انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: گمنامی
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
گمنامی اساس روحانی تمام سنت های ما میباشد و همیشه یادآور این است که اصول را به شخصیتها ترجیح دهیم .
ما در گفته هایمان به مشارکت شخص خاصی رجوع نمی کنیم ٬ اینگونه هست که ما به گمنامی همدیگر احترام میگذاریم .

تمرین گمنامی سودمند خواهد بود چرا که این وضعیت به هر عضو این امکان را میدهد تا آزادانه و در امنیت ٬ هر چه پیش آمده را مشارکت کند . از طریق تمرین این اصل روحانی ٬ ما بر روی خودمان تمرکز مینماییم و فقط درباره چگونگی استفاده خودمان از ایده های برنامه در زندگی شخصی مان صحبت میکنیم .


همچنین اگر شخصی را در برنامه ببینیم که در شرایطی دیگر ( بیرون از برنامه ) او را می شناختیم ٬ گمنامی اش را بدین شکل حفظ میکنیم که با او درباره موضوعات خارج از برنامه صحبت نمیکنیم .

حفظ گمنامی باعث نزدیکی نگرش هایمان و اتحاد مان میشود و حاصل آن آرامش ٬ تواضع ٬ پذیرش ٬ عشق و خدمت خواهد بود و بدین طریق بوسیله عشق پروردگار هدایت میشویم .

بعضی اوقات هدیه پروردگار آنقدر آسان و طبیعی بدست می آید که ما حتی متوجه آن نیستیم . پروردگاری که به ما هدیه زیبایی میدهد ٬ که اولین هدیه ; پاکی مان است . اگر پروردگار میتواند گمنام بماند پس ما هم میتوانیم در جست و جوی تمرین گمنامی در زندگی روزانه باشیم .
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
سپاس ها


گمنامی بی نامی خوشنامی
مهم نیست دوست من یادش نیاد این حرف را من زده ام این کار را من کرده ام مهم این است یادش باشد چی گفته ام
تا زمن جدا نشوی با خدا اشنا نشوی
گمنامی یعنی بی نام شدن،یعنی خود را گم کردن،یعنی خود واقعی شدن،یعنی من فقط یک همدرد هستم و دیگر هیچ.
گمنامی یعنی ابرو حفظ کردن ،هم برای خودم ،هم برای همدردم.
گمنامی یعنی بی هیاهو و سر و صدا کارکردن. بی منت و توقع یاری دادن.وقتی گمنامی را خوب بفهمیم و ان را در زندگی جاری کنیم مانند این است که بر روی نقصهای کلیدی خود کار میکنیم.
مثل منیت تاییدطلبی خودخواهی غرور ریاکاری توقع انتظارداشتن.
و بدست اوردن ارزشهای روحانی و معنوی مثل فروتنی رازداری پذیرش صبر بی منت کارکردن و بی توقع خدمت کردن.
گمنامی فردی،گمنامی گروهی
گمنامی فردی:من در جلسه حرفهایی از گذشته خود نگویم که اگر در جایی شنیدم حالم را خراب کند. قرار نیست همه بدونند من در گذشته چیکار کردم.صداقت را با حماقت اشتباه نگیرم. دردها و حرفهای نگفتنی گذشته را در قدم پنج به راهنمایم بگویم.
یکی دیگر از کارها برای حفظ گمنامی فردی انتخاب راهنمای درست است.با وقت گذاشتن و رفتن به جلسات راهنمایی انتخاب کنم که گمنامی مرا نشکند.قدمها و سنتها و مفاهیم برای ما جذاب،کاربردی و راهگشاست ولی لزوما برای دیگران اینطور نیست
شاید یک ادم عادی دوست ندارد اقرار کند زندگیش غیر قابل اداره شده/درمانده شده است. وقتی از سبد پول صحبت کنم،فکر کند در جلسات ما صدقه جمع میکنیم. پس گمنامی همدردم و جلسات و انجمن را حفظ کنیم.
در گروه هم لازم نیست اگر مشکلی پیش امده است جار بزنیم و با این دلیل که میخواهیم راهکار بگیریم گمنامی گروه را بشکنیم.سعی کنیم اجازه بدهیم مشکلات گروه در داخل گروه حل بشود و ان را به بیرون از گروه منتقل نکنیم. مگر با حفظ گمنامی گروه،یعنی کاری که در این تالار میکنیم و با حفظ گمنامی از دوستانمان راهکار میگیریم.
در اخر باید بگویم بیایید نشان دهیم که ادمهای باجنبه ای شده ایم/ادمهای قابل اطمینانی شده ایم.دیگر مثل خاله زنکها حرفها را با خودمان نمی چرخانیم. وقتی حرفی برای گفتن نداریم،دردها و مشکلات همدردهایمان را دستاویزی برای صحبت کردن و سرگرم شدن قرار ندهیم.اگر کاری برایشان نمیتوانیم بکنیم حداقل کار این استکه گمنامی شان را حفظ کنیم و دعا کنیم.
با گمنامی استکه انجمن تبدیل به یک انجمن روحانی شده است. گمنامی/بی نامی/خوش نامی