انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: 12· به چه راه هایی از روی این نواقص عمل می کنم ؟
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
· به چه راه هایی از روی این نواقص عمل می کنم ؟

معمولا از راه اجبار ووسوسه وعادت های خودمحورانه وخود خواهی برای به دست اوردن پیزی عمل می کنم وطوری برهخورد می کنم که انگار هیچ کس بهتر از من نیست از روی خشم ورفتار های دیوانه وار از من سر میزند
از روی حسادت شروع به بدگوی دیگران میشوم وکارهای امروز را به فردا می نداز م وبا خود خواهی فقط به خودم فکر میکنم وبه دیگران برایم ارزشی ندارند غیبت وبدگوی میکنم وخود را با لاتر از دیگران میبیثنم
از عمده ترین نقص های من عدم استقلال کامل و اینکه گاهی اجازه میدادم دیگران از من سو استفاده کنند بود.گاهی اوقان من مسیر را چپه میروم و انقدر در خجالت یا تواضع افراط میکنم که اتفاقات بدی برایم می افتد
در زندگی ام ریزه کاریهاییس و دردهاییست که به هیچکس جز خدا نمیتوانم بگویم.فقط میتوانم بگویم اگر بعضی اتفاقات در زندگی برایم می افتاد رشد بیشتری میکردم اما معتقدم هنوز دیر نیست
در زمانهای مختلف از روی نواقصم مجبور می شوم عمل کنم .زمانی که جو گیر شوم ،زمانی که خود واقعی نیستم زمانی که بترسم و مواقعی که رنجش دارم ،زمانی که از روی عادت و باور هایم عمل کنم روی هم رفته زمانی که تعادل ندارم و یا خلا های عاطفی و جنسی دارم و پای لذت در بین باشد از روی نواقص عمل کرده ام ،
برا من هميشه از روي ترس شهوت از روي نواقصم با اگاهي کامل اقدام ميکنم.خب ريشه بيماري من ترس وخودمحوري تنه بيماري منه من هر وقت از روي خواسته هام عمل کنم يعني بيماريم فعال شده امروز بايد فرق بين خواسته ونيازو بدونم و درک کنم.وقتي ترس و خودمحوري من فعال باشه خود به خود تمام نواقص من دست به دست هم ميدن و منو به انزواي فکري و رفتاري ميرسونن.
زمانی که از روی بیماری عمل میکنم، فقط به خودم و لذتهای خودم فکر میکنم، لج بازی کرده و با مسایل خودمحورانه برخورد میکنم، مشورت نمیکنم و از روی غرور عمل میکنم، رفتارهای معتادگونه از خودم بروز میدهم، مصلحت اندیشی را کنار میگذارم
12_درزمان عمل به نواقصم طوری دربیماری اعتیادم غرق میشوم که متوجه نمیشوم که این نقصم است که داردعمل میکندوزمانیکه دردنواقصم رامیکشم تازه متوجه میشوم که بخاطررسیدن به کمی لذت،چقدر دروغ گفته ام ،چاپلوسی کرده ام ،مظلوم نمایی ویابزرگ نمایی کرده ام، چقدربدنبال تاییدطلبی بوده ام ،چه دلهایی راکه شکسته ام وچقدربرای دیگران مزاحمت ایجادکرده ام کلا ازراه نادرست عمل کرده ام تابه نواقصم جامه عمل بپوشانم برای عمل به یک نقص همیشه نادرستی کرده ام.هدف نادرست راه نادرست می طلبد.
من بیشتر از روی نداشتن آگاهی،. نداشتن تعادل،خودخواهی وخودمحوری، تاییدطلبی،ناصادقی باخود ودیگران، نپذیرفتن مسئولیت هایم،دروغگویی، درشرایط قرارگرفتن،خدارافراموش کردن،دورشدن ازاصول روحانی،چشم چرانی،لذت طلبی،شهوترانی،زیاده خواهی،افراط وتفریط،کینه ورنجش، انتقامجویی،زمانیکه امنیت هام بخطر بیفتد،خشم وعصبانیت،دزدی وخیانت، کنترل وقضاوت،زمانی که بامرضم زندگی میکنم،شک وتردید وسوءظن،خودبزرگ بینی ومظلوم نمایی وتهمت وافترازدن ،به نواقصم عمل میکنم.
ما زمانی به بلوغ روحانی میرسیم که برای روبروشدن باواقعیات زندگی ،بجای استفاده ازنواقصمان ازاصول روحانی استفاده کنیم ما اگرترسهای خودمحورانه را رهاکنیم اکثرنواقص فلج کننده ما تبدیل به نقاط قوت ماخواهندشد .?