انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: 12- آیا مي‌توانيد ليست چيزهايي كه نمي‌خواهيد به خداوند بسپاريد، را بنويسيد؟
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.






12- آیا مي‌توانيد ليست چيزهايي كه نمي‌خواهيد به خداوند بسپاريد، را بنويسيد؟





.
در ابتدا لیست بلند بالایی را تهیه کردم و دیدم که واقعاً مانند بچه ای که دوست ندارد داشته هایش را بکسی بسپارد برای من هم چنین بود و من دوست نداشتم چیزی را بخدا بسپارم از خداوند چون ترس داشتم برام مورد اطمینان نبود و من با داستانهایی که شنیده بودم و با آموزشهایی که در کودکی دیده بودم . سپردن در اصل یک نفرین خیلی بدی بود که بیشتر اوقات والدین و نزدیکانم من را با سپردن دست خدا نفرین میکردند و سپردن از همان ابتدا جمله خوبی نبود و در ضمن چون من راه درست را با قرو اطوار میرفتم راه درست و مستیم راه خدا بود و من واقعاً برایم درست و مثل آدم زندگی کردن و آدم بودن دشوار بود و من میدانستم که به پیمان و قرارهایی که با خداوند میگذاشتم پایبند نبودم و خصوصاً کنترل نکردن برایم بسیار سخت و حتی غیر ممکن بود و من از سه راه در مورد کنترل نکردن وا ماندم 1- کنترل ابتدایی من کاملاً محسوس بود و استاد اینکار بودم مجبور شدم این نوع کنترل را کنار بگذارم. 2- با قطع کنترل مستقیم و محسوس بطور خودکار افتادم در عالم کنترل نیمه محسوس با اینکه با خودم و خدای خودم عهد کرده بودم در کار کسی مداخله نکنم اما از طریق دیگر اینکار را میکردم اما ادعا میکردم چنین نیست. 3- کنترل نامحسوس هم یک روش کاملاً نا شناخته و مبهم که من هنوز هم در این عالم هستم و گاهی از این طریق هم کنترل میکردم . مثلا حال دوستی را می پرسیدم و طبق عادت حال اهل و عیالش را هم میپرسیدم در حالی که به من ربطی نداشت و این فضولی و مورد اضافی بود که من به آن عادت داشتم . گاهی بسرم میزد که سراغی از دوستان قماربازم بگیرم و از دوستانی که میدانستم از حال انها خبر دارند می پرسیدم.