حمید مصدق - نسخهی قابل چاپ +- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir) +-- انجمن: انجمن شعر و ادبیات (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=148) +--- انجمن: شعر نو (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=150) +--- موضوع: حمید مصدق (/showthread.php?tid=1937) صفحهها:
1
2
|
RE: حمید مصدق - sadaf - 2014-10-04 روزي اگر سراغ من آمد به او بگو : من مي شناختم او را نام تو راهميشه به لب داشت حتي در حال احتضار آن دلشكسته عاشق بي نام و بي نشان آن مرد بي قرار روزي اگر سراغ من آمد به او بگو : هر روز پاي پنجره غمگين نشسته بود و گفتگو نمي كرد جز با درخت سرو در باغ کوچك همسايه شب ها به كارگاه خيال خويش تصويري از بلندي اندام مي كشيد و در تصورش تصوير تو بلندترين سرو باغ را تحقير کرده بود روزي اگر سراغ من آمد به او بگو : او پاك زيست پاك تر از چشمه اي نور همچون زلال اشك يا چون زلال قطره باران به نوبهار آن كوه استقامت آن كوه استوار وقتي به ياد روي تو مي بود مي گريست روزي اگر سراغ من آمد به او بگو : او آرزوي ديدن رويت را حتي براي لحظه اي از عمر خويش داشت اما براي ديدن توچشم خويش را آن در سرشگ غوطه ور آن چشم پاك را پنداشت آلوده است و لايق ديدار يارنيست روزي اگر سراغ من آمد به او بگو : آن لحظه اي كه ديده براي هميشه بست آن نام خوب بر لب لرزان او نشست شايد روزي اگر ... چه ؟ او ؟ نه آه ... نمي آيد ... " حمید مصدق " RE: حمید مصدق - sadaf - 2014-10-04 گلی جان سفره دل را برایت پهن خواهم کرد گلی جان وحشت از سنگ است و سنگ انداز وگرنه من برایت شعرهای ناب خواهم خواند در اینجا وقت گل گفتن زمان گل شنفتن نیست نهان در آستین همسخن ماری درون هر سخن خاری ست گلی جان در شگفتم از تو و این پاکی روشن شگفتی نیست؟ که نیلوفر چنین شاداب در مرداب می روید؟ از اینجا تا مصیبت راه دوری نیست از اینجا تا مصیبت سنگ سنگش قصه تلخ جدائی ها سر هر رهگذارش مرگ عشق و آشنائی هاست از اینجا تا حدیث مهربانی راه دشواری ست بیابان تا بیابانش پر از درد است مرا سنگ صبوری نیست گلی جان با توام سنگ صبورم باش شبم را روشنائی بخش گلی، دریای نورم باش " حمبد مصدق " RE: حمید مصدق - sadaf - 2014-10-08 |