2013-10-30، 08:28
2013-11-16، 12:43
مي ترسم که عمر مجال دوباره ديدنت را ندهد.
دوست من .اشکم سرازير ازحسرت روزهاي هدر رفته است .
اگر آمدي ونشاني من به گورستان شهر بود .
فقط خوبيهايم را به خاطر آور ...
هر آدمي تو زندگيش
يه بي معرفت داره
كه اون بي معرفت
دوست داشتني ترين آدم روزگاره.....!
رابطه ای که مرد/ دیگه مرده
هرروزو هر دقیقه نبضشو نگیر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
دوست من .اشکم سرازير ازحسرت روزهاي هدر رفته است .
اگر آمدي ونشاني من به گورستان شهر بود .
فقط خوبيهايم را به خاطر آور ...
هر آدمي تو زندگيش
يه بي معرفت داره
كه اون بي معرفت
دوست داشتني ترين آدم روزگاره.....!
رابطه ای که مرد/ دیگه مرده
هرروزو هر دقیقه نبضشو نگیر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
2013-11-21، 12:59
.چه خوب میشد یه روزی از همین روزا خدا میومد بوسم میکرد و میگفت همه ی سختی های این مدت شوخی بود... میخواستم ببینم جنبه داری یا نه!
2013-11-28، 12:32
یادگاریم ازروزام چی بودبجزپوچی ودود
دودمیکنم سیگارمو این دنیاجای من نبود
.
بهانه ای برای سیگار های پشت سر هم ندارم…جز این که بگویم از کبریتم یک چوب بیشتر نمانده است…
.
.
روزگارعجیبیست!!! من به تو معتادم … تو مرا ترک میکنى …
دودمیکنم سیگارمو این دنیاجای من نبود
.
بهانه ای برای سیگار های پشت سر هم ندارم…جز این که بگویم از کبریتم یک چوب بیشتر نمانده است…
.
.
روزگارعجیبیست!!! من به تو معتادم … تو مرا ترک میکنى …
2014-03-04، 12:17
باتو هستم ای غريبه،
آشنايم ميشوی؟
آشنای گريه های بي ريايم ميشوی؟
من تمام درد باران را خودم فهميده ام ...
مثل باران آشنای بي صدايم ميشوی ؟
آشنايم ميشوی؟
آشنای گريه های بي ريايم ميشوی؟
من تمام درد باران را خودم فهميده ام ...
مثل باران آشنای بي صدايم ميشوی ؟
2014-05-13، 10:05
درد میکشد بغض ، وقتی اشک هم آرامَش نمیکند …
2014-05-31، 08:42
روزها پر و خالی میشوند مثل فنجان های چای در کافه های بعد از ظهر اما هیچ اتفاق خاصی نمی افتد
اینکه مثلا تـــــــــو ، ناگهان در آنسوی میز نشسته باشی !
اینکه مثلا تـــــــــو ، ناگهان در آنسوی میز نشسته باشی !
2014-06-01، 10:44
وقتی باران بارید ..
غنچه ای خندید و شکفت ..
باز باران دونه دونه برزمین تشنه بارید ................
باران آمد عشق آمد
زندگی خندید مست ازعشق باران
دل را به دست باران دادم
منتظر بوسه هایت بودم زیر باران رفتم خودرا رها کردم
و به دست باران دادم ..
دلم را به باران سپردم ..
با باران همراه شدم ،
باریدم کاش دلتنگی هایم را باران بشوید
نمی دانم چرا باز دلتنگم
دلتنگی مرا جز بوسه های باران توآرام نمی کند
می خواهم تو باران باشی
میدانی ابر باشد وباران باشد وتو نباشی
دوست ندارم نه دوست ندارم من باران بوسه های تو را می خواهم
من بغض باران ابر دلتنگ رابا صدای دوستت دارم ...
دوست دارم
می خواهم با صدای دوستت دارم
قلب ابر سیاه را بشکافی و بباری
چون سیل بر روی این تن تشنه بباری
نمی بینی زمین احساسم از نبود لمس باران عشقت خشکیده
بیا باجوانه هایی از عشق
بیا من منتظر لمس تو وآغوش تو باران هستم
عشق یعنی فقط بوسه باران ولمس آغوش زمین تشنه باران
[
غنچه ای خندید و شکفت ..
باز باران دونه دونه برزمین تشنه بارید ................
باران آمد عشق آمد
زندگی خندید مست ازعشق باران
دل را به دست باران دادم
منتظر بوسه هایت بودم زیر باران رفتم خودرا رها کردم
و به دست باران دادم ..
دلم را به باران سپردم ..
با باران همراه شدم ،
باریدم کاش دلتنگی هایم را باران بشوید
نمی دانم چرا باز دلتنگم
دلتنگی مرا جز بوسه های باران توآرام نمی کند
می خواهم تو باران باشی
میدانی ابر باشد وباران باشد وتو نباشی
دوست ندارم نه دوست ندارم من باران بوسه های تو را می خواهم
من بغض باران ابر دلتنگ رابا صدای دوستت دارم ...
دوست دارم
می خواهم با صدای دوستت دارم
قلب ابر سیاه را بشکافی و بباری
چون سیل بر روی این تن تشنه بباری
نمی بینی زمین احساسم از نبود لمس باران عشقت خشکیده
بیا باجوانه هایی از عشق
بیا من منتظر لمس تو وآغوش تو باران هستم
عشق یعنی فقط بوسه باران ولمس آغوش زمین تشنه باران
[
2014-06-01، 03:41
هوا ابری است ...
شاید باران ببارد ....
بوی خوش باران ذره ای از بوی مهربانی توست
و زلالی قطراتش یادآور صداقت کلام توست ...
باران را دوست دارم چراکه تو را نیاز دارم....
هوا ابری است .....
چرا باران نمیبارد!!!!!!!
چه سکوتی اینجاست...........
شاید باران ببارد ....
بوی خوش باران ذره ای از بوی مهربانی توست
و زلالی قطراتش یادآور صداقت کلام توست ...
باران را دوست دارم چراکه تو را نیاز دارم....
هوا ابری است .....
چرا باران نمیبارد!!!!!!!
چه سکوتی اینجاست...........
2014-10-11، 10:47
پاييز ، ابرهايت را بفرست ...
به سرزميني كه او هوايش را تنفس ميكند ....
تا ببارند ...
مگر نميداني ، باران او را عاشق تر ميكند ...
مگر نميداني قلبش بي تاب ميشود ...
و ذهن اش آرام ...
پس بباااااااار ...
به سرزميني كه او هوايش را تنفس ميكند ....
تا ببارند ...
مگر نميداني ، باران او را عاشق تر ميكند ...
مگر نميداني قلبش بي تاب ميشود ...
و ذهن اش آرام ...
پس بباااااااار ...