انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: 49-آیا پذیرفته ام که بعد از مدت های طولانی پرهیز باز هم کنترلی نخواهم داشت؟
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2
آیا پذیرفته ام که بعد از مدت های طولانی پرهیز باز هم کنترلی نخواهم داشت؟
هر چيز قدر تش از من بيشتر باشد روی ان کنترل نخواهم داشت در مقابل چیزی که ناتوانم کنترلي دارم وهر چيز که بشود کنترل کرد لذت ندارد من نمي توانم چيزي که اذت بخش است کنترل کنم
زمان مي تواند چيزي را از بةين ببرد و باياد ائوري ان به طور مجدد تداعي شود امروز به اين باور رسةيم گکه با مصرف دباره دوباره بيماري عود خواهد شد وکنترل همه چيز از دستمان خارج خواهد شد وتسليم نخواهمک بود
بله بزرگترین باور من در مورد قدم اول اینست که من من از کنترل مصرف مواد مخدر عاجز هستم و نمیتوانم مصرف موفقیت امیز داشته باشم و فاصله من با کسی که ۲۴ ساعت پاک است برداشتن همان اولین پیک مشروب و یا همان دود اول است!بیماری من با اولین بار دوباره فعال میشود
من به عنوان یک معتاد روی شخصیت خودم کنترلی ندارم وباید در مسیر بهبودی حرکت کنم وسعی کنم هروز آگاهیم بیشتر شود روشن بینی وآگاهی به من می گوید که هیچگونه کنترلی روی تمام بیماریم ندارم تجربه را تجربه کردن خطاست تصویر کنترل خودش نوعی وسوسه است باید مراقبت کنم که بیماری مارا وسوسه نکند نواقص می تواند کنترل را از دست من خارج کند پس حایل بین من ومصرف 1جلسه 2قدم 3 راهمنا البته ارتباط با آن ونیروی برترم ودر آخر تسلیم بودن
کنترل در بهبودی معنا ندارد.بهبودی هیچ معیار و زمان خاصی را برای مصرف تعیین نکرده و روی این جمله قویا تاکید کرده که بیماری ما مزمن لاعلاج و پیشرونده است پس هر گونه کنترلی موجب فعال شدن مجدد بیماری میشود.من هیچ کنترلی بر روی بیماری ام و مصرف ندارم و اگر فکر کنم کنترلی میتوانم مصرف کنم این خود نوعی وسوسه است که به چهره ای دیگر خود را نشان میدهد...تصویر: images/smilies/heart.gif 
کنترل که مال تلويزيونه بارها ترک داشتم و بارها به هر طريقي خواستم کنترل شده مصرف کنم مواد براي من از نون اب مهمتر بود واگر برا فرادم نداشتم از همون لحظه ماتم داشتم ویا به دنبال راه تهیه اش میگشتم مصرف موفقيت اميز وجود نداره چون ما بيماريم وافراطي و بدنمون به مواد مخدر الارژي داره با اولين بار مصرف منجر به مصرف ميشويم بهتره اينو از کلمون وفکرمون بيرون بياريم 
من در اثر ادامه مصرف و رفتارهای معتادگونه کم کم اطرافیانم را از دست دادم. بمرور احساس میکردم نصبت به مواد مخدر حساسیتم بالا رفته و روز به روز مصرف بیشتر از قبل میشد و از این جریان بسیار وحشت داشتم. چون شنیده بودم برای اینکه نشئگی پیدا کنم باید به مصرف هرویین مشغول بشم و این را دوست نداشتم و در نهایت مواد مخدر هم جوابم کرد، من چه مصرف میکردم و چه مصرف نمیکردم، حالم خوب نبود. چندین بار اُوردوز کردم و اگر دخترم من را به درمانگاه نمیبرد حتماً مرده بودم. دیگر مواد مخدر جوابمو نمیداد و او هم من را تنها گاشت منی که همه هستیم را به پایش ریخته بودم. مجبور شدم بر خلاف میلم برای مدتی مصرفم را قطع کنم. شنیده بودم اگر بتوانم یک ماه مواد مصرف نکنم. بعد از یک ماه میتوانم دوباره به همان اندازه شروع مصرف در بار اول همان نشئگی را دوباره تجربه کنم و من هرگز نتوانستم، این مدت را پاک بمانم. من در نهایت بیست روزی با مسافرت به جایی تریاک و شیره مصرف نکردم، اما قرصهای روانگردان و محرک میخوردم. در نهایت نفهمیدم آیا این حرفها درست بود که با ترک یک ماهه باز میتوان شروع کرد و همان لذت اولیه را برد. با آمدن به برنامه متوجه شدم که این توهمی بیش نبود. چون خیلی از کسانی که لغزش کردند پاکی های چند ساله هم داشتند و وقتی از آنها سؤال کردم، فقط پوز خندی زدند.
هرچيزی و شخصی و وابستگی و هموابستگی و عادتی که قدرتش از من بيشتر باشد و من توانایی کنترلش را نداشته باشم، بلکه آنها من را کنترل کنند. روی اداره کردن آنها عاجز و ناتوانم و هرگز توانایی کنترلشان را ندارم و هرچيزی را که بشود کنترلش کرد، برای من و بیماریم لذت ندارد. من نميتوانم چيزي که برایم هیجان دارد و لذتبخش است را کنترل کنم، بلکه دوست دارم خودم را در دامانش بیاندازم و من را کنترل کند. مرور زمان ميتواند خیلی چيزها را از بين ببرد و حافظه میتواند با ياد آوري آنها خاطراتشان را مجدداً تداعي کند و مواد مخدر و دوران اعتیاد هم با وجود دوستان مصرف کننده امروز به یادآوری لذایز مواد مخدر من را از لحاظ فکری تخریب و ضعیف کند. من به اين باور رسیدم که با مصرف دوباره مواد مخدر بازهم بيماري اعتیادم عود خواهد کرد و کنترل همه چيز از دستم خارج خواهد شد و بازهم اداره کردن زندگی آشفته ام از دستم خارج شده و در دستان بیماری اعتیاد خواهد افتاد بود.

 
(2013-10-19، 09:36 )GOMNAM نوشته است: [ -> ]
آیا پذیرفته ام که بعد از مدت های طولانی پرهیز باز هم کنترلی نخواهم داشت؟



 پذیرش بیماری اعتیاد یعنی اینکه بیماری هم در حال رشد کردن است و بالطبع هرچه پاکی من بیشتر شود بیشتر در معرض خطر هستم.چیزی به نام مصرف کنترل شده برای من بیمار وجود ندارد همیشه باید در مسیر بهبودی حرکت کنم چون تجربه را تجربه کردن خطاست.
پذیرش یعنی ارتباط با جلسات و راهنما
با تشکر محمد حدادی
تجربه گروهی ما نشان میدهد حضور مرتب در جلسات مارو پاک نگه داشته است من پذیرفته ام که بیماری اعتیاد دارم من پذیرفته ام که مواد مخدر مشکل من نیست و بیماری اعتیاد هست من رو به مصرف مواد میبره من هیچ وقت کنترلی روی مصرفم نخواهم داشت 20سالم پاکی داشته باشم اگر در اصول انجمن نباشم جلسه نرم خدمت نکنم بازهم زندگیم غیر قابل اداره میشود من صد سالم ترک کنم بازهم کنترلی نخواهم داشت چون من اگر کنترل داشتم که اینهمه خرابی ببار نمیاوردم و کنترل شده مصرف میکردم  درحالی که به اجبار افتادم میتونم بگم فقط نمردم هر بلایی سرم آورد باید این توهم به سرم نزنه که بعد مدتی میتوانم کنترلی مصرف کنم چون فقط تو دوران اعتیاد فعالم و دوران مصرف فقط نمردم هر بلایی سرم اومد هربلایی بیماری اعتیاد خیلی قوی هست و فقط تسلیم پذیرش راهنما کارکرد قدم نشریات جلسه جلسه جلسه میتونم پاک بمونم و بهبود پیدا کنم
صفحه‌ها: 1 2