انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: دلتنگی تو
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5
خنده ام میگیرد…
وقتی پس از مدتها بی خبری،
بی آنکه سراغی از این دل بگیری…
می گویی دلم برایت تنگ است …
یا دلم را به بازی گرفته ای،
یا معنای واژه ها را خوب نمی دانی ؟
دلتنگی … ارزانی خودت،
من دیگر دلم را به خدا سپرده ام…
یک طرف جنگل ... یک طرف دریا

و من همان جاده ی میان این دو هستم

که محکومم به لذت بردن از راه دور

نه رسیدن به هیچ کدام

بد دردیست که عاشق باشی و راهی برای رسیدن به معشوقه ات نداشته باشی
گلایه ها عینی نداره کنایه هاست که ویران میکنه

.

.

.

چای هایت را تلخ بخور
یک بار نگاهم کن
تمام قندهای دلم را برایت اب میکنم

.

.

.

چه شوری میزند دلم وقتی….
در چشم دیگران
انقدر شیرین میشوی!
تنها امید من که نا امیده
امیده من دوباره ته کشیده
لحظه به لحظه فکر نا امیدی
این لحظات امونم و بریده
گاه گاهی که دلم تنگ و نگاهم ابری است ، کاش میشد که تو را میدیدم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

من اینجا بس دلم تنگ است ، و هر سازی که می بینم بد آهنگ است ، بیا ره توشه برداریم قدم در راه بی برگشت بگذاریم ، ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اشک چشمام جمع شده ، یواش یواش سنگ شده

خبر داری چه اندازه ، دلم برات تنگ شده ؟

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

زندگی را نفسی ارزش غم خورن نیست ، و دلم بس تنگ است ، بی خیالی سپر هر درد است ، باز هم می خندم ، آنقدر می خندم که غم از روی رود

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

در قید غمم، خاطر آزاد کجایی؟

تنگ است دلم، قوت فریاد کجایی؟

با آنکه ز ما یاد نکردی..

ای آنکه نرفتی دمی از یاد کجایی؟
کاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه ی نبودنهایت میشد

بی آشیانه را شوق ماندن نیست ! سنگ بر زمین ننداز ، من خود پریده ام

چقدر دلم می گیرد وقتی دفتر لب های تو بسته است
و برای سرودنم عاطفه ات را ورق نمی زنی
ساز قلمت را بردار !
نت به نت
آشفته شدنم را بنواز


رودها آواز خود را از دست خواهند داد اگر سنگ ها را از مسیرشان برداریم

راه که میروم پشت سرم را نگاه میکنم ، دیوانه نیستم از پشت خنجر خورده ام
بــــــاور کن

خیلی حـــــــرف است...

وفـــــــــادار دســـــــــت هایی باشی

که یکبار هم لمســـــــشان نکرده ای
از تنهایی گریزی نیست

بگذار آغوشم برای همیشه یخ بزند

نمی خواهم کسی شال گردن اضافی اش را

دور گردن آدم برفی احساسم بیاندازد




آدمهای خوب از یاد نمیرن ، از دل نمیرن ، از ذهن نمیرن !

ولی زودتر از اینکه فکرش رو بکنی از پیشت میرن !


معلممان می گفت:

زیر کلماتی که نمیدانید خط بکشید

حالا بعد از این همه سال

این همه عمر

این همه کتاب

به زیر همه دنیا خط می کشم…
هنوز منتظرم
وسط یک شب بارانی
که از شدت تب عرق کرده ام
بیدارم کنی و بگویی
چیزی نیست خواب می دیدی...
خســته ام

از كســی كه مرا غـــرق كرد

امـــا

نجـــاتم نداد !

من قصـــه بودنش را تا ابـــد اينگونه آغـــاز ميكنم :

يكـــی بود ...

رفـــــت

خــــــــدايا مراقـــبش باش !

هميشـــه . . .
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5