انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: 7 آذر
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
گاهي اوقات در جلسه مي نشينم و نمي دانم چطور در خواست كمك كنم . ممكن است در دردهايم اسير شوم و احساس كنم بعضي چيزهاي ناشناس در درونم متلاشي ميشوند خشك ام ميزند فكر ميكنم اگر حركت نكنم آنها دور ميشوند بنابراين درخواست كمك نميكنم ، صحبت نميكنم و دردم بزرگتر ميشود . آيا ظاهرم آرام بنظر ميرسد ؟ نه اشتباه نكنيد من تنها از اينكه اجازه دهم حقيقت را ببينم ترس دارم . شايد تصور كنيد كه من آدم احمق و ضعيفي هستم ، شايد مرا طرد كنيد . بنابراين صحبت نميكنم و دردم باقي مي ماند . اما من گوش ميدهم و نيروي برترم آنچه را كه نميتوانم براي خود انجام دهم ، از طريق ديگران برايم ممكن مي سازد . مثلا فردي در جلسه مشاركت ميكند و بسياري از احساساتي را كه من از مطرح كردن آن ميترسم ، بيان ميكند . ناگهان دنياي من بزرگ ميشود و كمي حالم بهتر ميشود . مدتي است كه تنها نيستم .

ياد آوري امروز

كي از معجزاتي كه در الانان يافته ام اين است كه اغلب هنگامي كمك ميرسد كه شديدا به آن نياز دارم ، وقتي كه قادر به تقاضاي كمك نيستم گاهي اوقات كمك به طرف من مي آيد و وقتي نمي دانم چه بگويم لغات مورد نيازم را دريافت ميكنم . زماني كه در مورد آنچه در قلبم است مشاركت ميكنم شايد به شخصي كه نميتواند خود را پيدا ، پيامي برسانم . امروز نيروي برتري دارم كه نيازهاي مرا ميداند . همچنانكه قدم بر ميدارم ، دنيا نيز با من همگام ميشود .