انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: سنت یازدهم کتاب 12&12
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
سنت یازدهم الکلی های گمنام

خط مشی روابط عمومی ما بنا بر اصل جاذبه است نه تبلیغ، ما می بایست همیشه گمنامی شخصی خود را در سطح مطبوعات رادیو و فیلم حفظ کنیم.

بدون حمایت خیرخواهان الکلی های گمنام هرگز نمی توانست به چنین رشدی دست یابد. در سراسر گیتی معروفیت الکلی های گمنام به واسطه جاذبه فراوانی بوده، که باعث گیرایی الکلی ها به این انجمن گردیده است. بعضیب از ما از طریق تلفن در دفتر الکلی های گمنام ، کلوپ ها و منازل مطلع می شویم و یکی دیگر از طریق روزنامه، دیگری به وسیله رادیو و فیلم و بالاخره سومی از سوی تلویزیون از وجود الکلی های گمنام اطلاع می یابد.اغراق نیست اگر بگوئیم پنجاه درصد جمعیت الکلی های گمنام، از طریق این گونه وسایل ارتباط جمعی به ما رجوع نموده اند.
صداهایی که شنیده می شود، تنها صدای لرزان الکلی ها یا خانواده هایشان نیست، بلکه اطبایی که در مجلات پزشکی مقالات ما را می خوانند و صاحبان مشاغلی که دریافته اند شرکت های عظیم کار ما را مورد تأیید قرارداده اند، همگی مشتاق فراگیری حقایق بیشتری از انجمن ما می باشند.
از این رو چنین مسئولیت سنگینی سبب شد، تا به نحو احسن روابط عمومی خود را در الکلی های گمنام توسعه دهیم. سیاستی را که امروزه آغاز کرده ایم با تجربیات دردناکی توأم می باشد. به ما ثابت شد که این سیاست برخلاف آن چه که مرسوم است، باید با اصل جاذبه توأم گردد نه تبلیغ.
حال چگونگی و تأثیر این دو عقیده مخالف و متفاوت، یعنی جاذبه و تبلیغ را بررسی می کنیم. برای مثال در انتخابات، یک گروه سیاسی قصد پیروز شدن دارد. برای رسیدن به این مقصود نقاط مثبت خود را اعلام و منتشر می کند و همینطور مؤسسه خیریه ای که می خواهد اعانه جمع آوری نماید، مثلاً نام اشخاصی عالی رتبه را که به آنان کمک می کنند انتشار می دهد. موجودیت بسیاری از کارهای سیاسی، اقتصادی و دینی منوط به ترویج و تبلیغ می باشد. علل و انگیزه ها که احتیاج آدمی را مشخص می کنند، از طریق اشخاص آگهی می گردد و ما هیچگونه شک و تردیدی از این بابت نداریم. اما می دانیم در ملاء عام واقع شدن برایمان خطرناک خواهد بود. شور و حرارت ما الکلی ها آنچنان است، که هر کدام می توانیم به صورت ترویج دنده ای فعال در این کار شرکت کنیم و در نتیجه اجتماع کوچک ما پر از مروجانی خواهد شد، که کنترل امیال سرکش و نفس لجام گسیخته در آن مشکل می باشد. ثمره ای که حاصل از کنترل نفس گردید حیرت آور بود، که ما حتی از بهترین یاور خود که نشریات بودند نمی توانستیم چنین حاصلی را برداشت کنیم. بدیهی بود که الکلی های گمنام به نحوی می بایست شهرت می یافت و به این نتیجه واقف شدیم که بهترین روش، کمک دوستان ما خواهد بود. روزنامه نگاران قدیمی و اشخاص که اصولاً شک و تردید گوشه ای از طریقه زندگیشان بود، پیام الکلی های گمنام را انتشار دادند. تا آنجا که در هر نشریه ای زنان و مردان شاغل به این کار، خود را به طریقی وابسته و دوست الکلی های گمنام جلوه می دادند.
درابتدای امر قوه درک جراید به آن حد نرسیده بود که بدانند، علت عدم تمایل از معروفیت افرادمان چه می باشد. آنها از بابت تأکید ما بر روی گمنامی مبهوت شده بودند ولی بعداً موضوع را دریافتند. در اینجا چیزی وجود داشت که در دنیا کمیاب بود و آن این بود که این اجتماع خواهان ترویج و توسعه اصول و فعالیتهای خود می باشد و نه افراد. نشریات از این طرز تلقی استقبال نمودند و همواره با شوق و اشتیاق به درج مطالب الکلی های گمنام می پرداختند. اهمیت گمنامی را نشریات و جراید آمریکا به خوبی دریافته بودند، در حالی که بعضی از اعضاء این اصل برایشان آنقدر ها مهم نبود. زمانی حدود صد نفر از اعضاء به نقض گمنامی مبادرت کرده و علناً با این موضوع مخالفت می ورزیدند و عقیده داشتند که این اصل قدیمی و منسوخ بوده و مربوط به زمانی است، که درشکه در خیابان ها وسیله ایاب و ذهاب بوده است. مشروط براینکه این افراد به این کار تمایل داشته باشند، که بسیاری هم تمایل داشتند، چرا این انجمن نمی بایست عمومیت یابد؟ این حرف آنها بود. اینان صمیمانه اعتقاد داشتند که با استفاده از وسایل مدرن ارتباط جمعی می توان الکلی های گمنام را سریع تر به جهان و جهانیان شناساند. به همین منظور از طریق افراد سرشناس محلی و بین المللی، اقدام به توسعه الکلی های گمنام نمودند. هرچند که چنین مسائلی مورد توجه قرار می گرفت، اما خوشبختانه با تأمل و واقع بینی افراد دست اندر کار در جراید و مطبوعات با چنین عملی مخالفت ورزیدند.
دفتر مرکزی طی مقاله ای اهمیت گمنامی را، در روابط عمومی خود با جراید منتشره در شمال آمریکا گوشزد و تأکید نمود که رعایت گمنامی بزرگترین حامی و نگهدارنده الکلی های گمنام می باشد. از چنین زمانی به بعد، مجلات و روزنامه ها از درج اسم اشخاص در مقالات خودداری نمودند، حتی مقالاتی که حاوی مطالب بسیار چشم گیری بودند به همین دلیل انتشار نیافتند. معدودی از اعضاء عمداً به نقض چنین اصلی در سطح عمومی مبادرت می ورزیدند.
به طور خلاصه پروسه و شکل گیری سنت یازدهم الکلی های گمنام را، در رابطه با اصل گمنامی ذکر کردیم که البته محتوای آن فراتر از خودخواهی می باشد و خاطرنشان می سازد که برای مقاصد شخصی، مکانی در الکلی های گمنام وجود ندارد و هر عضو نگهدارنده و حافظ این انجمن می باشد.