انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: 37-· چه تضادهایی در شخصیت من ، حفظ دوستی یا یک رابطه رومانتیک را برای من مشکل می س
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
· چه تضادهایی در شخصیت من ، حفظ دوستی یا یک رابطه رومانتیک را برای من مشکل می سازد ؟
خودخواهی و غرور و رنجش و مقایسه اگر داشته باشم حفظ روابطم را دشوار می کند .
[color=#FFA500][size=large][font=Arial] ترس وقضاوت از بزرگترین نضادهایی است که دچار مشکل در کلیه ی روابط می شود شهوت تصورات باطل رنجش کینه تفرت خود خواهی معامله کردن در روابط عشقی و دوستی توقع نضادهای مالی و طبقاتی عاطفی ترور شخصیتی دیرگران رفتار افراط و تفریط در محبت دم دمی مزاج بودن بد دهنی لودگی شک سوء ظن مقایسه خود کم بینی خود بزرگ بینی وسوسه اجبار عادت های خود محوارانه .
که در هیچ کدام از رفتارها تعادل وجود ندارد زیرا ما هیج گاه شخصیت ثابت نداریم
رابطه ما سه نوع است رابطه خودمان با خودمان.رابطه با نیرو برتر.رابطه با مردم واجتماع..

نواقص شخصیتی اجازه نمی دهد رابط هایمان خوب باشد . نیرو خیر وخوب با نیروی شر در تضاد هستند.

تضادها ریشه در احساسات مخرب ونواقص شخصیتی ما دارنند مثلا گاهی بدون دلیل خاصی خیلی مهربان وگاهی بدون دلیل خشمگین وپرخاشگر گاهی می توانیم ارتباط خوبی با خداوند داشته وگاهی ارتباط کاملا قطع می شودگاهی خوب بد اخلاق ومهربان نیستیم ولی توقع مهربانی داریم .مرام والگوی مشخصی برای ارتباط ودوستی نداریم ولی از دیگران مرام وثبات شخصیت داریم .معیارهایمان تحت تاثیر شرایط وحرف دیگران تغییر می کند دهن بین نباشم عیب جو ومنفی نگر نباشم تعادل وثبات رفتار داشته باشم
شرط و شروط گذاشتن برای روابطم-کنترل کردن -عصبانیت و تصمیمات غیر عقلانی-خودخواهی-شهوترانی-تعصبات افراطی-خودکم بینی-خود بزرگ بینی-کم توجه بودن-احساسات افراطی-عاطفی بودن
بزرگترین مشکل من نداشتن تعادل است بخاطرهمین همیشه درحالت افراط وتفریط هستم انجایی که باید مهربان باشم نیستم وانجایی که نباید مهربان .مهربانم.مثلا باصاحب جنسم همیشه مهربان بودم ولی درعوض با همسرم که همه جوره من روتحمل میکرد نامهربان بودم
37_ایمان نداشتن به اینگونه روابط،خودکم بینی ویاخودبزرگ بینی، غرور وتوقع،عدم درک طرف مقابل،کنترل وقضاوت وسرزنش کردن مداوم،رو شدن شخصیت های دروغینی که از خودم ارائه میدم،سوء استفاده کردن وشهوترانی زیاد،موردسوءاستفاده واقع شدن،زودسیرشدن از طرف مقابل،رابطه های فامیلی وهمسایگی،اعتقادات وباورهای مذهبی،عدم امنیت مالی وجانی،نداشتن آرامش در رابطه،از دست دادن تازگی وعادی شدن آن رابطه، روشدن دروغها ونقطه ضعفهام،رعایت نکردن بهداشت،نداشتن صداقت،رنجش گرفتن،یک رابطه جدید و وجود نفر سوم ...توقع مارادچارتضادهای شخصیتی میکند...
هرگاه با5اصل روحانی:صداقت،روشن بینی،تمایل،فروتنی وپذیرش وارد رابطه شویم ازتمام تضادهای شخصیتی دست برمیداریم ویک رابطه سالم ودرست پیدا میکنیم?
روابط ما عموما زیر بنایی دارد که برگرفته از تجربیات و اعتقادات گذشته امان است . ما در درون خود همواره دوگانگی داشتیم از یکطرف دوست نداشتیم معتاد شویم و از طرف دیگر عاشق مواد بودیم .ما یا مورد سوئ اسفاده قرار گرفته ایم یا خودمان بدنبال ان بودیم که از دیگران سوء استفاده کنیم  از یکطرف دیگران را بخاطر اشتباهاتشان سرزنش میکردیم و از طرفی خودمان مملو از اشتباه بودیم . صداقت را دوست داشتیم اما خودمان ناصادقی می کردیم . این تضادها باعث شده بود که دیگران در برخورد با ما خیلی سریع به ماهیت وجودی ما پی میبردند و خواستار دوری از ما بودند . کسانی هم که به ما نزدیک می شدند یا دنبال سوء استفاده بودند یا خود بیمار بودند . از اینرو بسیاری از روابط ما بواسطه تضادهای شخصیتیمان دچار مشکل می شد و دیگران نمی توانستند به ما اعتماد کنند یا در برخورد با ما دچار سر در گمی می شدند . ما در واقع بین خوب بودن و یا نبودن سر در گم بودیم و در هیچ امری تعادل نداشتیم شاخه خود محوری بیماری ما ما را از دیگران جدا میکرد و نمی توانستیم روابط سازنده ای ایجاد کنیم