انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: رشد، راز ساده شادمانی
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3
کودکان در آن زندگی می کنند. تجارت به آن نیاز دارد. شور و عشق به خاطر آن شکوفا می شود. معجزات طبیعت هر روز در آن تجلی می یابند. آن چیست؟ ما آن را رشد می نامیم. ظرفیت قابل اتساعی برای رسیدن و نمو کردن از فراتر از آن چه که هستیم به آن چه می توانیم بشویم. کلید واقعی طول عمر ما در تداوم رشد در هر مرحله از زندگی است، این تداوم به نوعی شامل کنجکاو و فعال بودن از نظر روحی و درگیری هیجانی می باشد.
متاسفانه، برنامه ها و رویاهای ما اغلب متوقف می شوند، تنها به این دلیل ساده ای که ” وقت نداریم” یا ” خیلی استرس داریم”. شغل ما، کارهای روزمره ی ما و نگرانی های ما بر اشتیاق ما پیشی گرفته است. ما تمایل داریم که احساس نماییم گیر کرده و راکد هستیم، با جریان عادی قابل پیش بینی خسته شده و با مسئولیت هایمان تحلیل می رویم.
در چنین حالتی هرگز زمانی را به پرسش از خود اختصاص داده ایم که: آیا واقعا شکوفا شده ام؟ در زندگی پیشرفت کرده ام؟ خود را برای رسیدن به حد نهایت به چالش کشیده ام؟ بهترین چیزها را در خود استخراج کرده ام؟ برای پاسخ گویی به چنین سئوال هایی، به بررسی دیدگاههای دو نفر از افراد سرشناس یعنی آنتونی رابینز و دیپک چاپرا، در زمینه رشد و ترقی انسانی می پردازیم. در مصاحبه هایی متفاوت آنها نظرات خود را مورد چیزهایی که ما آنها را رشد می نامیم، ارائه می دهند.

ما چگونه به بن بست می رسیم؟


رابینز، مربی عملکرد بهینه و نویسنده کتاب قدرت درون، مهار نیروهای اولیه ی درونی، بیان می دارد که “کودکان استاد گسترده ساختن ظرفیت هایشان هستند.”


جسم، ذهن و مهارت های آنان در فضایی دورانی در حال رشد است. کنجکاوی آنها همانند انرژیشان نامحدود است و که به خودی خود فوران می کند.

ما به عنوان بزرگسال، در دام جریان تکراری زندگی و سست کننده ی ذهن گیر می افتیم. ” ما در قلمرو آرام – امن، حفاظت شده و کسل کننده ی خود – می مانیم و از این که از آن گام بیرون نهیم، می ترسیم. اما همین قلمرو آرام که ما را از درد رشد حفاظت می کند، می تواند به زندانی برای ما تبدیل شود. به جای این که با انرژی کودکی به درون زندگی شیرجه بزنیم، احتیاط  و وسواس زیادی به خرج داده و قادر نیستیم شادی را به تداوم بخشیم چون رشد ما را عقیم می گذارد”.

ما از یادگیری و شوخ طبعی دست می کشیم.


دکتر چاپرا، مولف ۳۸ جلد کتاب در مورد سلامتی و روحیه معنوی داشتن، در آخرین اثرش تحت عنوان، آتشی در قلب، رشد را “تکامل تدریجی هوشیاری یا روان” تعریف می کند.


وی بیان می دارد که “مطالعات نشان داده رشد هیجانی بیشتر افراد پس از هشت سالگی متوقف می شود!” بخشی از شرطی سازی اجتماعی ما می گوید که زمانی که به مدرسه می رویم، رشد متوقف می شود، در حالی که می بایست سرعت پیدا می کرد. همچنین ما به عنوان بزرگسال توانایی شوخ طبعی را نیز از دست می دهیم. وی اظهار می دارد “اسکی کردن، گلف، لذت بردن از طبیعت، بازی با کودکان خود، از جمله ی این موارد است. بازی برای رشد ضروری است، چون در این حالت روان ما وارد نهفتگی شده و خلاقیتمان شکوفا می گردد”.


ما به وعده های نادرست باور پیدا کرده ایم. دکتر چاپرا معتقد است که در جامعه بی نظم و پر استرس ما، اغلب از طرح “سئوالات عمیق تر” ناتوانیم و به جای آن بر اغوای ماتریالیسم متمرکز می شویم.


وی بیان می دارد که “به ما وعده های نادرست داده اند، این که پول می تواند هر چیزی را برآورده سازد از هیجان های شاد گرفته تا ارتباط صمیمی و زندگی خوب. به عبارتی دیگر پول می تواند روح شما را بخرد. پیش فرض ذهنی فراگیری وجود دارد، بر این اساس که چیزی خارج از درون، شما را شاد می سازد، اما در حقیقت هیچ رابطه ای بین آن چه که ما شادی می نامیم و موفقیت مادی وجود ندارد.”

دکتر چاپرا بیان می دارد که موفقیت واقعی” توانایی عشق ورزیدن و شور و شوق داشتن، یافتن معنا در زندگی و احساس ارتباط  با خلاقیت خویش است. زمانی که به همه این ها رسیدی، موفقیت مادی محصول فرعی و جانبی آنها خواهد بود.”


در واقع مطالعه اخیری که به تحلیل سطوح شادی در ۶۵ کشور پرداخته، ایالات متحده را در رتبه ۱۶ قرار داده است. این مطالعه در مجله انگلیسی نیو ساینتیست چاپ شده، نیجریه را به عنوان بالاترین درصد مردمان شاد معرفی کرده و برخی از کشورهای در حال توسعه را در رده های بالا قرار داده است.


دکتر رابینز که برنامه هدایت زندگی را ۲۵ سال پیش ارائه داد، بیان نموده که چه چیزی افراد را خوشحال و چه چیزی آنها را ناراحت می نماید. او می گوید: “ما مرفه ترین ملت در جهان هستیم، اما ۶۵ درصد از جمعیت ما اضافه وزن دارند، ۱۹ درصد از افسردگی رنج می برند، ۵۰ درصد ازدواج ها به طلاق ختم می شود و ۱۹ میلیون از داروهای مخدر استفاده می نمایند! مشکل در کجاست؟ ما دنبال اهداف مادی هستیم، اما از درون رنج می کشیم چون موفقیت بدون اتمام، با شکست برابر است. سرانجام چیزهایی که به دست می آوریم،

هرگز ما را خوشحال نمی کند.”
ما منفی ها را برجسته می کنیم.


رابینز می گوید:” دلیل اصلی این که بیشتر افراد در رنج هستند این است که آنها فقط بر آشفتگی ها، چالش ها و مشکلاتشان تمرکز می کنند.”


دکتر چاپرا می گوید: “هیجان های شما تقصیر سایرین نیست، اگر شما احساس درد می کنید، باید منشاء آن را درک کنید، آن را بیان کنید، تسهیم نمایید، رهایش کنید و بگذرید. این همان کاری است که یک فرد بالغ از نظر هیجانی انجام می دهد. اگر این کار را انجام ندهید، یادآوری درد بعدا به صورت خشم بروز می یابد، انتظار درد اضطراب را تولید می کند، کاستن از درد به صورت احساس گناه نمایان می شود، و تمام این درد انرژی شما را بلعیده و منجر به افسردگی می شود.”
صفحه‌ها: 1 2 3