انجمن بانیان بهبودی
سوگ آرزوها - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir)
+-- انجمن: سرگرمی و شنیدنی (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=268)
+--- انجمن: دنیای اس ام اس (پیامک) SMS (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=269)
+---- انجمن: دلتنگی (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=271)
+---- موضوع: سوگ آرزوها (/showthread.php?tid=927)

صفحه‌ها: 1 2 3


RE: سوگ آرزوها - sadaf - 2013-12-08

درست زمانی که سرت جای دیگری گرم است ؛ دل من همینجا یخ میزند !
چه فاصله زیادی است از سر تو تا دل من .....


برای پیش تو بودن “بلیط” لازم نیست

مرور قصه ی دل کافی ست . . .



خدایا این “قسمت” رو کجا فرستادی که هر وقت نوبت من میشه ، میگن “نیست” ؟




از لحظه ای که چشم باز میکنم

کار شروع میشود

نظارت و برسی کیفیت تک تک اعضای بدن

قلب … چشم … گوش …

مبادا ذره ای

از عاشق تو بودن منحرف شده باشند . . . !



RE: سوگ آرزوها - رقیه - 2013-12-10

چترها را باید بست

زیر باران باید رفت

فکر را, خاطره را, زیر باران باید برد

با همه مردم شهر, زیر باران باید رفت

دوست را زیر باران باید دید

عشق را زیر باران باید جست

زیر باران باید بازی کرد

زیر باران باید چیز نوشت, حرف زد, نیلوفر کاشت.



RE: سوگ آرزوها - رقیه - 2013-12-30

گاهی دلم می خواهد دمپایی هایم را جا به جا بپوشم

تا ببینم هنوز کسی حواسش به من هست یا نه !



RE: سوگ آرزوها - abbas - 2014-01-01

چگونه دست دلم را بگيرم ودر كنار
دلتنگيهايم قدم بزنم
در اين خيابان
كه پر از چراغ و چشمك ماشينهاست
...نه آقايان:
مسير من با شما يكي نيست
از سرعت خود نكاهيد
من آداب دلبري را نمي دانم



RE: سوگ آرزوها - رقیه - 2014-01-05

دل گمراه من چه خواهد کرد

با بهاری که می‌رسد از راه؟

با نیازی که رنگ می‌گیرد

در تن شاخه‌های خشک و سیاه؟



دل گمراه من چه خواهد کرد؟

با نسیمی که می‌تراود از آن

بوی عشق کبوتر وحشی

نفس عطرهای سرگردان؟



لب من از ترانه می‌سوزد

سینه‌ام عاشقانه می‌سوزد

پوستم می‌شکافد از هیجان

پیکرم از جوانه می‌سوزد



هرزمان موج می‌زنم در خویش

می‌روم، می‌روم به جائی دور

بوتۀ گر گرفتۀ خورشید

سرراهم نشسته در تب نور



من زشرم شکوفه لبریزم

یار من کیست، ای بهار سپید؟

گر نبوسد در این بهار مرا

یار من نیست، ای بهار سپید



دشت بی‌تاب شبنم آلوده

چه کسی را به خویش می‌خواند؟

سبزه‌ها، لحظه‌ای خموش، خموش

آنکه یار من است می‌داند!



آسمان می‌دود زخویش برون

دیگر او در جهان نمی‌گنجد

آه، گوئی که این همه "آبی"

در دل آسمان نمی‌گنجد



در بهار او زیاد خواهد برد

سردی و ظلمت زمستان را

می‌نهد روی گیسوانم باز

تاج گلپونه‌های سوزان را



ای بهار، ای بهار افسونگر

من سراپا خیال او شده‌ام

در جنون تو رفته‌ام زخویش

شعر و فریاد و آرزو شده‌ام



می‌خزم همچو مار تبداری

بر علف‌های خیس تازۀ سرد

آه با این خروش و این طغیان

دل گمراه من چه خواهد کرد؟



RE: سوگ آرزوها - NASIB - 2014-05-06

گــــــیرم تمــــــام ایــــن صفحه راهــــم عاشقانــه نوشتم

ازاین ستون تا آن ستون هیـــــــــچ فرجی نخواهد شد

وقتـــــی که دیگر دلت برایم تنگ نمیشود.


RE: سوگ آرزوها - sadaf - 2014-05-07

به یادت آرزوکردم که چشمانت اگرترشدبه شوق آرزوباشدنه تکرارغم دیروز.



RE: سوگ آرزوها - sadaf - 2014-06-22

دردم این نیست که او عاشق نیست
دردم این نیست که معشوق من از
عشق تهی ست....
دردم این است که بادیدن این سردی ها
من چرا دل بستم...؟؟؟


RE: سوگ آرزوها - sepahrad - 2014-08-12

مروز هرچقدر آرزو کنی چشمه آرزوهات خشک نمی شه
پس آرزو کن
امروز هرچقدر خدا را صدا کنی خدا خسته نمی شه
پس صدایش کن
او منتظر توست, منتظر آرزوهایت , خنده هایت ,ستاره شمردن هایت و عاشق بودن هایت است..
امروزت را دریاب
امروز جاودانه است
و
امروز زیباترین روز دنیاست!
چون امروز روزی است که آیندهات را آنطور خواهی ساخت که تا امروز فقط تصورش میکردی…
آری، زندگی را آنگونه که دوست داری تصور کن تا آنگونه شود
 



RE: سوگ آرزوها - shakiba - 2014-08-13

[تصویر:  gal105.jpg&575043014]