اشو.اوشو - نسخهی قابل چاپ +- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir) +-- انجمن: انجمن معتادان گمنام NA (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=1) +--- انجمن: پیامهای بهبودی_NA (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=89) +--- موضوع: اشو.اوشو (/showthread.php?tid=6285) |
RE: اشو.اوشو - sepahrad - 2014-10-16 "به دیگران ماهی ندهیم بلکه ماهیگیری را یادشان بدهیم!" دخالت در #کارما ی شخصی دیگران فقط مانع از رشد روحی آنها می شود و این عشق نیست! بجای دیگران مشکلاتشان را حل نکنیم،بلکه فقط کنارشان باشیم و همراهی کنیم تا یاد بگیرند چطور مشکلاتشان را به تنهایی حل کنند! فقط با این روش میتوانیم به رشد روحی خودمان و دیگران کمک کنیم. عشق و خرد در لحظه هایتان جاری...
RE: اشو.اوشو - sepahrad - 2014-10-16 اگر ذهن با روياها پر شده باشد نمی توانید به درستی ببینید. اگر قلب با خواسته ها و اميال پر باشد نمی توانید به درستي احساس كنيد. خواسته ها، آرزوها و امیدها – آینده، مضطرب و تقسیمتان ميكند. بلكه هر آنچه هست، در لحظۀ حال هست. تمايلات به سمت آین ده هدايتتان ميكند، و زندگی در اینجا و اكنونست. حقيقت در اینجا و اكنونست، و خواسته ها به آینده سوق ميدهدتان. سپس اينجا نیستيد.نگاه مي بينيد، اما هنوز نمی بینيد، مي شنويد، اما هنوز هم از دست ميدهيد.احساس می کنید، اما احساسي تار و كم نورست، نمی تواند به عمق برود، نمی تواند نافذ باشد. این چگونگي از دست دادن حقيقتست.
مردم مدام يك سوال دارند: الوهيت کجاست ، حقیقت كجاست؟ مسئله پیدا کردن الوهيت و حقیقت نيست. همیشه اینجاست، آن هرگز هيچ جای دیگری نبوده است، نمی تواند باشد. همان جايي كه هستيد وجود دارد، اما شما آنجا وجود نداربد، ذهنتان در جایی دیگرست. چشم هايتان با رویاها پر شده، قلبتان با خواسته ها پر شده. در آینده حرکت می کنيد، و آینده چيزي جز توهم است؟ یا به گذشته حرکت می کنيد، و گذشته در حال حاضر مرده است. گذشته ديگر وجود ندارد و آینده هنوز نشده. بین این دو ، لحظۀ حال وجود دارد. آن لحظه بسیار کوتاهست، اتمی است، نمی توانید تقسیمش کنيد، قابل تفکیک نيست.آن لحظه در يك چشم بر هم زدن عبور می کند. اگر مايليد واردش شويد، از دستش مي دهيد ، اگر رويايي وجود داشته باشد، از دست ميرود. RE: اشو.اوشو - sepahrad - 2014-10-16 "...اشو در اواسط 1986 به هندوستان بازگشت و صدها مريد و دوست از سراسر دنيا بي درنگ به او پيوستند. در ژانويه 1987 باگوان به پونا بازگشت و روزي دوبار سخنراني مي كرد. ظرف چند ماه، جمع پونا يك برنامه ي تمام از فعاليت هاي مختلف را اداره مي كردو ب سيار فراتر از محدوده ي سابق گسترش مي يافت.
در آنجا، تسهيلاتي با استاندارهاي مدرن و تهويه ي مطبوع ___كه در آمريكا تثبيت شده بود__ ساخته شد و باگوان تاكيد كرده بود كه جمع جديد پونا بايد واحه اي در قرن بيست و يكم باشد، حتي در هند درحال توسعه. مردمان بيشتري از شرق __ به ويژه از ژاپن __ به آنجا آمدند و حضور آنان غنايي مناسب از هنرهاي درماني و رزمي را با خود آورد. هنرهاي تجسمي و نمايشي نيز شكوفا شد و همراه با اين ها، يك “مكتب خانه ي عرفاني” School of Mysticism شكل گرفت. اين تنوع و گسترش برنامه ها در انتخاب نام “مولتيورسيتي” Multiversity توسط باگوان بازتاب يافت كه همچون چتري اين برنامه ها را فراگرفته است. و تاكيد بر مراقبه حتي رشد بيشتري كرد __ “مراقبه” زمينه ي تكرار شونده در سخنراني هاي باگوان بود و او چند تكنيك جديد ” درمان هاي مراقبه گون”meditative therapies شامل “بي ذهني” No-Mind ، “رزعرفاني” The Mystic Rose و “تولد دوباره” Born Again را تدوين و معرفي كرد. در اواسط 1987، باگوان به تدريج از فعاليت هاي عمومي كناره گرفت. سلامت شكننده اش غالباً مانع مي شد تا سخنراني كند و دوران غياب او طولاني تر مي شد. در اواسط 1988، او عنصري جديد را وارد سخنراني هايش كرد: در پايان هر سخنراني، او مخاطبينش را به يك مراقبه ي سه مرحله اي هدايت مي كرد. در آوريل 1989 او آخرين سخنراني اش را انجام داد، به پرسش ها پاسخ داد و داستان هاي ذن را تفسير كرد. در ماه هاي بعد، هروقت كه سلامتي اش اجازه مي داد، عصرها مي آمد و با مريدان و دوستانش در مراقبه اي از موسيقي و سكوت مي نشست و سپس به اتاقش مي رفت و آن گروه حاضر، يكي از نوارهاي تصويري سخنراني هايش را تماشا مي كردند. باگوان بدنش را در 19 ژانويه 1990 ترك گفت. درست چند هفته پيش از اين تاريخ، از او پرسيده شد كه پس از رفتنش چه اتفاقي براي كار او خواهد افتاد. او گفت: “اعتماد من به جهان هستي مطلق است. اگر در آنچه كه مي گويم حقيقتي باشد، بقا خواهد يافت…. مردمي كه به كار من علاقه داشته باشند، به سادگي مشعل را حمل خواهند كرد، ولي چيزي را بر كسي تحميل نخواهند كرد…. من يك منبع الهام براي مردمم خواهم ماند. و اين چيزي است كه بيشتر سالكان احساس خواهند كرد. من مايلم آنان خودشان رشد كنند __ كيفيت هايي چون عشق، كه در حول آن هيچ كليسايي را نمي توان برپا ساخت، كيفيت هايي چون هشياري، كه در انحصار هيچكس نيست، كيفياتي چون ضيافت، جشن گرفتن و تازه ماندن، چشماني چون كودكان داشتن … من مايلم مردم من خودشان را بشناسند و طبق خواست ديگران نباشند. و آن راه، در درون است….” چند ماه پيش از اينكه بدنش را ترك كند، باگوان جايگاه و ظرف حاوي خاكسترش را كه با آينه و سنگ مرمر درست شده، طراحي كرد و متن سنگ وفاتش را چنين ديكته كرد: “باگوان: هرگز زاده نشد – هرگز نمرد فقط بين 11 دسامبر 1931 تا 19 ژانويه 1990 از اين سياره ي زمين بازديد كرد." RE: اشو.اوشو - Arghavan - 2014-10-17 هر گونه با هستي برخورد كنيد ، هستي نيز به همان صورت ، ولي هزاران بار قوي تر با شما برخورد ميكند . زندگي قانون خودش را داره... قانون زندگي : نتيجه عملكردمان مثل بومرنگ به طرفمان بر ميگرده !!.. RE: اشو.اوشو - زهرا20 - 2014-10-18 نه برای دیگران ، نه به خاطر چیزی ، برقص ، فقط به خاطر رقص ؛ بخوان ، فقط برای آواز ؛ آن گاه سرتا پای زندگیات ملکوتی می شود ، و فقط در این حالت است که همه چیز رنگ نیایش به خود میگیرد . این گونه زیستن ، آزاد بودن است.... اوشو
RE: اشو.اوشو - زهرا20 - 2014-10-18 معبد خداوند فقط به روی دلی شاد و آواز خوان و رقصان باز است . دل گرفته را به این معبد راهی نیست ، پس ، از اندوه اجتناب کن. •.•.•.•.•.•.•.•سخنان اوشو•.•.•.•.•.•.•.•.•
RE: اشو.اوشو - زهرا20 - 2014-10-18 جای یك چیز را در زندگیت عوض كن تا زندگیت زیبا شود! بجای ترس از خدا، عشق را جایگزین كن!
اوشو
RE: اشو.اوشو - sepahrad - 2015-02-08 زندگی را امری بدیهی مپندار. این به هیچ وجه صحیح نیست. تو باید انقلابی را پشت سر بگذاری. انقلابی نه در بیرون بلکه در درون تو رخ خواهد داد. این انقلاب در معنویت و آگاهی تو واقع خواهد شد. ... از غم ها و خواهش های خودت فرا تر برو. آنها را ببین و آنگاه با همه ی آنها وداع کن. معنای واقعی سلوک باطنی نیز همین است. بدین سان، ناگاه احساس خواهی کرد که بخشی از این درختان زیبا، این گل های زیبا، این ستارگان چشمک زن و این باد و باران هستی. این ها همه آزادند. رها شدن از بردگی و اسارت چندان دشوار نیست. بردگی، تو را در چنگ نمی گیرد، این تو هستی که به بردگی و اسرات چسبیدی! یک آگاهی ساده کافی است تا آزادت کند. اما چه بگویم که بسیاری از این اسارت سود می برند!اُشو - زبان فرشتگان "جلد 2" - osho
RE: اشو.اوشو - sepahrad - 2015-02-24 در اکنون و اینجا زندگی کن. بسیاری از آدم ها درست در لحظه ی مرگ متوجه می شوند که قضیه چه بوده است! آنها به خود میگویند: « خدایا! من هفتاد سال در دنیا زیستم و مدام زندگی را به تعویق انداختم و گفتم حالا حالا ها برای زندگی کردن فرصت دارم، ولی اکنون میبینم که هیچ فرصتی باقی نمانده و من هرگز حلاوت زندگی کردن را نچشیده ام. » وعده نده، چون از عهده آن بر نخواهی آمد، تو مالک آینده نیستی، وعده ها می توانند زندان روح تو شوند. در هر لحظه تنها یک لحظه به تو داده می شود. در همین لحظه امکانات خود را بسنج و برای همین یک لحظه وعده بده نه بیشتر! زندگی کن، به طور کامل و تمام هم زندگی کن! اما در لحظه اکنون باش. زیرا لحظه ی اکنون تنها چیزی ست که در اختیار داری.اُشو - زبان فرشتگان "جلد 2" - osho
RE: اشو.اوشو - mohsen..yazd - 2015-03-02 حقیقت نه با شنا کردن ، بلکه با غرق شدن کشف می شود. شنا کردن حادثه ای است که در سطح اتفاق می افتد، غرق شدن تو را به اعماق بی انتها می برد.... "اشو" |