انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: 42-آیا ابعاد کامل بیماریم را پذیرفته ام؟
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
آیا ابعاد کامل بیماریم را پذیرفته ام؟
پذیرش کامل بیماری
یعنی تسليم در مقابل تمام اصول انجمن
هرگاه از این اصول سر پیچی ميکنم يعني نپذیرفتن اصول انجمن گاهي در مقابل ابعادی از بیماری که روی ان شناخت دارم مي پذیرم اما انهای را که نمی دانم نمی دانم که چه عکس العملی از خودم نشان دهم . گاخی هم می شناسم و می بینم اما با انتخابی فکر کردن وانکار انها را نمی پذیرم ما با مشورت کردن با اجرای کامل اصول برنامه مي توانيم اصول برنامه تسلیم وپذيرش اصول برنامه را در خود تقویت کنم وبا روشن بینی در بر عدم اگاهی انکار عدم پذیرش خود ودیگران وتصورات با طلمان غلبه نمایم
تمرکز بر روی این نکات برای پذیرش ابعاد کامل بسیار موثر است
بله بیماری من ۳ جنبه دارد ۱ جنبه جسمی یعنی نداشتن کنترل بر مصرف مواد مخدر که با قطع مصرف و پرهیز از اولین بار مصرف از بین میرود و دیگر وابسته مواد نیستم۲ جنبه روانی که این بود من همیشه و در همه حال درگیر مواد بودم:از کجا بگیرم?با کی بزنم?چی بزنم?پولش چی و این جنبه در واقع اشتغال فکری من در مورد مواد بود که با کارکرد قدم اول و تا حدودی هم قدم ۲ و ۳ از بین رفت. اما بعد۳ مهمترین قسمت بیماری مت است یعنی بعد روحانی که بسیار پیچیده است و من مدام لازمست قدمها را کار کنم تا از ان جان سالم بدر ببرم
تا امروز :جسمی - روحی -روانی -روحانی -احساسی -رفتاری ...........را شناختم تا فردا
بیماری اعتیاد من دارای ابعاد فرم وشکل و چهار چوب مشخصی نیست. بیماری مانند یک کلاف سر درگم است واز هر راهی میتواند بر جسم فکر روح و روان من تاثیرگذار باشد.هر وقت که بیماریم را میپذیرم اصول را انجام میدهم  وهر وقت نمی پذیرم بیماریم فعال میشود. بهبودی یعنی پذیرش بیماری و داشتن عملکرد...تصویر: images/smilies/heart.gif    
بله پذيرفته ام چون اعلام عجز وناتواني کردم وسند زدم که نه ميتونم و نه ميدونم بيماري من هميشه با منه و تو مواد مخدر خلاصه نميشه من فردي هستم  که احساساتم از روي بيماريم عمل ميکنه و هميشه سعي ميکنه منو به هر طريقي از مسير بيرون بياره و بيماري من از نواقص من بر گرفته شده  من در لحظه شايد با چند نواقص در ارتباط باشم و با انها دست به گريبان کار د اره تا بتونم تمام ابعاد بيماريمو شناساي کنم تا قبل از اينکه  خسارات به بار بياره با اصول خنثي کنم
ابتدا پذیرش خودم بعنوان معتاد و شرایط خودیاری و رسیدگی و وقت گذاشتن کامل روی قدمها و اصول بهبودی بیماری و تسليم شدن در مقابل تمام اصول روحانی و معنوی انجمن، اینکه من به تنهایی هرگز موفق به رهایی از این اعتیاد نیستم و اینکه بیماری اعتیاد چندین بُعد دارد و از بعد، جسمی و روحی و روانی و احساسی و عاطفی و روحانی و معنوی تشکیل شده است و اینکه این بیماری درمان شناخته شده ای ندارد و فقط تنها با شرکت و کارکرد قدمها و انتقال آنها به تازه واردان و خدمت کردن در برنامه امکان غیر فعال کردن بیماری را دارم. هرگاه از این اصول سرپیچی کنم، يعني مرگ و نابودی همه چیزهایی که تاکنون کسب کرده و بدست آوردم. وقتی بیماری اعتیاد و عجزم را در مقابل اعتیاد و کنترل مواد مخدر پذیرفتم که روی علل و عود و بروز آن شناخت پیدا کردم. با بلندکردن دستم و معرفی هر موقع حضورم در جلسات بعنوان معتاد هر روز این ابعاد را میپذیرم.
 
با سلام علیرضا معتاد من هیچوقت نمیتونم ابعاد بیماریم را کامل بشناسم چون بیماری من خیلی گسترده هست الان مواد مخدر رفته کنار و من میدونم مشکل من بیماری اعتیاد من هست بیماری مزمن و پیشرونده هست و هر لحظه میتواند مراخفت کند بله ابعاد بیماریم را شناختم سه جنبه داره جسمی روانی و روحانی من وقتی در نواقصم سیر میکنم از لحاظ جسمی همان یکبار را امتحان نکنم از نظر روانی فکر و ذکرم رو به اون نقصم ندم و ازنظر روحانی باید به خدای خودم اعتماد داشته باشم باید یکسری از مشکلات رو به خودش بسپارم ولی ابعاد بیماری من پیچیده هست من به تنهایی نمیتونم ابعادش رو بشناسم باکمک دوستان بهبودی حضور مرتب در جلسات مطالعه نشریات کارکرد قدم به طور فرایندی میتونم گستردگی بیماریم را بشناسم و من پذیرفتم که معتادم با پسوند علیرضا معتاد گفتن و یا از نواقصم میخام استفاده کنم میدونم بیماری اعتیاد دارم و اون نقص از سه جنبه منو بهم خاهد ریخت و فهمیدم که یک بیماری ناعلاج دارم و باید از نواقصم استفاده نکنم
42-بله بیماری من بسیارمرموزوپیش رونده وکشنده است باابعادناشناخته بسیاردارای جنبه های جسمی روحی روانی احساسی و...بنظرمن هدف ازطرح این سوال اینه که پشت دیواربهانه وانکار ودست آویز قرارنگیرم پذیرش ابعاد کامل بیماری یعنی پذیرش عجز یعنی تسلیم دربرابرخداوندوتمام اصول روحانی نهفته در12قدم یعنی مشورت وگوش دل دادن هرگاه ابعادکامل مرضم روبپذیرم وحضورمرتب درجلسات ومشارکت صادقانه وتماس باراهنماوکارکردن وانتقال قدمهاراادامه دهم یعنی در روندتسلیم وپذیرش هستم وهیچ بهانه ودست آویزی مثل ناآگاهی برای مصرف مجددموادمخدرندارم وتلاش واقدام وعمل برای شناخت ابعادکامل مرضم روانجام میدم.مواردزیربیانگرعدم پذیرش ابعادکامل بیماریمان میباشد:نداشتن آگاهی ترس درانکارمرض بودن جداوشرطی کردن اصول عاجزوتسلیم نبودن توهم وتصورات باطل داشتن خودمحوربودن نداشتن صداقت روشن بینی وتمایل بخودمتکی بودن وحفظ کردن بهانه ودست آویزها?