انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: من و خدا
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
خدایا درسته من همیشه ناراحتت میکنم ... ولی هوامو داشته باش ... تو بنده های زیادی داری ... اما من فقط تو رو دارم ...
 [تصویر:  34587470120798759588.gif]
خدا آن حس زیبائیست که در تاریکی صحرا..
زمانی که هراس مرگ میدزدد سکوتت را..
یکی آهسته می گوید،
کنارت هستم ای تنها...
 
حلاج قبل از به دار آویخته شدن فرمود :
خدایا!
اینها بندگان تو اَند.
به تعصب دین تو ، برای کشتن من
گرد آمده اند و برای تقرب به درگاه تو .
بر ایشان ببخشای!
چرا که اگر تو آنچه را که بر من گشودی
بر ایشان گشوده بودی آنچه که کردند،
نمی کردند..
خدایا.....
بودنت برای من کافی ست
در گذر تنهایی
چقدر وفاداری تو
هنگام بی کسی
راحت بودن من با تو....
پیشم هستی بدون هیچ بهانه ای
گوش می دهی به من
نوازش تو با نسیم دعایم
دلگرمی تو در اوج دردهایم
و گریه هایم...
چقدر با شکوه است
هنگام رحمت تو
هیچ کس نیست
فقط تو
و مناجات من
خداوندا
با تو سخن میگویم ....
تویی که محرم تمام اسرارم بوده و هستی
ميروم و ميروم تند ... اما آرام ميرسم ...
میرسم به آستانه‌ای که سالهاست آنرا گشوده‌ای
تا مرا عبور دهي از خاك به عرش
الهي
از من بگير آنچه تو را از من ميگيرد
هنوز ميترسم به خدا نزديك بشم .....خجالت ميكشم حرف بزنم.. صداش كنم  و چيزي ازش بخوام ..
    .سكوت ميكنم و فقط خدا را از خدا ميخوام ...ازش ميخوام بياد توي قلبم 
تصویر: images/smilies/heart.gif
  ديگه مثل گذشته براي خدا توجيه كنم ، دليل بتراشم ، حق بجانب حرف بزنم  ...
     براي خدا و يا مظلوم نمايي كنم ...يا دستورش بدم ..نه!!!
 ديگه نميتونم براي خدا نقاب بزنم و نقش بازي كنم ...