انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: تجربه ی دوستان بهبودی درsa
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
اهداف کوچک باعث ضعیف شدن تمایل به ترک کامل شهوت می شود
اهداف بزرگ داشتن مرا وادار به صرف وقت برای انجام کارهای معنوی می کند

 

 

 
هر کس روزی 20 صفحه از روی نشریات اس ای بنویسه و بخونه من پاکی جنسی و هوشیاریشو ضمانت میکنم

 

 

 
بنظر می رسد علت عدم پذیرش رفتارهای دیگران توسط من ، دیدگاه منفی من نسبت به آنهاست .  باید ابتدا خودم را بپذیرم ، وقتی خودم را پذیرفتم دیگران را هم می پذیرم . برنامه شرایطی مهیا میکند که به نسبت پذیرش خودت دیگران را هم می پذیری .  بعضی اوقات ما سعی داریم نقش خداوند را بازی کنیم و با رفتارهای خود محورانه خود سعی در تغییر دادن دیگران داریم ، زمانی   به این درک برسم که  نمی توانم کسی را تغییر دهم ،  یک حق انتخاب دارم و آن تسلیم شدن به واقعیت ناتوانی ام در برابر تغییر دادن دیگران و سپردن آن به خداوند می باشد و از او درخواست می کنم که مرا نجات دهد .  و امروز پذیرش پاسخ تمام مشکلات من است . ما نیاز داریم که نقص های خودمان و دیگران را فقط برای امروز ببخشیم و بپذیریم ، زیرا نمی توانیم با رنجی که این احساسات در ما ایجاد می کنند زندگی کنیم . زمانی که دیگران را بعنوان یک بیمار ( مانند خودم ) می پذیرم به شفافی می بینم که این توقعات من بوده که باعث شده من نتوانم یک زندگی شاد و آزاد داشته باشم . هرچه بیشتر بپذیرم ، آزادتر خواهم بود . می توان احساسات بد و تمام چیزهایی را که باعث می شود من نتوانم دیگران را بپذیرم به خداوند سپرد تا او آن ها را بجای من تحمل کند ، نیازی نیست من رفتارهای اشتباه همه را تحمل کنم باید آن ها را به خداوند سپرد . 
ما باید این باور را در خود پرورش دهیم که نیرویی بالاتر از ما وجود دارد که واقعا از ما مراقبت می کند . 


  من  باید حس پذیرش را روز به روز در خود تقویت کنم و از خداوند بخواهم که به من قدرتی بدهد تا در مورد آن ها ( اعضا خانواده ام ) نیز همانگذشت و صبر و تحملی را نشان دهم که با خوشحالی در مورد یک دوست بیمار روا می دارم .
بیماری = شهوت
 
مهم نیست چه نوع از شهوت در وجود ما فعال است
رابطه با جنس موافق - رابطه با جنس مخالف - خودارضایی - فکر شهوت و ...
 
ریشه اصلی بیماری ما = هر چیزی که هست مطمئنا شهوت نیست
 
شرکت در جلسات انجمن درک ریشه بیماریمان را آسانتر میکند سپس بیماری خود به خود از بین میرود
 
درون جلسات انجمن معتادان جنسی گمنام فقط افرادی که بیماری شهوت دارند شرکت میکنند و گمنامی افراد حفظ میشود. جلسات آقایان و بانوان جداازهم برگذار میگردد.
تجربه یِ دوستِ بهبودی

بیماریِ درونِ من به من دستور میدهد که آلوده کنم ، کثیف کنم ، تخریب کنم ، بی ارزش کنم خودم و دیگران را ....

چرا من نسبت به افراد بسیار زشت و سیاه و بی ریخت و بد لباس هیچ وقت حس جنسی زیادی نداشتم !!!؟؟؟ مگر آنها هم همان مادگی را نداشتند ؟ اگر مشکل من فقط ارضای جنسی بود پس چرا پاکیزگی و تناسب ظاهری افراد برایم مهم بود ؟ واقعاً من دنبال چه چیزی بودم ؟؟

اول پاکیزگی و تناسب ظاهری و جسمی افراد را در نظر میگرفتم ؟؟ این یعنی فطرت پاک من دنبال چیزهای پاک و با تناسب میگردد ، اما این وسط بیماری شهوت میاد و دخالت میکنه و میگه اون زیبایی ها رو باید تخریب کنی باید کثیف و آلوده کنی باید بی ارزشش کنی باید مالک همه چیزش بشی ....

بیماری اعتیاد جنسی و شهوت دوست نداره ما انسانها پاک ، خوشحال ، و خوشبخت باشیم و میاد ذائقه ی مرا تغییر میدهد و خوب را برایم بد و بد را برایم خوب جلوه میدهد ....

من بد بو ترین و کثیف ترین قسمت بدن انسان را دوست داشتم ! چرا ؟؟؟

..... ادامه دارد .....

در کتاب سفید اس ای صفحه 55 قسمت آخر بخش ارتباط منفی به این موضوع کاملا اشاره میکند