انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: سی ویک روز در نارانان "مراقبه روزانه"
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4
----]-روز سی و یکم -----------------------------]--ذهن باز
وقتی برای اولین بار به نارانان پیوستم بسیار گیج شده بودم چون ایده های جدید زیادی شنیدم .اعضا در باره ی مفاهیمی،چون قدم ها ،سنت ها و شعار ها مشارکت می کردنند که من چیزی متوجه نمی شدم .با این وجود در جلسات احساس آرامش می کردم و آمدن به جلسات را ادامه دادم گرچه همچنان بر افکارم و اعتقاداتم پافشاری داشتم .
من آرامشی را که در اعضا دیدم .دانشی که از آن ها به دست می آوردم و دوستی ای که به من پیشنهاد دادند را ستایش می کردم بی پرده از تمام مشکلات و شادمانی هایم صحبت می کردم .زیرا آن ها بدون قضاوت کردن مرا درک می کردند . زمانی رسید که متوجه شدم باید روش دعا کردنم را تغییر دهم از نیرو برترم خواستم تا ذهنم را باز بگذارد تا بتوانم ایده های نو را بپذیرم .من زندگی ام را با کمک برنامه ی نارانان تغییر دادم .
استفاده از شعار " گوش بده یاد بگیر "را آغاز کردم .یاد گرفتم به مشارکت تازه وارد توجه کنم کم کم دانشی را که در جلسات به دست آوردم در زندگی ام بکار بستم . دست از انتقاد کردن از سایر اعضا برداشتم .زیرا دیگر برای استفاده و بهبودی خودم در جلسات شرکت می کردم .
من به اهمیت فروتنی و استفاده از دعای آرامش در تمام لحظات زندگی ام پی بردم و شهامت تغییر نگرش را به دست آوردم
مراقبه ی روزانه "" با باز گذاشتن ذهنم به آرامی پیشرفت می کنم چالش های زندگی می تواند با روش هایی که قبلا هرگز به آن ها فکر هم نکرده بودم . حل شوند "قلمروی دانش صحبت کردن است ،و امتیاز خرد گوش کردن "
روز چهاردهم 
.عشق.
من همیشه فکر می کردم مادر مهربانی هستم .به فرزندانم هرچه می خواستند می دادم .واغلب براب آنها خود را قربانی می کردم زیرا می خواستم چیز هایی را که من در گذشته نداشته ام .داشته باشند هم چنین باور داشتم به آن اندازه که استحقاقش را دارم .عشق مراقبت توجه دریافت نمی کنم . وقتی متوجه شدم یکی از بچه هایم معتاد است وارد نارانان شدم .بعد از آن که فهمیدم نحوه ی محبت من تا چه حد آن ه را از رشد باز داشته است . شروع کردم تا عشق را از دور نمایی عاقلانه تر و مسوولانه تر درک کنم با عشق ورزیدن به پسر معتادم قدرت پیدا کردم تا او را -زمانی که زندگی اش را در معرض خطر و کاملاتحت کنترل اعتیادش بود - به رفتن به یک برنامه ی بهبودی تشویق کنم امروز او به خاطر کاری که کردهام از من سپاس گزار است او به جلساتnaمی رود واز آزادی خود برای انتخاب کردن استفاده می کند بدون آن که من تلاشی برای کنترل زندگی اش داشته باشم . من به کار بهبودی خود ادامه می دهم و یاد گرفته ام که از خود مراقبت کنم وراه تازه ای برای زندگی پیدا کرده ام .خود را بیشتر دوست دارمو تلاش می کنم تا عزت نفسم را با قاطعیت .درک خونسردی و لذت بردن روزانه از زندگی بهبود بخشم من یاد گرفتم که زندگی کنم و بگذارم تا زندگی کنند و اکنون آرامش بیشتری در زندگی ام تجربه می کنم . مراقبه ی روزانه :: امروز اهمیت عشق معقولانه را می دانم من با دوست داشتن خودم در عشق ورزیدن به دیگران توانا تر می شوم درست است هر آن چه که می خواهم ندارم اما امروز می دانم هر چه نیاز من است با عشق ورزیدن بدون چشم داشت .بیشتر از آن چه می دهم دریافت می کنم
صفحه‌ها: 1 2 3 4