انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: روز به روز-1خرداد
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
براي اوّلين بار با افرادي آشنا شده‌ام كه وقتي از ترس‌ها و خلأهايم حرف مي‌زنم، كاملاً منظور مرا درك مي‌كنند و به‌آنها نمی‌خندند. اين افراد تحت هيچ شرايطي مرا نصيحت يا مسخره نمي‌كنند. چون خودشان شرايطي مشابه‌ی شرایط من داشته‌اند. امروز آرامشم را پس از باز كردن سفره دل و مشاركت کردن درباره‌ي ترس‌ها و آينده‌ي مبهم صحبت كرده‌ام. امروز با شناخت اصول خودیاری متوجه شده‌ام اكثر اين ترس‌ها واقعيت ندارند و تنها در ذهن بيمار من بزرگتر از اندازه‌ی طبيعي خودشان رُشد کرده و جلوه مي‌كنند. وقتي از اين ترس‌ها صحبت كردم انگار از طريق دهانم خارج شده و ناپديد شدند. گاهي اين ترس‌ها در روابط عاطفي و اجتماعي و اقتصادي‌ و ابراز احساساتم مشكلاتي بزرگتر از حد را نشان داده و استرس آن را بروز مي‌دهند. بیماری وابستگی ارتباط مستقیم با ترس‌های دوران کودکیم دارند و متوجه شده‌ام که نه اینکه ترس‌هایم از بین نرفته بودند، بلکه با بزرگتر شدنم آنها هم بزرگتر شده‌اند و تأثیرشان آنقدر روی من عمیق و بزرگ بود که دوست نداشتم، به خاطر دیدن خواب‌های ترسناک بخوابم و یا با کسی و چیزی در ارتباط باشم، که واقعیت‌ها را به یادم بیاورند.
جايي كه ترس هست، خدا فراموش مي‌شود!