اخطارهای زیر رخ داد: | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Warning [2] preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead - Line: 1044 - File: inc/plugins/mybbirckeditor.php PHP 7.4.33 (Linux)
|
![]() |
عاشقی - نسخهی قابل چاپ +- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir) +-- انجمن: سرگرمی و شنیدنی (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=268) +--- انجمن: دنیای اس ام اس (پیامک) SMS (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=269) +---- انجمن: عاشقانه (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=270) +---- موضوع: عاشقی (/showthread.php?tid=2590) |
RE: عاشقی - mohsen..yazd - 2014-05-11 اگر چه عاشقی پر شور بودیم به خود نزدیک و از هم دور بودیم شب و روز از جدایی میسرودیم من و تو وصلهای ناجور بودیم RE: عاشقی - mohammad - 2014-05-11 ![]() RE: عاشقی - NASIB - 2014-05-11 عاقبت يك روزمغرب محو مشرق ميشود"عاقبت غربىترين دل نيزعاشق ميشود"شرط ميبندم زمانى كه نه ديراست و نه زودمهربانى حاكم كل مناطق ميشود RE: عاشقی - mohammad - 2014-05-12 ![]() RE: عاشقی - sadaf - 2014-05-12 دریا اگر سر می زند بر سنگ ، حق دارد تنها دوای درد عاشق ناشکیبایی است ! . RE: عاشقی - mohammad - 2014-05-30 [ ![]() RE: عاشقی - mohsen..yazd - 2014-09-13 رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود ، با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی ، و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتند و ... و من همچون غربت زدای در آغوش بی کران دریای بی کسی به انتظار ساحل نگاهت می نشینم و می مانم تا ابد وتا وقتی که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشوید. بانوی دریای من... کاش قلب وسعت می گرفت شمع با پروانه الفت می گرفت ، کاش توی جاده های زندگی خنده هم از گریه سبقت می گرفت
RE: عاشقی - yalda - 2014-09-14 خوشبختی داشتن کسی ستکه بیشترازخود ، تو را بخواهدو بیشتر از تو … هیچ نخواهد . . .
RE: عاشقی - sepahrad - 2014-09-14 نفس اگه حتی بين ما فاصله يك نفسه نفس منو بگير برای يكی شدن اگه مرگ من بسه نفس منو بگير ای تو هم سقف عزيز ای تو هم گريهء من گريه هم فاصله بود گريهء آخر ما آخر بازي عشق ختم اين قائله بود حدس گر گرفتنت در تنور هر نفس
غم نه ، اما كم كه نيست هم شب تازهء تو تركش پرتير عشق سنگ سنگر هم كه نيست خوب ديروز و هنوز طرحی از من بر صليب روي تن پوشت بدوز وقت عريانئ عشق با همين طرح حقير در حريق تن بسوزپلك تو فاصلهء دست و كاغذ و غزل من و عاشقانه بود رستن از پيلهء خواب ای كليد قفل شعر خواب شاعرانه بوداز ته چاه سكوت تا بلندای صدا يار ما بودی عزيز در تمام طول راه با منه عاشق ترين هم صدا بودی عزيزحدس رو گردون شدن از من و از راه ما باور بی ياوری روز انكار نفس روز ميلاد تو بود مرگ اين خوش باوری خوب ديروز و هنوز طرحی از من بر صليب روی تن پوشت بدوز وقت عريانی عشق با همين طرح حقير در حريق تن بسوزتو بگو غيبت دست غيبت هر چه نفسبين ما فاصله نيست غيبت آخر تو كوچ مرغان صدا ختم اين قائله نيست اگه حتی بين ما فاصله يك نفسه نفس منو بگير برای یكی شدن اگه مرگ من بسه نفس منو بگير RE: عاشقی - sadaf - 2014-09-14 چقدر دور شده ام از آن روز های خوب چقدر دلتنگ و بی تاب شده ام برای داشتن تو بی تو انگار هر روز بیشتر از دیروز میمیرم . . . آه ! “ تو ” تا به کی قرار است اینهمه غرقت شوم بی احساس . . . !
|