انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: اشعار افشين مقدم
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
 بغض نکنبغض نکن گریه نکن اگر چه غم کشیده ای
برای من فقط بگو خواب بدی که دیده ای

اگر که اعتماد تو به دست این و آن کم است
تکیه به شانه ام بده که مثل صخره محکم است

 به پای صحبتم بشین فقط ترانه گوش کن
جام به جام من بزن جام مرا تو نوش کن

ترا به شعر می کشم چو واژه پیش می روی
مرگ فرا نمی رسد تو تازه خلق می شوی

تو در شب تولدت به شعله فوت می کنی
به چشم من که می رسی فقط 
سکوت می کنی

اگر کسی در دل توست بگو کنار می روم
گناه کن به جای تو بر سر دار می روم

شاعر: افشین مقدم
کنارم هستی و اما دلم تنگ میشه هر لحظه 
خودت می‌دونی عادت نیست فقط 
دوست داشتن محضه 
کنارم هستی و بازم بهونه‌هامو می‌گیرم 
میگم وای چقد سرده میام دستاتو می‌گیرم 
یه وقت تنها نری جایی که از تنهایی می‌میرم 
از این جا تا دم در هم بری دلشوره می‌گیرم 
فقط تو فکر این عشقم تو فکر بودن باهم 
محاله پیش من باشی برم سرگرم کاری شم 
می دونم که یه وقتایی دلت می‌گیره از کارم 
روزایی که حواسم نیست بگم خیلی دوست دارم 
تو هم مثل منی انگار از این دلتنگیا داری 
تو هم از بس منو می‌خوای یه جورایی خودآزاری 
کنارم هستی و انگار همین نزدیکیاس دریا 
مگه موهاتو وا کردی که موجش اومده اینجا 
قشنگه ردپای عشق بیا بی‌چتر زیر برف 
اگه حال منو داری می‌فهمی یعنی چی این حرف 
می‌دونم که یه وقتایی دلت می‌گیره از کارم 
روزایی که حواسم نیست بگم خیلی دوسِت دارم 
تو هم مثل منی انگار از این دلتنگیا داری 
تو هم از بس منو می‌خوای یه جورایی خودآزاری 
نفس
یه نفس دور از تو بودن واسه من ماهی و سالی
با یه عکس و چند تا 
نامه پر نمی‌شه جای خالی
میون بود و نبودت جای خالیتُ حساب کن
وقت اومدن تموم ثانیه‌ها رو جواب کن
 
یه عالم فرقه میون از جدایی دق آوردن
تا با دستای قشنگت تو خود عاشقی مردن
چشممُ به گریه بنداز فکر نکن تو عشق فقیرم
ضرب تو ضربه‌ی ساعت زنده می‌شم و می‌میرم
قلبمُ به غصه بشکن نگاه کن به تیکه پارم
من به غیر از خواستن تو، رو لبم حرفی ندارم