انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: گفتگوهای عارفانه
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
 
 
خدایا ! عقیده ی مرا از دست عقده ام مصون بدار.
 



خدایا ! به من قدرت تحمل عقیده ی مخالف ارزانی کن
 



خدایا! رشد عقلی و عملی ، مرا از فضیلت ِ تعصب ، احساس و اشراق محروم نسازد

خدایا ! مرا همواره آگاه و هوشیار دار ، تا پیش از شناخت ِ درست و کامل کسی یا فکری مثبت یا منفی قضاوت نکنم.



خدایا ! جهل آمیخته با خود خواهی و حسد ، مرا رایگان ابزار قتاله ی دشمن ، برای حمله به دوست نسازد.

خدایا ! مرا به خاطر حسد ، کینه و غرض ، عمله ی آماتور ظلمه مگردان.
 



خدایا ! خود خواهی را چنان در من بکش که خود خواهی دیگران را احساس نکنم و از آن در رنج نباشم
خدایا ! مرا به ابتذال آرامش و خوشبختی مکشان اضطراب های بزرگ، غم های ارجمند و حیرت های عظیم را به روحم عطا کن



خدایا ! لذت ها را به بندگان حقیرت بخش و درد های عزیز بر جانم ریز.



خدایا ! مگذار که آزادی ام اسیر پسند عوام گردد….که دینم در پس وجهه ی دینیم دفن شود…که عوام زدگی مرا مقلد تقلید کنندگانم سازد..که آنچه را حق می دانم بخاطر اینکه بد می دانند کتمان کنم



خدایا ! به من توفیق تلاش در شکست..صبر در نومیدی..رفتن بی همراه..جهاد بی سلاح..کار بی پاداش..فداکاری در سکوت..دین بی دنیا..خوبی بی نمود…دین بی دنیا…عظمت بی نام… خدمت بی نان..ایمان بی ریا…خوبی بی نمود…گستاخی بی خامی…مناعت بی غرور..عشق بی هوس ..تنهایی در انبوه جمعیت…ودوست داشتن بی آنکه دوست بداند…روزی کن


 
خدایا ! مگذار که آزادی ام اسیر پسند عوام گردد….که دینم در پس وجهه ی دینیم دفن شود…که عوام زدگی مرا مقلد تقلید کنندگانم سازد..که آنچه را حق می دانم بخاطر اینکه بد می دانند کتمان کنم



خدایا ! به من توفیق تلاش در شکست..صبر در نومیدی..رفتن بی همراه..جهاد بی سلاح..کار بی پاداش..فداکاری در سکوت..دین بی دنیا..خوبی بی نمود…دین بی دنیا…عظمت بی نام… خدمت بی نان..ایمان بی ریا…خوبی بی نمود…گستاخی بی خامی…مناعت بی غرور..عشق بی هوس ..تنهایی در انبوه جمعیت…ودوست داشتن بی آنکه دوست بداند…روزی کن


راز و نياز هاي شريعتي با خدا


 
[تصویر:  1_n_4.jpg]
بهشت جاودان آنجاست


گر آن خواب ابد در بستر گلوی مرگ مهربان آنجاست


سکوت جاودانی پاسدار شهر خاموشی است


همه ذرات هستی محو در رویای بیرنگ فراموشی است


نه فریادی ، نه آهنگی ، نه آوایی


نه دیروزی ، نه امروزی ، نه فردایی


جهان آرام و جان آرام


زمان در خواب بی فرجام


خوش آن خوابی که بیداری نمیبیند !


سر از بالین اندوه گران خویش بردارید


در این دنیا که هر جا هر که را زر در ترازو زور در بازوست


جهان را دست این نامردم صد رنگ بسپارید


که کام از یکدگر گیرند و خون یکدگر ریزند


درین غوغا فرو مانند و غوغا ها بر انگیزند


سر از بالین اندوه گران خویش بردارید !


همه بر آستان مرگ راحت سر فرود آرید


چرا آغوش گرم مرگ را افسانه میدانید ؟


چرا زین خواب جان آرام شیرین روی گردانید ؟


چرا از مرگ می ترسید ؟
 
                                              فریدون مشیری
خدایا! پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه‏ گرساز

خدایا! هدایتم کن! زیرا می‏دانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است.

خدایا! هدایتم کن! که ظلم نکنم، زیرا می‏دانم که ظلم چه گناه نابخشودنی است.

خدایا! نگذار دروغ بگویم، زیرا دروغ ظلم کثیفی است.
 


بخش هایی از مناجات نامه شهید چمران

 
مناجات حضرت موسي با خدا
[تصویر:  moghadame1.jpg]