اخطارهای زیر رخ داد: | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Warning [2] preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead - Line: 1044 - File: inc/plugins/mybbirckeditor.php PHP 7.4.33 (Linux)
|
![]() |
تصمیمات من در نارانان - نسخهی قابل چاپ +- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir) +-- انجمن: انجمن نارانان(خانواده های معتادان گمنام) (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=60) +--- انجمن: قدمهای دوازده گانه نارانان (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=91) +--- موضوع: تصمیمات من در نارانان (/showthread.php?tid=5911) |
RE: تصمیمات من در نارانان - سارا - 2014-08-18 ایفای نقش.....
قدم دوم مجددا تاکید می کند که شاید عاجز باشم،اما تنها ودرمانده نیستم. بعد از چند ماه که هفته ای سه یاچهار بار در جلسات شرکت کردم،دریافتم که صددرصد برایم ضروری بود تا یک نیروی بزرگتر از خودم را بپذیرم وباور کنم. من تشویق شدم و آزاد بودم تا هر روشی را که برایم کار می مند،پیدا کنم. من این مفهوم:که به روش خودم کارها را انجام دهم،دوست دارم،ولو اینکه شاید عقیده وباور من،مرسوم نباشد . من از "ایفای نقش" به عنوان یک ابزار استفاده می کنم. تظاهر ونقش بازی کردن،ابزارهای فوق العاده ای بودند که از بچگی استفاده می کردم.بنابر این تصمیم گرفتم از آن استفاده کنم. دلیلی نداشت که در زندگی بزرگسالیم کاربرد نداشته باشد. ابزارها فقط زمانی کار می کند که از آنها استفاده شود. به طور یقین هیچ چیزی از دست نخواهد رفت،بلکه چیزهای زیادی هم بدست می آید،حتی وقتی با دیوانگی ناشی از اعتیاد دیگران روبرو شوم. اگر عاقلانه "نقش بازی کنم"همیشه امکان تسکین وجود دارد. تفکری برای امروز:دانستن این که نیرویی بزرگتر از خودم دارم که همیشه در لحظات سخت برای کمک به من در دسترس است،به من احساس امنیت و آسایش می دهد.فقط کافی است به انجام سهم و نقش ام تمایل داشته باشم وباور نم.گاهی به این معنی است که "باید وانمود کنم تا اتفاق بیفتد" RE: تصمیمات من در نارانان - سارا - 2014-08-29 بهبودی برای من چه معنایی دارد؟ چیزهای زیادی برای من معنای بهبودی را می دهند .بهبودی برای من درک و پذیرش گذشته است و کشف اینکه امروز کیستم واینکه در این لحظه چه فشارهایی مرا به اینجا آورده است.من به این درک رسیده ام که رفتارم همیشه بهترین نبوده ،زیرا به اعتیاد واکنش نشان می دادم وبه این واکنش آگاهی نداشتم.می دانم آنچه را فکر می کردم در آن شرایط بهترین است.انجام دادم. من پی برده ام که معایب و محاسنی دارم.این برنامه برای من فرایند ی شده که به کشف جنبه های مخفی که باعث شده به شخص فعلی تبدیل شوم،ادامه دهم.بهبودی برای من پذیرفتن آنچه در مورد خودم پیدا کرده ام و ایجاد تغییرات ضروری در زندگیم است.تا بتوانم آسوده باشم وبا خود واقعی ام در آرامش به سر ببرم.بهبودی برای من کشف ابزلرهای است که،روز به روز ،به ساختن خودم کمک کند تا فرد بهتری شوم. بهبودی برای من کارکرد دوازده قدم دوازده سنت،ودوازده مفهوم وبه کار بردن آنها در زندگی روزانه خود ،خانواده،دوستان ومحل کارم می باشد.بهبودی برای من به کار بردن آگاهانه این برنامه ساده است.که من آن را نه به خاطر دیگران ونه معتاد ،بلکه بخاطر خودم انجام می دهم. بهبودی یعنی حفظ آنچه دارم.بوسیله بخشش در کنار تجربه،نیرو وامیدم. بهبودی من هدیه من به خودم است،در حالی که هدیه من به اطرافیانم،عملکرد من است. تفکری برای امروز:فهمیده ام که بهبودیم به پشتکار ،حضور منظم در جلسات و خدمت به انجمن،بستگی دارد.همینطور درس هایی را که از برنامه نارانان یاد گرفته ام،بخشی از کسی که امروز هستم،شده است
RE: تصمیمات من در نارانان - سارا - 2014-08-29 .... دوستی...... قبل از نارانان معتقد بودم همیشه مجبورم بیشتر فدا کاری کنم تا مردم مرا دوست داشته باشند،یا چیز هایی را بگویم که دیگران می خواهند بشنوند،نه آن چیزی که واقعا فکر یا احساس می کنم. من یک مردم راضی کن بودم و نمی خواستن احساسات دوستان را جریحه دار کنم .به قدر کافی برای خودم احترام قایل نبودم تا باور کنم احساسات من هم با ارزش هستند. مجبور بودم دوستان بیمارم را ببخشم چون آنها را بیمار می دانستم و مسئول رفتار خود نبودند.وبه اشتباه فکر می کردم جون آنها بیمارند باید رفتار غیر قابل قبول آنها را بپذیرم. آنچه در نارانان راجع به دوستی یاد گرفته ام این است که در رابطه هلیم صریح تر وصادق تر باشم. نیاز نیست بدجنس یا زورگو باشم اما حق ابراز عقایدم را دارم.می توانم آنچه را در ذهن دارم به طریق مناسبی بگویم،چه فرد دیگری با من موتفق باشد یا نباشد.دوستی به این معنا نیست که می بایست با تمام عقاید یا ارزش های کسی موافق باشم.یاد گرفته ام دیگران را همانطور که هستند بپذیرم،نه اینکه انتظار داشته باشم همانند من یا آنطور که من می خواهم باشند. همچنین یاد گرفتم همه،از جمله خودم مسئول رفتار خودمان هستیم.مجبور نیستم رفتار های غیر قابل قبولی مانند خشونت،بد دهنی،یا دزدی را بپذیرمومی توانم انتخاب کنم با فردی که رفتار مضری دارد،معاشرت نداشته باشم.مجبور نیستم به خاطر رفتار های دیگران احساس گناه یا بهانه تراشی کنم. تفکری برای امروز:نارانان ذهن و روح مرا روشن کرده است.اکنون می توانم به سهم خودم در دوستی نگاه کنم.وقتی کار اشتباهی بکنم و لازم باشد جبران کنم یا مسئولیت آن را بپذیرم.این کار را انجام می دهم.همچنین به خودم احترام می گذارم و از رفتار مضر،خود را حفظ می کنم.نارانان دوستان جدیدی به من داده است،که می توانم به آنها اعتماد کنم و احساس نزدیکی داشته باشم.
RE: تصمیمات من در نارانان - سارا - 2014-08-29 ایمان جای ترس را می گیرد.... ترس از زنگ تلفن برایم مثل ترس از آژیر خطر بود.به یاد می آورم که با دقت به چهرۀ مردمی که بامن صحبت می کردند نگاه می کردم. آیا آنها خبرهای بدی برای من داشتند.؟آیا تلفن خبرهای بدی می داد؟آیا زنگ خطر مربوط به وضع اظطراری بود؟این یک ترس دایمی،بی امان،ضعیف کننده وچسبنده بود. کارکرد دوازده قدم برنامه نارانان مرحله ای را شروع کرد که ترس دایم از فاجعه ،به ایمانی که نیروی برترم از من مراقبت می کند،تبدیل شد. وقتی بیمارم به سوی بهبودی رفت ،من از ترس دایمی فاجعه،آرام گرفتم. سپس ،ترس من از فاجعه،به ترس از لغزش تغییر جهت داد.که همان احساس های قبلی بی امان،دایمی ،ضعیف کننده،و چسبنده بودند.من دوبارۀ برنامه را دنبال کردم وچیزی یافتم که برایم کار کرد. امروز ایمان دارم که برنامه های دوازده قدمی مربوط به هر یک از ما ادامه خواهد یافت تا روزهایی را به همراه بیاورند که بتوانم روز به روز روی آن حساب کنم. همان اندازه که ایمانم افزایش می یابد.ترس من که قدرت نیرومندی است ،کاهش پیدا می کند.ایمان ،مرا در مقابل ترس حفظ می کند. تفکری برای امروز:با کمک نیروی برترم ،و روز به روز ،ایمان را جایگزین ترس خواهم کرد
RE: تصمیمات من در نارانان - سارا - 2014-08-29 تصمیم دارم در نارانان بمانم و ذهنم را باز بگذارم و به آرامی پیشرفت کنم . چالش های زندگی می تواند با روشهایی که قبلا هرگز به انها فکر نکرده بودم حل شوند ..... RE: تصمیمات من در نارانان - سارا - 2014-09-01 روش سپاسگزاری تفکری برای امروز :وقتی به دقت نگاه می کنم ،می توانم برای چیزی سپاسگزار باشمقبل از اینکه برنامه را شروع کنم روی جنبه های منفی زندگیم تمرکز داشتم من بیچاره با یک معتاد ازدواج کردم من بیچاره ،بعد از اینکه از معتاد خواستم مرا ترک کند بالاخره این کار را کرد .آه بیچاره من معتادم فرد دیگری راپیدا کرد کسی که چه او مصرف کند یا نکند از زندگی با او خوشحال است ییچاره من تنها مانده ام تا از خودم مراقبت کنم چه کسی به من کمک می کند .یا از من مراقبت خواهد کرد ؟صبر کن ببینم مگر قبلا چه کسی از من مراقبت می کرده ؟ بعد از سالها حضور در جلسات نارانان می توانم وضیعتم را طوری دیگر ببینم . اینکه با یک معتاد ازدواج کردم و سالهای خوبی را گذراندیم ولی متاسفانه بیماری او پیشرفت کرد و شدید تر شد مصرفش مرا آزار می داد بنابر این از او خواستم ترکم کندو او هم رفت . با روش سپاسگزاری خودم را از روش فکری قدیمی ام رها می کنم من در حال تغییرم دیگر مایا نیستم روی چیز های اشتباه ومنفی تمرکز کنم و یعی می کنم از خودم بپرسم که نکته های خوب زندگیم کدام است و برای آنها سپاسگزاری کنم . RE: تصمیمات من در نارانان - سارا - 2014-09-01 آسیب پذیری...... تفکری برای امروز :وقتی تحت تاثیر اعتیاد دیگران قرار می گیرم و رنج می برم .در باره اینکه آسیب پذیری چگونه است وحشت زده می شوم . اما برای مشارکت در مورد آن یاد م می آید که قبلا با آن مواجه شده و زندگی کرده ام قبل از شرکت در نارانان ،فکر می کردم که آسیب پذیر بودن یک نقطه ضعف است،واین مرا مورد حمله قرار می داد. احساس می کردم خودم در موقعیت خطرناک عاطفی یا جسمی هستم و می توانم آسیب ببینم. یاد می گیرم جلسات نارانان مکان امنی است که می توانم بدون آنکه از حمله یا صدمه بترسم،نقطه ضعف هایم را با دیگران در میان بگذارم. چند وقت پیش در یک جلسه شنیدم که عضوی گفت:او وقتی به خودش اجازه می دهد آسیب پذیر باشد،بیشترین بهره را از جلسات دریافت می کند. او زمانی که قدری در بارۀ خودش بایک تازه وارد مشارکت کرد،به این حقیقت بخصوص پی برد. وقتی از من خواسته شد گرداننده جلسه قدم یک باشم،پیشنهاد او را امتحان کردم و پی بردم که حق با او بود. توسط مشارکت در جمع در باره آنچه واقعا بر من گذشته واینکه چه رفتاری داشتم بهتر وواضح تر می توانستم کارها،احساسات وتردیدهایم را ببینم. RE: تصمیمات من در نارانان - سارا - 2014-09-05 سنت یک سنت یک خانواده ام را نجات داد. در خانواده آشفته یک معتاد ،به نیاز های معتاد ،نسبت به هزینه سایر افراد خانه ؛بیش از حد ترجیح داده می شود و این مسئله در خانه من هم به طور قطع درست بود چون نمی توانستم ریسک کنم و معتاد را یک لحظه تنها بگذارم تعطیلات به هدر می رفت .تعطیلات توسط بحران ها یکی پس از دیگری خراب می شد پس انداز ها برای ضمانت معتاد از گرفتاری های دیگرش فدا می شد از سنت یک یاد گرفتم که :منافع مشترک ما می بایست در راس قرار بگیرد پیشرفت فردی در جذب بیشتر اعضا به اتحاد ما بستگی دارد "این سنت به من تلنگری زد که برای خانواده هم درست بود . فهمیدم که وقتی فکر می کردم با نجات معتاد خانواده ام را نجات می دهم به معتاد وکل خانواده صدمه زده ام با ترجیح دادان نیاز های معتاد به آسایش خانواده حق مسلم آنها را نادیده گرفته ام .وهمچنین فرصتی را که معتاد مسئول خودش باشد از او گرفته ام . به این ترتیب برای اینکه خانواده دوام داشته باشد می بایست در اولویت قرار بگیرد اکنون درک می کنم وقتی نیاز تمام خانواده در گرفته شود با نیاز های فردی هم بهتر بر خورد می شود اکنون وقتی لازم است تصمیم های خانوادگی گرفته شود به هر عضو خانواده حق اظهار نظر داده می شود وآنچه را که بیشتر به نفع خانواده است بگویند نه آنچه که می خواهند همه نظرات بررسی شده و تصمیم هایی که برای تما خانواده مناسب باشد گرفته می شود .تفکری برای امروز : تا زمانی که مطمئن نباشم عملکرد های من برای تمام خانواده ام مفید است کاری انجام نمی دهم RE: تصمیمات من در نارانان - سارا - 2014-09-07 نیروی برترم کنترل می کند......
سه قدم اول به من می گوید:من عاجز هستم و اگر تصمیم بگیرم اراده و زندگیم را به نیروی برترم بسپارم،می توانم به سلامت عقل برگردم. به عبارت دیگر می بایست به یک نیروی بزرگتر از خودم اعتماد کنم. حالا می قهمم که به تنهایی منبع کوچکی از قدرت هستم.وقتی این نیروی ناچیز را به نیروی برترم می سپارم.به یک نیروی با شکوه تبدیل می شوم. این نیروی بیکران با شکوه همان است که به من توانایی کنترل خودم را می دهد. کاری که به تنهایی نمی توانم انجامش دهم. تفکری برای امروز:درک و آگاهی به مرور زمان بدست می آید.معنویت به مرور زمان حاصل می شود و آرامش در قلب ها و خانه های ما نیز به مرور می آید RE: تصمیمات من در نارانان - سارا - 2014-09-10 تفاوت.......... کم کم احساس تفاوتی را که جلسات نارانان بر من گذاشته ، درک میکنم. افرادی را می بینم که دائما در حالت اضطراب و نگرانی هستند.احساسی که من مدت هاست در خود نمی بینم،من از حضور سایر افراد در جلسات نیرو می گیرم. گمان می کنم افراد در جلسات می توانند دست آوردهای خوب و مفیدی از حضور در جلسات بدست آورند. زمانی که خانمی داستان زندگی اش را می گوید ودیگری هم شرایطی مشابه او داشته احساس می کنم میان آن ها پیوندی وجود دارد. در هر حال او می تواند فردی را بیابد که موقعیتی مشابه او دارد. یاد می گیرم پیام نارانان ،نه تنها انتقال آن به سایرین ،بلکه تمرین اصول آن در تمام مسائل زندگی من می باشد. امیدوارم تغییر من چنان قابل توجه باشد که دیگران هم بخواهند آنچه را من در طول برنامه انجام داده ام یاد بگیرند. همچنین بیاد دارم سنت یازده به ما یاد آوری می کند که این برنامه جاذبه ایجاد می کند و قصد تبلیغ ندارد. قدم اول می گوید من روی دیگران توانی ندارم وتلاش برای فشار روی دیگران باعث می شود نتوانم زندگی خود را کنترل کنم."زندگی کن وبه دیگران اجازه بده زندگی زندگی خودشان را داشته باشند. بهتری کاری است که می توانم انجام می دهم"هر فردی از بندگان خدا در نوع خود بی نظیر است. خود را با دیگری مقایسه نکن مبادا برنامه پروردگار را خدشه دار کنی" |