انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: 20· درگذشته چگونه از صداقت با خود اجتناب می کردم ؟ امروز برای تمرین صداقت چه کارها
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
· درگذشته چگونه از صداقت با خود اجتناب می کردم ؟ امروز برای تمرین صداقت چه کارهایی انجام می دهم ؟
قبلا هیچ گاه به اصل روحانی صداقت اعتقاد نداشتمو همیشه از انکار به عنوان ابزار استفاده می کردم اما امروز باور دارم که صداقت تنها لازمه ی پاک ماندن است و برای رهایی از هر گونه ترس انکار خود کم بینی خود بزرگ بینی از قداقت استفاده می نمایم
و با شهامت و صداقت چگونگی دقیق به وقوع پیوستن خطاها را بیان می کنم و برای تمرین صداقت کارهای ذیل را انجاممی دهم
تمرین به روشن بینی دست برداشتن از خود فریبی گرفتن ترازنامه و بیان احساس ها به بهترین شکل ممکن تقویت باورهای جدید د عا کردن برای رسیدن به ازادی
من هیچگاه مسئولیت خودم و رفتارهایم را نمیپذیرفتم و غالبا در حال خودفریبی و توهمات و خیالپردازیها و تفاسیر خود از واقعیت داشتم و خویشتن پذیر نبودم و از تبعات ناشی از فرار نموده و یلخی زندگی میکردم من با صداقت با خود و در نتیجه با تواضع و فروتنی بیگانه بودم و امروز با این مقدار از آشنایی با خودم سهم و نقش خود را سعی میکنم ببینم و اینکه بیماری خود را بیشتر پذیرفته و دیگر با خودم غریبه نیستم خوشحالم که این راه را یافتم با مشارکت صادقانه با خود و راهنما و جلسات نقابها ی خودفریبی را از خود دور میکنم و به ذلال درون بدون پارسانمایی سری میزنم فقط سعی میکنم به خودم دروغ نمیگویم


به آرزوهایی که داشتیم رسیدن سخت بود .درنتیجه با مصرف مخدر به توهم روی می آوردیم .صداقت شهامت می خواهد من امروز شهامت لازم را برای صادق بودن دارم .از واقعییت ها فرار نمی کنم برای تمرین دروغ نمی گویم فریب نمی دهم .خودم را دور نمی زنم سعی می کنم همه زندگی را به همانگونه که هست به پذیرم .رفتار بد واشتباه خود را توجیه نمی کنم به نقش خودم وخطایی فکر می کنم .وچگونگی دقیق آن را می پذیرم و اقرار می کنم
در گذشته از روی ترس و نداشتن پذیرش حقیقت.تمام رفتارهای نادرست خود را انکار میکردم.مثلا در حد بیهوشی الکل مصرف میکردم و میگفتم همه دنیا الکل مصرف میکنند.
ولی امروز در پذیرفتن خطاهایم ترس را کنار میگذارم.در مورد انها مشورت میکنم.به انها اقرار میکنم.خودم را دور نمیزنم.هر اعتراضی را توهین تلقی نمیکنم.خودم را کامل نمیدانم.هنگام رنجش از تراز قدم 4 استفاده میکنم.این را متوجه شدم انکار یک خطا باعت استمرار ان خطا میگردد
20_هیچوقت نپذیرفتم که یک بیمارم واعتیاددارم همیشه درانکاربودم ومنزوی وگوشه گیر وقبیله برایم یعنی یکنفر ومعمولا باآوردن دلایل بظاهرموجه ولی غیرواقعی رفتاروخطاهایم راتوجیه میکردم وبرای اجتناب ازصداقت وروبرو شدن با خودواقعی ام همه رامحکوم میکردم وهمیشه ودرهمه جا سعی میکردم ازرعب و وحشت استفاده کنم هرگز مسئولیت کارهاواعمالم رابعهده نمیگرفتم وهمیشه بدنبال اشتباهات دیگران بودم ازهمه توقع داشتم اما هیچ توجهی بخودم نداشتم.اصلابه صداقت اعتقادی نداشتم چه باخود وچه بادیگران چون یکسره درتوهم دانایی وتوانایی بودم.
اما امروزه ودر دوران بهبودی اولین قدم درموردصداقت باخودم اعلام پاکیم بود
وبعد بادست برداشتن از خودفریبی ودیگرفریبی باتمرین روشن بینی وراست گویی دست از انکاربرداشتن وترازصداقت گرفتن که امروز چقدرصادق بوده ام بادست برداشتن ازخودخواهی وخودمحوری وخدامحورشدن باخویشتن پذیرشدن ومسئولیت اعمال ورفتارخودم راپذیرفتن بافروتن ومتواضع شدن باپذیرفتن نواقصم وکمک گرفتن ازخداوند برای برطرف شدن آنها واقراری صادقانه داشتن وباتمرین کردن برای داشتن صداقت والگوبرداری ازرفتاروتجربه های دوستان موفق وقدیمی بهبودی مانند راهنمایم ودرآخر بامشورت کردن ودست از احساس دانایی وتوانایی برداشتن وماندن درزیرچتر عجزهایم.?