انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: از ديدگاه بيل ويلسون
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3
1-دگرگوني شخصيت 
اغلب درباره الکليهاي گمنام گفته ميشود که ما فقط به مساله الکليسم مي پردازيم . 
اين تعبير درست نيست ما براي زنده ماندن ناچاريم بر باده گساري خود غلبه کنيم . هرکس که به واسطه داشتن ارتباط مستقيم با الکليها آشنا باشد مي داند که يک الکلي بدون آنکه دستخوش تحول ژرف شخصيتي شوند هرگز قادر به ترک دائم مشروبخواري نيستند . 

                               »»»»»»»»»»                                                                «««««««««««
گمان ما بر اين بود که اين شرايط و مسائل زندگيست که ما را به ميخوارگي سوق مي دهد . زماني که تلاش براي بهبود شرايط و کسب رضايت کامل در زندگي با شکست مواجه شد ، مشروبخواري ما نيز از کنترل ما خارج شد و تسليم الکل شديم . هرگز به ذهنمان هم خطور نکرد که براي مواجه با مسايل زندگي (هر چه که مي خواهد باشد ) بايد خودمان را تغيير دهيم . 

از ديدگاه بيل
شيوه زندگي الکليهاي گمنام 
قطعات برگزيده بنيان گذار الکليهاي گمنام 
2-در دستان ايزد 
وقتي گذشته خويش را مرور مي کنيم به اين نکته دست مي يابيم که در مواقعي که خويشتن را به دست پروردگار سپرده بوديم ، هر آنچه بر ما رخ مي داد بسيار بهتر از آنچيزي بوده که خودمان طرح ريزي اش کرده بوديم . 

                        »»»»»»»»»»                                              ««««««««««

افسردگي ام به طور کشنده اي تشديد شد . انگار که در قعر چاهي بودم . ديگر واپسين بقاياي سرسختي غرور آفرينم تحقير شد . به يکباره حود را در حال فرياد کشيدن يافتم : " اگر خدايي هست ، بگو خودش را بنماياند ! من براي هر کاري آماده ام !" .
ناگهان نور سفيد درخشاني اتاق را روشن کرد . از ذهنم گذشت که در کوهستاني بودم در آنجا نسيمي نه از جنس هوا ، بلکه نسيم شهامت مي وزيد و خويشتن را  انساني وارسته يافتم . به تدريج حالت شعف فروکش کرد روي تخت دراز کشيدم و براي لحظاتي در عالم ديگر سير مي کردم . دنيايي نوين از جنس وجدان . در سراسر ذهنم و وجودم حس بي نظيري از حضور ، جاري بود . با خود گفتم : " آري ، اين همان يزداني است که روحانيان از آن سخن مي گويند ! " 

از ديدگاه بيل 
شيوه زندگي الکليهاي گمنام 
قطعات برگزيده بنيان گذار الکليهاي گمنام 
3-رنج و رشد 
" سالها پيش عادت داشتم با افراد رنج کشيده ابراز همدردي کنم . اکنون دلم فقط براي کساني مي سوزد که اسير جهالت خويش اند . همان افرادي که معنا و فايده اصلي درد را درک نمي کنند . 
                   »»»»»»»»»»»»»»»»                                      ««««««««««««««««

روزگاري کسي اظهار کرد که درد ، معياري براي بهبود رواني است . حال چگونه ما اعضاي الکليهاي گمنام مي توانيم صميمانه با اين فرد ، هم عقيده باشيم ، ما که مي دانيم به ناگزير ، محنت الکليسم بر عقل غلبه مي کند و آرامش نيز مغلوب آشوب عاطفي مي شود . 
                     »»»»»»»»»»»»»»»                                        «««««««««««««««

" ايمانت را عميق تر کن ، رخساره ات را به سوي بينش استوار نگهدار ولو اين که حتي در حال حاضر براي يک لحظه هم چيزي نبيني."

از ديدگاه بیل 
شيوه زندگي الکليهاي گمنام 
قطعات برگزيده بنيان گذار الکليهاي گمنام 
4-آيا اختيار داريم ؟
بر اساس نظريه ي پوچي که عنوان مي کند ما فقط قربانياني نگون بخت و مغلوب عواملي چون وراثت ، تجربه زندگي و محيط پيرامون خود هستيم هرگز نمي بايست چشم بصيرت خويش را ببنديم . چنين نظريه اي معتقد است که اين عوامل ، يگانه نيروهايي هستند که براي ما تعيين تکليف مي کنند . راهي که اين نظريه پيش پاي ما ميگذارد مسير آزادگي نيست . به راستي بايد به اختيار ايمان داشته باشيم . 

                 »»»»»»»»»»»»»»»»                               ««««««««««««««««

" ما بعنوان کساني که بسيار الکل مصرف مي کنند ، اختيار نوشيدن الکل را از کف داديم . ما قربانيان جبري بوديم که گويي فرمان مي داد بايد دوشادوش هلاکت به راه خود ادامه دهيم . 
سرانجام مصمم به کشف دوباره خويش شديم . معتقديم که به تنهايي بر خلاصي يافتن از الکل عاجز بوديم . بدون شک ، اين يک انتخاب بود و  در نوع خود ، دشوارترين کار ، ما معتقديم در آن هنگام که مشتاق به تمرين اصول دوازده گانه الکلي هاي گمنام بوديم يک قدرت برتر مي توانست سلامت عقل را به ما بازگرداند . خلاصه کلام آنکه ما " خواستن " را برگزيديم و هرگز چيزي بهتر از اين انتخاب نکرديم . " 

از ديدگاه بیل 
شيوه زندگي الکليهاي گمنام 
قطعات برگزيده بنيان گذار الکليهاي گمنام 
5-توجه و ترقي 
واضح است که يک زندگي پر از رنج چيزي جز غم و بيهودگي به ارمغان نخواهد آورد . دقيقا به همان ميزان که رنج و اندوه را به زندگي راه مي دهيم ، ساعاتي از آنرا که مي توانست مفيد واقع شود ، هدر داده ايم . اما براي يک انسان الکلي که اميد براي او به منزله بقاء و رشد تجربه هاي معنوي است ، مساله در دل نگه داشتن آزردگي ، بينهايت خطرناک است و اگر چنين کنيم ، خويشتن را از آفتاب سر زندگي ، دور نگه داشته ايم و بر اين اساس نياز جنون آميز به الکل ، دوباره ظهور مي کند و ما ديگر بار سر به نوسيدن مي دهيم و نوشيدن براي ما ، همان مرگ است  . 
ما براي گذران زندگي خود ناچار به رهايي از دام خشم هستيم ، ترش رويي و از کوره در رفتن براي ما زيان آور است . خشم براي الکليها بر خلاف افراد سالم مانند زهر است . 

از ديدگاه بيل 
شيوه زندگي الکليهاي گمنام 
قطعات برگزيده بنيان گزار الکليهاي گمنام 
6-همه يا هيچ 
با ايمان و اعتقاد به هشياري صددرصد رسيد . در واقع اين دو عامل همواره مي بايست و بايد چنين قابليتي داشته باشند ، در غير اينصورت ابدا حياتي نداشتيم . اما لحظه اي که اين نگرشها را به زمينه مسايل عاطفيمان نيز تعميم مي دهيم ، پي مي بريم که تنها نتايج نسبي ، قابل حصول است . به عنوان مثال ، هيچ کس بر رهايي کامل از خوف ، خشم و خودپسندي قادر نيست . 
بنابراين بايد براي داشتن پيشرفتي مستمر به مسايل و مشکلات خود که گاهي موجب بروز شکستها و ناکاميهاي سنگين مي شود آگاهي پيدا کنيم . ديگر آن نگرش قديمي مان که مي گفت :" همه چيز يا هيچ چيز " باطل شده است . 
از ديدگاه بيل 
شيوه زندگي الکليهاي گمنام 
قطعات برگزيده بنيان گزار الکليهاي گمنام 
7-عالم معنا ( غير مادي ) 
دردوره هاي باستاني ، رشد مادي به طور اسف انگيزي ، آهسته بود . ماهيت تحقيق ماهرانه نوين ، کنکاش و اختراع ، تقريبا ناشناخته بود . 
در عالم ماده ، قوه فکر افراد به وسيله خرافه پرستي ، سنت و هر گونه وسواسهاي ذهني به غل و زنجير کشيده شده بود . برخي از معاصرين کريستف کلمب ، موضوع مدور بودن کره زمين را باوري احمقانه مي پنداشتند . کمي بعد ، کسان ديگري گاليله را بخاطر بدعتهاي اختر شناسي اش تهديد به اعدام کردند . آيا برخي از ما راجع به عالم معنا ، همانطور متعصب و بي منطق نيستيم که پيشينيان نسبت به عالم ماده ، مغرض و بي انصاف بودند ؟
                                     »»»»»»»»»                            ««««««««
دريافتيم که پروردگار ، شرايط  را براي آنان که در طلبش هستند ، دشوار نمي گرداند . به طور کلي براي ما عالم معنا ، عرصه اي پهناور و فراخ است و هرگز براي آنان که با جديت جوياي معني هستند ، انحصاري و هراسناک نيست . ما بر اين باوريم که راه براي همگان گشوده است . 
از ديدگاه بيل 
شيوه زندگي الکليهاي گمنام 
قطعات برگزيده بنيان گزار الکليهاي گمنام 
8- يک زندگي نوين 

آيا هوشياري از آن قسم چيزهايي است که ما از بيداري معنوي انتظار داريم ؟نه ، هوشياري فقط يک آغاز ساده است : اولين ارمغان از سوي نخستين آگاهي است . اگر بيشتر عطايا مقبول افتد ، هوشياري ما به ناچار به راه خود ادامه مي دهد . ماداميکه عقل ، مسير خود را مي پيمايد ، در مي يابيم که قادريم ذره ذره از زندگي گذشته ي خود که تهي از هر گونه بهره اي بود ، دست کشيم ، آن هم براي آغاز حياتي نو يافته که در آن بتوان تحت هرگونه شرايطي تلاش کرد . 
اگر چنانچه مشتاق به پيشبرد هشياري مان از طزيق ممارست اصول دوازده گانه ي الکلي هاي گمنام باشيم ، فارغ از کاستي ها و کاميابي ها ، فارغ از رنجها و مسرتها و حتي فارغ از بيماريهاو بهبودها ، حياتي نو پا از پيشامدها و انتخابهاي بي پايان ، همواره پيش روي ما خواهد بود . 

از ديدگاه بيل 
شيوه زندگي الکليهاي گمنام 
قطعات برگزيده بنيان گزار الکليهاي گمنام 

9-گروه و جامعه جهاني 
وقتي که عملکرد اصل دوازدهمين منجر به تشکيل گروه مي شود اکتشافي نيز صورت مي گيرد . اکتشافي که بيشتر افراد بدون وجود گروه قادر به کشف آن نيستند . اين نکته به ذهن هرکدام از اعضاء خطور مي کند که او تنها جزيي کوچک از يک مجموعه کامل و بزرگ است و هيچ ايثارانساني عظيم تر از حفظ " انجمن " نيست . هرعضو گروه مي آموزد هنگامي که ممکن است هياهوي شهوات و بلند پروازي هاي نهفته در وجودش به گروه گزندي برساند ، بايد اين هياهو را در وجود خود خاموش کند . 
آشکار است که گروه بايد دوام آورد چرا که در غير اين صورت اعضاء نميتوانند به طور انفرادي راه به جايي برند .                                                «««««««««««««                                »»»»»»»»»»»»»»
هرعضو از انجمن مي داند که پاره اي از الکلي هاي گمنام است و بين او و ديگر اعضاء تنها يک جدايي فيزيکي وجود دارد و در جنگي که در اين درياي دور دست به تنهايي به آن مشغول است ، دوستانش در لنگرگاه مجاور نزديک او هستند . مهمتر از همه اين که آنها مطمئن هستند اگر بر روي دريايي آزاد و يا در مرزي دور افتاده هم باشند ، از لطف الهي دقيقا به همان اندازه بهره مند مي شوند که در خانه خود نصيبشان ميشد. 

از ديدگاه بيل 
شيوه زندگي الکليهاي گمنام قطعات برگزيده بنيان گزار الکليهاي گمنام 
 

 
10-ماوراي تاريکي 
خودکاوي يک ثروت است ، طوري که ما به وسيله آن براي خود بينش ، شيوه و رفتاري نوين برميگزينيم تا بر بعد منفي و ظلماني سرشت خويش ، تاثير گذاريم . چنين خصيصه اي سبب ظهور چنان تواضعي مي شود که بهره مندي از برکت پروردگار را مقدور مي سازد . بااينحال ، اين تنها يک قدم است . ما خواستار پيشروي افزونتري خواهيم بود . ما به رشد و شکوفايي آن وجه نيکويي که حتي در بدترين افراد ما وجود دارد ، تمايل خواهيم داشت . اما پيش از هر چيزي ما نيازمند نور خورشيد هستيم ، چرا که هيچ چيز در تاريکي ، قابليت رشد را ندارد ، مراقبه (انديشه ) همان چيزي است که سبب مي شود ما سريعتر به سوي خورشيد حرکت کنيم .  

                     ««««««««««««««««                         »»»»»»»»»»»»»»»»»

وقتي چشمهايمان را ميگشاييم ، گويي نوري درخشان بر ما فرود مي آيد . از آنجا که جهالت ما سبب پيدايش نقايصي در وجودمان شده است ، ابتدا مي بايست کاملا به اين کاستي ها ، پي ببريم . آنچه در درجه اول براي هر قدم جديد در رشد معنوي بدان نيازمنديم ، يک انديشه موثر و سازنده است . 


از ديدگاه بيل 
شيوه زندگي الکليهاي گمنام 
قطعات برگزيده بنيان گزار الکليهاي گمنام 
 
صفحه‌ها: 1 2 3