انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: 4 اسفند
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
من مطمئن بودم باید فردی در دنیا وجود داشته باشد که هر حالت مرا درک کند همیشه برای من وقت داشته باشد و لبخندی بر چهره من بیاورد وقتی که این شخصیت ظاهر میشد بالاخره ان عشقی را که شایسته اش بودم داشتم سپس هیچ انتخابی نداشتم جزئ اینکه منتظر بمانم من ضعیف بودم . چه زندگی غم انگیز و تنهایی داشتم سپس فردی در جلسه الانان کلمه "حق شناسی" را بکار برد و ناگهان همه سناریو بهم ریخت وقتی در مورد اینکه چقدر حق شناس باشم فکر میکردم . تخیلاتم خود را چیزی جزئ یک شبه (سایه ) نشان نمی دادند واقعیت را به شکل متفاوتی نشان داد ...........دوستان من وجود داشتند بچه هایی که خیلی با من صداقت داشتند همکارانی که در روابط دوستی همراه بودند الکلی مورد علاقه در زندگیم . اعضای الانان که مرا در اغوش می گرفتند با من صحبت میکردند و بمن شهامت می دادند . من با عشق انها چه میکردم ؟ اینطور به نظر میرسید که بخاطر ان فرد تخیلی ام انها را کنار میزدم و یا بد تر از ان هرگز به انها توجه نمی کردم


یادآوری امروز


.اگر متوانم عشقی را که شامل زندگیم میشود تشخیص دهم . ایا واقعا قدر دان دریافت چیز هایی بیش از این هستم ؟ بگذار از انچه که اغلب بمن بخشیده شده . اگاهی یابم
اگر تنها دعایی که شما در کل زندگی خود گفته باشید . متشکرم باشد همان کافی است....