انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: کاريکلماتور
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6
براي موفقيت در رياضيات گسسته، پيوسته درس خواند.
اين روزها دست آسمان از همه خالي تر است.
سايه ابر عقيم، بر سر زمين سنگيني مي کند.
در پارک جايي براي نشستن نبود، چون برف همه جا نشسته بود.
جراحي زيبايي درست نيست، بايد زشتي ها جراحي شود.
گرسنه محبت که مي شود، بغضش را مي خورد.
تمام غم هاي دنيا را توي دلش مي ريخت تا ديگران نخورند.
همه وقت ها طلاست، ولي نه وقت خداحافظي.
قلب بعضي ها را بايد گذاشت توي موزه، بخش سنگ هاي تزييني.
- هميشه پشت سر هر مرد موفق، زني است که نتونسته جلوي موفقيت شو بگيره
بعضي ها پول هايشان را بي حساب دوست دارند.
برف پيش همه روسپيد است.
فقط زمين هوادار من است.
در مقابل آيينه، رونوشتم برابر اصل بود.
تصادف کردن، گواهينامه لازم ندارد.
بعضي وام ها به جاي کارسازي، کار آدم ها را مي سازند.
در تعطيلات، گربه ها به جزاير قناري سفر مي کنند.
نگران فقر آهن بچه ها نباشيد، روي شان زياد است.
سينما، همه اهالي خود را فيلم مي کند.
سرايدار بود و اداره، سراي او.
آبدارخانه برخي اداره ها، کارآمدترين اتاق است.
خرزهره هرچه بيشتر آب مي خورد خرتر مي شود.
عفونت جهالت به شيمي درماني هم پاسخ نمي دهد.
روزگار تافته جدا بافته را زودتر پنبه مي کند.
روي ترازوي زندگي، درد مي کشيد.
آن مرد، بي درآمد از در، آمد.
نقاش نيستم، اما دلم برايت پر مي کشد.
براي کشيدن يک نفس عميق، کاغذ کم آورد.
گربه سر به هوا در جست وجوي موشک بود.

دزد بدهکار، موقع فرار دو پاي ديگر هم «قرض» کرد.
سرهاي بي مو، بيش از همه از کلاهبرداري مي ترسند.
بعضي ها در دو بهم زني، يک هستند.
شهر رويايي کارتن خواب، حلبي آباد است.

* حقوق را سر برج مي دهند اما نرسيده به همکف تمام مي شود.

* با نفرت، قلب هم مثل کليه سنگ ساز مي شود.

* گرسنه ها بيشتر از همه بازي مي خورند.

* بعضي زبان ها هم سوزن مي زنند و هم نخ مي دهند.

عليرضا جمشيدي-روزنامه خراسان
* افتادگي آبشار يک عمر طول مي کشد.

* قبل از سوختن پروانه، بغض شمع ترکيده بود.

* چشمانم در روزهاي باراني احساس بلاتکليفي مي کنند.

* تا دل آيينه را شکستم فورا مرا خرد کرد.

* در خواب غفلت نيازي به پشه بند نداريم.

صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6