مشارکت - نسخهی قابل چاپ +- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir) +-- انجمن: انجمن معتادان گمنام NA (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=1) +--- انجمن: مشارکت و حال و احساس روزانه (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=165) +--- موضوع: مشارکت (/showthread.php?tid=1943) صفحهها:
1
2
|
RE: مشارکت - sepahrad - 2014-09-26 دل بــســـپــار... به آتشی که نمى سوزاند " ابراهیم " را و دریایى که غرق نمی کند
" موسى " رانهنگی که نمیخورد "یونس"راکودکی که مادرش او را به دست موجهاى " نیل " می سپارد تا برسد به خانه ی تشنه به خونشدیگری را برادرانش به چاه مى اندازند سر از خانه ی عزیز مصر درمی آوردآیا هنوز هم نیاموختی ؟! که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند و خدا نخواهد ، " نمی توانند " پس به " تدبیرش " اعتماد کن به " حکمتش " دل بسپار به او " توکل " کن و به سمت او ”قدمی بردار". RE: مشارکت - sepahrad - 2014-09-30 یک چیز حقیقت نیست مگر درجزیی ازآن، غلط نیست مگردر جزیی ازآن که درست یا نادرست در آن مخلوط می شوندوآنهایی که تو احترامشان می گذاری، میشود که سبب سرخوردگی توبشوند وآنهایی که از تو ازشان نفرت داری، می شود که تورا به شگفتی وستایش وادارند. زندگی ،جنگ و دیگر هیچ اوریانا فالاچی
RE: مشارکت - sepahrad - 2014-10-04 پرنده: نامه دل را بربال پرستوی مهاجری که از آ ن سوی دشت آ رزو می آ ید می نگارم تا خدا رااز شعر سپید دلتنگیهایم با خبر کند ، ای پرنده نشانی خانه دوست را دانی کجاست؟ شاید خدا در میان شب بوهای عطر آ گین ایمان منزل دارد شایدخدا را بتوان در میان لبخندکودک تازه متولد شده جست وجو کرد این یعنی خدا از آ فرینش انسان نا امید نشده است . روحم در آ رزوی پرواز است پروازی به بلندای آسمان ملکوت برای دل کندن از زمین و رسیدن به اوج بندگی پس به ندای قلبت گوش کن سفر را ازهم اکنون آغاز کن ، سفری به آ ن سوی اقیانوسها برای شنیدن صدای زندگی ، پروازی به آن سوی کهکشانها برای کشف حقایق جهان آفرینش و اشتیاقی برای سیر آ فاق و رسیدن به لطافت زندگی ، معجزه ها را دریاب و ژ رفای وجودی خود رابشناس .به چشم انداز زیبای جهان بنگر به امواج دلنشین زندگی گوش بسپار شهامت تغییر بینش را در خود ایجاد کن ارزشهای والایت را حفظ کن و برای رسیدن به آرمان های متعالی در زندگی گام بردار.این را بدان حسرت امروزتو شعله امید فردای تو را خواهد کشت پس به جای پرسه در تاریکی چراغی بیافروز و زیستنی ارزشمند را آغاز کن .
RE: مشارکت - sepahrad - 2014-10-05 مدیریت احساسات. یه روز سوارتاکسی شدم که برم فرودگاه درحین حرکت ناگهان یه ماشین درست جلوی ما از پارک اومد بیرون.راننده تاکسی هم محکم زد رو ترمز و دقیقا به فاصله چندسانتیمتری از اون ماشین ایستاد! راننده مقصر، ناگهان سرشو برگردوند طرف راننده تاکسی وشروع به دادوفریاد کرد! اما راننده تاکسی فقط لبخند زد وبرای اون شخص دست تکون دادوبه راهش ادامه داد! توی راه به راننده تاکسی گفتم:شماکه مقصرنبودید و امکان داشت ماشینتون هم آسیب شدیدا ببینه وما هم راهی بیمارستان
بشیم. چرا بهش هیچی نگفتید؟
اینجا بودکه راننده تاکسی درسی به من آموخت که تاآخرعمرفراموش نمیکنم. گفت:"قانون کامیونه حمل زباله" گفتم:یعنی چی؟ وتوضیح داد:این افراد مانند کامیون حمل زباله هستن اونا ازدرون لبریز از آشغالهایی مثل؛ ناکامی،خشم،عصبانیت،کینه،نفرت و.. هستند وقتی این آشغالها دراعماق وجودشان تلنبارمیشه به جایی برای تخلیه احتیاج دارن وگاهی اوقات روی شما خالی میکنند! شما به خودتان نگیرید،فقط لبخندبزنید،دست تکان دهید،برایشان آرزوی خیرکنید. وادامه داد:حرف آخراینکه افرادموفق اجازه نمیدهندکه کامیونهای حمل زباله، روزشان را خراب کنند. RE: مشارکت - sepahrad - 2014-10-13 خوبیها باید در چرخش باشن کشوها، قفسه ها، اتاق کار و گاراژ رو تمیز کن هر چیزی رو که دیگه لازم نداری بنداز دور میل به نگهداشتن چیزای بی مصرف، زندگی رو پر پیچ و تاب میکنه این اشیاء نیستن که چرخ زندگی تو رو به حرکت در میارن
بجای نگهداشتن
وقتی انبار می کنیم احتمال خواستن رو تصور می کنیم احتمال تنگدستی رو فکر می کنیم که فردا شاید لازم بشن و نمی تونیم دوباره اونا رو فراهم کنیم با این فکر تو دو تا پیغام به مغزت و زندگیت می فرستی: به فردا اعتماد نداری و اینکه تو شایسته چیزای خوب و تازه نیستی به همین دلیل با انبار کردن چیزای بی مصرف خودتو سر پا نگه میداری عشق بورز چنانکه گویی هرگز آزرده نشده ای بخوان چنانکه گویی کسی تو را نمی شنود زندگی کن چنانکه گویی بهشت روی زمین است خودت رو از قید هرچه رنگ و روشنایی باخته، برهان بگذار نور به زندگیت وارد بشود و خودت به همین دلیل بعد از خوندن این مطلب نگهش ندار به دیگران بده و براشون بفرست امید که صلح و کامیابی برایت به ارمغان بیاورد RE: مشارکت - sepahrad - 2014-12-10 ﺑﻪ ﺍﺑﻮﺳﻌﯿﺪ ﺍﺑﻮﺍﻟﺨﯿﺮ، ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﻓﻼﻧﯽ ﺷﺎﻫﮑﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﺪ، ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﻗﺎﺩﺭ ﺍﺳﺖ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﮐﻨﺪ، ﮔﻔﺖ : ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ، ﻣﮕﺲ ﻫﻢ ﻣﯿﭙﺮﺩ . ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﻓﻼﻧﯽ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ؟ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺁﺏ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺮﻭﺩ ! ﮔﻔﺖ: ﺍﻫﻤﯿﺘﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺗﮑﻪ ﺍﯼ ﭼﻮﺏ ﻧﯿﺰ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﺪ، ﮔﻔﺘﺘﻨﺪ : ﭘﺲ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺗﻮ ﺷﺎﻫﮑﺎﺭ ﭼﯿﺴﺖ؟ ﮔﻔﺖ : ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﮐﻨﯽ ﻭﻟﯽ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺯﺧﻢ ﺯﺑﺎﻥ ﻧﺰﻧﯽ، ﺩﺭﻭﻍ ﻧﮕﻮﯾﯽ، ﮐﻠﮏ ﻧﺰﻧﯽ ﻭ ﺳﻮﺀﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﮑﻨﯽ، ﺍﯾﻦ ﺷﺎﻫﮑﺎﺭ ﺍﺳﺖ .
ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ" ﺗﺤﻤﻞ " ﮐﻨﻴﻢ، ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮﺭﺍ" ﻗﻀﺎﻭﺕ " ﻧﮑﻨﻴﻢ .
ﻻﺯﻡﻧﻴﺴﺖ ﺑﺮﺍﻱ"ﺷﺎﺩﮐﺮﺩﻥ " ﻳﮏﺩﻳﮕﺮ ﺗﻼﺵ ﮐﻨﻴﻢ، ﮐﺎﻓﻴﺴﺖﺑﻬﻢ " ﺁﺯﺍﺭ " ﻧﺮﺳﺎنیم . ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍﺍﺻﻼﺡ" ﮐﻨﻴﻢ، ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﺑﻪ" ﻋﻴﻮﺏ " ﺧﻮﺩﺑﻨﮕﺮﻳﻢ . ﺣﺘﻲ ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ " ﺩﻭﺳﺖ " ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ، ﻓﻘﻂﮐﺎﻓﻴﺴﺖ " ﺩﺷﻤﻦ " ﻫﻢ ﻧﺒﺎﺷﻴﻢ . ﺁﺭﻱ، ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ، ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺯﻳﺴﺘﻦ، ﺷﺎﻫﮑﺎﺭ ﺍﺳﺖ |