انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: نشریه مشکل
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
در بسیاری از ما احساس بی لیاقتی، بی ارزشی، تنهایی و ترس وجود داشت. درون ما هیچگاه با چیزهایی كه در دیگران می دیدیم جور در نمی آمد. به زودی این احساس در ما بوجود آمد كه از پدر و مادر، دوست و رفیق و از خودمان جدا هستیم. به وسیله ی خیالپردازی و استمناء در دنیای دیگری به سر می بردیم. ما خودمان را در عكسها و تصاویر غرق، و خیالاتمان را دنبال می كردیم. ما شهوترانی میكردیم و می خواستیم مورد شهوترانی قرار بگیریم.
ما یك معتاد واقعی شدیم: خود ارضایی، بی بند و باری جنسی، روابط جنسی نامشروع ، ارتباطهای همراه با خیالپردازی مداوم. ما اینها را به وضوح دیده ایم ؛ خریدیمش، فروختیمش، با آن تجارت كرده ایم و در برابرش تسلیم شدیم. ما به فریب دادن و نقشه كشیدن، آزار دادن و به نهی شده ها اعتیاد پیدا كرده بودیم. تنها راهی كه برای نجات از شهوت می دانستیم انجام دادن این كار بود. خواهش می كنم با من ارتباط داشته باش و مرا تكمیل كن .
ما گریه كنان با آغوش باز از آن استقبال می كردیم. ما برای یك لذت بالاتر شهوترانی می كردیم. ما اختیار و قدرتمان را تسلیم به دیگران می كردیم. این باعث بوجود آمدن احساس گناه، تنفر نسبت به خود، پشیمانی، احساس پوچی و درد می شد و ما همیشه به درون خودمان می رفتیم دور از واقعیت، دور از عشق، در درون خود مفقود شده بودیم. عادت ما داشتن یك صمیمیت حقیقی را غیر ممكن كرده بود. ما هیچ اتحاد و یكپارچگی واقعی را با دیگران نمی شناختیم چون به غیر واقعیتها عادت كرده بودیم.
به دنبال یك كیمیا بودیم، یك ارتباط جادویی. ارتباطی كه صمیمیت و اتحاد با دیگران را از بین می برد. خیالات واقـعیت را فاسد كرده بود، شهوت عشق را كشته بود. شهوت ابتدا معتاد و سپس عشق را فلج می كند. ما می خواستیم كمبودهای درون خودمان را با برداشتن از وجود دیگران جبران كنیم. بارها و بارها خودمان را فریب دادیم كه دفعه بعد آخرین باری است كه این كار را انجام می دهیم. ما در حقیقت داشتیم زندگیمان را می باختیم.