انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: 10 دی
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
براي من لازم بود كه شوهرم هوشياري خود را بدست بياورد . بطوريكه مي توانستيم پس از آن با خوشحالي زندگي كنيم . من نمي توانستم با چهره زشت بيماري الكليسم كه تمام جوانب روابط ما را تحت الشعاع قرار داده بود روبرو شوم و با خلائيكه در زندگيم احساس ميكردم نمي توانستم مواجه شوم . اگر فقط او تغيير ميكرد آينده خوش و با سعادتي مي داشتم . من در الانان بايد يكسري تخيلات بي اساس و رمانتيك را مبني بر دستيابي به يك زندگي متقائد شده در اينجا و اكنون را در سر نداشته باشم . وقتي من و شوهرم از هم جدا شديم ، تخيلاتم در هم شكست .اما با حمايت برنامه ، ياد گرفته ام كه براي رشد يافتن بايد با خشنودي به خودم و واقعيت زندگيم نگاه كنم . دو سال بعد، وقتي من و همسرم دوباره ازدواج كرديم . بايد غفلت ها و خطاهاي جديد را فرا مي گرفتم . اين زمان بهبودي من است . باور من از بهبودي ، به تنهايي زندگي كردن بود . من بايد ياد ميگرفتم كه تعادلي بين مراقبت از خودم و حضور مفيد براي همسرم را پيدا كنم بايد ياد ميگرفتم كه دوباره عاشق باشم .

ياد آوري براي امروز

بهبودي همانطور كه شامل فرا گرفتن مي شود به همين نسبت شامل بدست فراموشي سپردن موضوعاتي نيز ميشود . سلامتي من نمي تواند تنها بر اساس فراگيري "قوانين"باشد چون وقتي به درستي آنها را ياد ميگيرم تغيير ميكنند . با كمك نيروي برترم با قرار گرفتن در موقعيتي كه امروز در آن هستم ، امنيت ،با اطمينان و سلامت را پيدا خواهم كرد . قدمهاي دوازده گانه برنامه ، امروز مرا بر اساس پذيرش دنيا ، آنگونه كه هست و ايمان به خدا هدايت ميكند من بخاطر اينكه دنيا چگونه بايد باشد ، با خود درگير نمي شوم . و رنج نمي برم .