2014-02-03، 09:03
کاملا مشهود است که وقتی سعی میکنم گروه خود را کنترل نمایم،خواسته ام براورده نمی شود.من تصمیم میگیرم بدانم برای همه گروه چه چیزی بهتر است،یا اینکه من تنها فردی هستم که سنت ها را به درستی می فهمد یا می دانم تازه واردین به شنیدن چه مسائلی نیاز دارند و به تنهایی باید آنها را برای شنیدن متقاعد کنم.شاید من این نحوه عملکرد را بعنوان یک حس خیرخواهی و مسئولیت پذیری تلقی کنم،اما رفتار و اعمال من به نوعی تسلط و فرمانروایی است.
سنت دوم می گوی:در گروه ما تنها یک قدرت وجود دارد و آن پروردگار مهربان است،پیشوایان ما خدمتگزاران صادقند و بر ما حکومت نمی کنند.ما تلاش می کنیم همبستگی را در گروه معرفی کرده و رهبری دوره ای را تمرین کنیم.
هیچ عضوی بهتنهایی حق حکومت ندارد.
وقتی که من بر اجرای شیوه خود پا فشاری میکنم،در کل اصل معنوی الانان را تکذیب می کنم.درست همانطور که نیروی برتر مرا در زندگی روزانه ام راهنمایی می کندفدر گروه نیز یک نیروی برتر از خودم از طریق صدای اعضا گروه کار میکند.
یادآوری امروز
در پیشرفت همبستگی جهانی،من تنها یک صدا هستم.هنگام شک وتردید برای آگاهی از وجدان گروه صبر خواهم کرد.هرگونه تلاشی برای مدیریت و جهت دهی،این احتمال را میدهد که برای هماهنگی گروه نتایج نا خوشایندی داشته باشد.
سنت دوم می گوی:در گروه ما تنها یک قدرت وجود دارد و آن پروردگار مهربان است،پیشوایان ما خدمتگزاران صادقند و بر ما حکومت نمی کنند.ما تلاش می کنیم همبستگی را در گروه معرفی کرده و رهبری دوره ای را تمرین کنیم.
هیچ عضوی بهتنهایی حق حکومت ندارد.
وقتی که من بر اجرای شیوه خود پا فشاری میکنم،در کل اصل معنوی الانان را تکذیب می کنم.درست همانطور که نیروی برتر مرا در زندگی روزانه ام راهنمایی می کندفدر گروه نیز یک نیروی برتر از خودم از طریق صدای اعضا گروه کار میکند.
یادآوری امروز
در پیشرفت همبستگی جهانی،من تنها یک صدا هستم.هنگام شک وتردید برای آگاهی از وجدان گروه صبر خواهم کرد.هرگونه تلاشی برای مدیریت و جهت دهی،این احتمال را میدهد که برای هماهنگی گروه نتایج نا خوشایندی داشته باشد.