انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: مشاعره ( با حرف آخر شعرم , شعر بنویس ..............)
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه

پر کن قدح باده که معلومم نیست کاین دم که فرو برم برآرم یا نه
هر کس به طریقی دل ما ميشکند
بیگانه جدا ، دوست جدا مي شکند
بیگانه اگر مي شکند حرفی نیست
از دوست بپرسید که چرا ميشکند

.دیروز مرا می خواند آهسته کسی در باد .......هم ربشه ی باران بود با آیینه همزاد
مجنون شد و شورید از مشرق گل سرزد ......در مستی جشمانش لیلای غزل گل داد
در شبي پر ستاره و آرام دختري در عذاب مي ميرد

دختري در عذاب تنهايي غرق در التهاب مي ميرد
دارد به جانم لرز می افتد رفیق انگار پائیزم

دارم شبیه برگهای زرد وخشک از شاخه می ریزم


من درد تو را ز دست آسان ندهم..........دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یاد گار دردی دارم .........کان درد به صد هزار درمان ندهم
مرده بودم زنده شدم گریه بودم خنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم

مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست

jتا آسمان ز حلقه بگو شان ما شود .........کو عشوه ای زابروی همچون هلال تو
این نقطه سیاه که آمد مدار نور........عکسیست در حدیقه بینش ز خال تو
وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی
تا با تو بگویم غم شبهای جدایی
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11