم. یعنی با پنج روز و پنج هفته و پنج ماه و پنج سال پیشم را ببینم که چه فرقی با امروزم دارم. تنها گماهی مقایسه کردن خودم با دیگران است، که گاهی با مقایسه کردن و شدن متوجه قدرت ویرانگر بیماری اعتیادم شده و بیشتر خودم را به برنامه و نیروی برتر می سپارم.
 
صفحه‌ها: 1 2