انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: 27· از طریق کارکرد این قدم نظر من چگونه در رابطه با خودم تغییر کرده است ؟
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
· از طریق کارکرد این قدم نظر من چگونه در رابطه با خودم تغییر کرده است ؟
دیگر خودم را یک موجود بی ارزش نمیدانم و احساس خود کم بینی و نواقص در من کم شد و فهمیدم بسیاری از رنجشهای من پوچ و بی ارزش است.احساس گناه از کلی اعمال که داشتم کمرنگ شد و فهمیدم فقط بدلیل بیمار بودن این نواقص را انجام دادم نه به این خاطر که از لحاظ زنیتیکی ادم بدی باشم
[color=#6B8E23][size=large][font=Arial] امروز در مورد خودم نه زیادسخت گیری می کنم نه به سادگی می گذرم بیشتر از قبل خود رادوست دارم
امروز برای شخصیت جدید عاری از نقص خود احترام قایل هستم و از طریق دوست داشتن خود رفتارم را تغییر می دهم و دیگر تابع نقایص و بیماری ام نیستم
زیرا می دانم که با این کار از خود واقعی و شفا یافته ام فاصله می گیرم

. .دست از جنگیدن با خود برداشته وخود را همینگونه که هستم پذیرفته ام .دیگر خود را سرزنش نمی کنم.وسعی دارم روابط سالم برقرار کنم از ایجاد روابط تنش زا خود داری می کنم .قابلیت های خود را می شناسم خودم را می بخشم پذیرش خطاهای وگناهان دیگران وقضاوت نکردن وسرزنش نکردن باث محبت بیشتر نسبت به خودم ودیگران می شود
27_باخودم آشتی کرده ام حال خودم رادوست دارم دیگربخاطراعمال ورفتار گذشته ام خودآزاری نمیکنم خودم راپذیرفته ام وازخودم رنجش ندارم مشورت پذیروحرف گوش کن شده ام احساساتم راصادقانه اقرارمیکنم به بهبودی وکارهایم رسیدگی میکنم قانون پذیرشده ام دیگرخودم راشکست خورده ومنفی گرا ومنزوی نمیدانم تغییرکرده ام ومثبت اندیش شده ام .
کارکردقدم پنج رابطه من باخودم واطرافیانم رادرست کرده ومنوبه فروتنی وصداقت وتسلیم زیبایی رسانده ازانکارخارج شده ام دریچه افکارم بازترشده وبه رفتاروگفتارم بیشترتوجه میکنم اززوایای بیشتری به خودم نگاه میکنم بامرضم آشناشده ام وتمایل به تغییر وپیشرفت درمن بیشترشده دست ازتوهمات وتصورات باطل دست برداشته وتعهدپذیرشده ام درحال حاضرخیلی کمترازقبل ازقضاوت دیگران میترسم وکینه ونفرت ورنجشم ازدیگران خیلی کمترشده زندگیم راحتترشده دیگرکسی راکنترل وقضاوت وسرزنش نمیکنم باوروالگوی رفتاری خیلیهاشده ام وخوشحالم که مورد احترام واعتماددیگران قرارمیگیرم ودیگربانه گفتن ونه شنیدن هم مشکلی ندارم.امروزه دیگرحرفهایم رانمیخورم احساساتم راسرکوب نمیکنم وپس ازبررسی درلحظه سعی میکنم جواب درست وبجا بدهم دیگرازبیان احساساتم خجالت نمیکشم وازخودم فرارنمیکنم.
وفقط برای امروز زندگی میکنم.?