انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: 38-· ترس از آزارشدن یا صدمه خوردن ، چگونه بر روی دوستیها و روابط رومانتیک من اثر گ
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
· ترس از آزارشدن یا صدمه خوردن ، چگونه بر روی دوستیها و روابط رومانتیک من اثر گذاشته است ؟
ترسی که ریشه اصلی بیماری من است همیشه در ایجاد روابط برای من مشکل ساز بوده است گاهی اوقات برای دوستیهایمان به جهت ترس از ازار واذیت وصدمه خوردن از نقشه های معتاد گونه می کشی دم مثلا اگر کسی محبت بیش از حد می کرد به طور سریع قضاوت می کردم
وطوری عمل می کردم که موجب دور شدن انشخص از ما می شد خیلی از دوستیهایمان به خاطر ترس از این کار ها مدت زیادی پا بر جا نمی ماند در هر دو صورت مادچار یک سری احساسات می شدیم وباید دنبال این بگردیم که این احساسات واقعی هستند یا غیر واقعی ترس از من چیزی میسازد که من نیستم وتحت رفتارهای معتاد گونه یا احساسات قرار خواهم گرفت مهم این است که بتوانیم راه درست بروز انها را پیدا کنیم
من همیشه درروابطم دچارترسهای توهمی وغیرواقعی میشوم وهمین ترس مانع حفظ وارتقا روابطم میشود مثلا ترس ازاینکه مورد سواستفاده قرار بگیرم یابرعکس ویا بخاطرخودکم بینی ازدیگران فاصله میگیرم ویا راجع به افکاره دیگران قضاوت میکنم که راجع من چه فکری می کنند
38_ترس ازاینکه مریض شوم ترس ازبیماریهای مقاربتی،ترس از اینکه وابسته شوم،ترس بابت ازدست دادن امنیت مالی واینکه آبرویم درخطرقراربگیردودیگران ترازم رابگیرند ودرموردم قضاوت کنندویاموردکنترل قراربگیرم ومهربدنامی وبلهوسی به پیشانیم بخوردوانگشت نماشوم ترس ازاینکه طرفم بمن خیانت بکندویااینکه دروغهایم روشوند ویااینکه مورد سوءاستفاده قراربگیرم، ترس از اینکه طرف مصرف کننده وبدنام باشد،ترس بابت ازدست دادن خودرابطه واینکه تنهاشوم،ویااینکه طرف صاحب داشته باشد،ترس ازفاش شدن رابطه های دیگرمان،ترس ازپیداکردن عذاب وجدان ووابستگی هم که برروی روابطم تاثیرمیگذارد،ترس از قانون ومسایل قانونی،ترس ازدرگیرشدن درمسایل خانوادگی طرف مقابل ودرکارانجام شده قرارگرفتن،ترس از باختن وبازنده شدن وخودترسیدن واشتغال فکری که بیشترمواقع باعث قطع رابطه هایم میباشند.?
عموما رفتار افراد مبتلا به بیماری اعتیاد ( از جمله خودم ) بر اساس الگویی ذهنی است که از کودکی در ما شکل گرفته است . بسیاری از ما در دوران کودکی صدمات و لطمات زیادی را از محیط پیرامون خود خورده ایم که باعث شکل گیری الگوی ترس در ذهن ما شده است . ما یا خودمان مورد سوء استفاده قرار گرفتیم یا بواسطه ترس از آزار شدن ؛ دیگران را مورد سوئ استفاده قرار دادیم . بواسطه این موضوع هیچ گاه نتوانستیم با افراد و محیط پیرامون خود رابطه دلی یا بقولی افلاطونی برقرار کنیم بکه زیر بنای روابط ما یا لذت طلبی بود یا سوء استفاده . برای مثال من در کودکیم مورد تمسخر دوستانم بودم بهمین جهت وقتی بزرگتر شدم بواسطه ترس اط آزار شدن یا از دیگران دوری می جستم یا اگر هم به کسی نزدیک می شدم با دیده شک و تردید بود .
ترس از آزار شدن مانع ذهنی بزرگی در برقراری رابطه سالم با دیگران است که عموما با انزوا یا پرخاشگری همراه است