انجمن بانیان بهبودی
نبردهاى ۷۰۰ ساله ايران و روم - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir)
+-- انجمن: انجمن داستان نویسی (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=249)
+--- انجمن: داستان های تاریخی (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=292)
+---- انجمن: تاریخ ایران (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=293)
+---- موضوع: نبردهاى ۷۰۰ ساله ايران و روم (/showthread.php?tid=1257)



نبردهاى ۷۰۰ ساله ايران و روم - abbas - 2013-11-05

روم كه پس از نابودى كارتاژ، نابودى پادشاهى پونت، تضعيف ارمنستان و تسخير يونان تقريباً در آسياى صغير و مديترانه دشمنى نداشت و در شمال اروپا نيز تا توانسته بود از جنگل نشينان به اسارت گرفته بود، اكنون براى فتح جهان متمدن آن روز بايد وارد بين النهرين مى شد. حال آنكه در شرق قدرت جديدى در حال توسعه بود. پارت ها يا اشكانيان در حدود ۱۰۰ سال قبل از ميلاد به قدرتى قابل توجه رسيده و با اخراج سلوكيان از سرزمين اصلى ايران اكنون قصد ورود به ارمنستان، آسياى صغير و بين النهرين را داشتند. طبيعى بود كه در اين شرايط جنگ غيرقابل اجتناب باشد.
نبردهاى ۷۰۰ ساله ايران و روم
در شماره گذشته در توضيح جنگ روم و كارتاژ، چگونگى ورود هانيبال به مركز اروپا را خوانديد.
آنچه در ادامه مى خوانيد بخش ديگرى از جنگ هاى مذكور است.
تغيير استراتژى
شايد اولين تجربه عملى استراتژى نبردهاى فرسايشى را بتوان در نبردهاى دوم پونيك دانست. سناى روم در ۲۱۷ پس از شكستهاى پى در پى، مردى به نام فابيوس را به رياست انتخاب كرد، وى استاد «وقت كشى» و خسته كردن دشمن بود. فابيوس استراتژى احتراز از نبرد و خسته كردن هانيبال را دنبال كرد. سياست او در آن زمان چندان مورد تأييد نبود.
روميها كه قدرت مخوف فرماندهى هانيبال را باور نداشتند، سال ۲۱۶ سپاهى بزرگ مركب از ۸۶هزار لژيونر را به فرماندهى «وارون» كه سردارى مغرور و جنگ طلب بود، روانه جنگ كردند. وارون همان سال در كان (جنوب فرانسه) سپاه ۴۰هزار نفرى هانيبال را مورد حمله قرار داد. هانيبال سپاه خود را به شكل هلال درآورد و اجازه داد لژيونرهاى رومى به «قعر» اين هلال نفوذ كنند. سپس در حالى كه آنها را كاملاً محاصره كرده بود، از پاى درآورد. نبرد كان كه شاهكار نظامى هانيبال محسوب مى شود، منجر به مرگ ۸۰ هزار لژيونر رومى شد. آنان با وجود برترى ۲ بر يك تن به يكى از سخت ترين شكستهاى تاريخ دادند. طورى كه تنها وارون وچند هزار سرباز توانستند از اين مهلكه جان به در ببرند.
. نبرد كان كه شاهكار نظامى هانيبال محسوب مى شود، منجر به مرگ ۸۰ هزار لژيونر رومى شد. آنان با وجود برترى ۲ بر يك تن به يكى از سخت ترين شكستهاى تاريخ دادند نابودى لژيونرهاى رومى در كان سبب تضعيف موقعيت روم در مقدونيه، سيراكوز و جنوب آلپ شد. روميها هنوز دلسرد نشده بودند و اگرچه از قدرت طراحى هانيبال آگاه بودند، توانستند از اندرزهاى فابيوس نيز بهره بگيرند. نظاميان رومى اين بار به دنبال فرسايشى كردن جنگ رفتند چرا كه مى دانستند هانيبال نمى تواند كمكى از كارتاژ دريافت كند.
در ۲۱۵ قبل از ميلاد روم با كمك ثروت خود ديگر بار سپاهى عظيم را به فرماندهى سردارى ماهر به نام مارسلوس تجهيز كرد. مارسلوس همان سال براى اولين بار در جنگى در حوالى شهر نولا هانيبال را شكست داد. وى سپس سيراكوز را محاصره كرد و با كمك اهالى شهر و ارشميدس رياضيدان معروف، كارتاژيها را شكست داد. (ارشميدس در اين نبرد به قتل رسيد).
روم سپس حركت دوم خود را انجام داد و آن اعزام نيرو به اسپانيا و سيسيل بود. وسعت گرفتن ميدان جنگ و طولانى شدن جبهه، هانيبال را به زحمت انداخته بود چرا كه نمى توانست همزمان در ۳جبهه بجنگد. دريا نيز در اختيار روم بود. نيروهاى كارتاژ در اسپانيا درگير نبردى سخت شده بودند. برترى روم سرانجام سبب شد كارتاژ پس از ۵سال نبرد در سال ۲۰۶قبل از ميلاد، در جبهه اسپانيا شكست بخورد. در اين زمان حتى كمك «هاسدروبال»، سردار ديگر كارتاژ نيز نتوانست كمكى به هانيبال كند. دو كنسول رومى (ليويوس و نرون) در ۲۰۷ در كنار رودخانه «متور» سپاه كارتاژ به فرماندهى هاسدروبال را شكست داده وخود وى را نيز كشتند.
اكنون كارتاژ در نبردهاى اسپانيا و سيسيل شكست خورده و در ايتاليا نيز تنها بود و روم آماده بازى با آخرين كارت خود. روم در سال۲۰۴ با انعقاد قراردادى با پادشاهى نوميديه (كه در شمال الجزاير امروزى زندگى مى كردند) كارتاژ مركزى را به خطر انداخت.
در همين زمان لشكرهاى رومى در كارتاژ پياده شده و دولت اين كشور را وادار كردند هانيبال را در ايتاليا فرا بخواند. سردار كارتاژى بدون روحيه و انگيزه در نبردى در زاما (۲۰۲ قبل از ميلاد) در شمال آفريقا، شكست را از دشمنان رومى خود پذيرا شد. سال بعد نيز كارتاژ پذيرفت جنگ را باخته است. بنابراين نبردهاى دوم پونيك خاتمه يافت و روم،كارتاژ ضعيف شده را ۵۵سال به حال خود رها كرد تا آنكه در ۱۴۶ قبل از ميلاد ديگر بار به آن كشور حمله برد و آن را از روى زمين محو كرد! سرزمين كارتاژ به گونه اى مورد حمله وتخريب قرار گرفت كه تا قرنها ديگر هيچ ملتى را به عنوان سكنه به خود نديد.
نتيجه گيرى نبرد پونيك
هانيبال را مى توان ناپلئون زمان خود دانست. وى سردارى بسيار ورزيده، بى باك، باهوش و با استعداد بود اما همان اشتباهى كه ناپلئون ۲هزار سال بعد كرد او نيز در ۲۱۰قبل از ميلاد كرد. او «هنرمند» بود و ابداعاتى جالب داشت. عبور ۹۰هزار سرباز و دهها فيل از سرزمينهاى ناشناخته، كوههاى مرتفع و ورود به پشت خطوط دفاعى دشمن و يا استراتژى جالب او در نبرد كان (يا كانه) همگى سبب تحير و ترس دشمنان او شد اما براى مبارزه با قدرت سرسخت و بى رحم روم تنها «زدن سرمار» مى توانست مؤثر باشد. طولانى كردن خطوط دفاعى، كار پشتيبانى واحدها نظير رساندن آذوقه، ساز و برگ و سرباز را مشكل مى كند و او نتوانست به دليل كمى تجربه ووسيله تسخير قلعه ها، شهرهاى مهم ايتاليا را بگيرد حال آنكه لژيونها از اين شهرها به سوى او گسيل داده مى شدند. نبرد دوم پونيك ۱۶سال به طول انجاميد و درس مهمى به سرداران داد. «در نبردهاى فرسايشى، برنده كسى است كه حوصله بيشترى از خود نشان دهد.»

جنگ دهم : نبرد كاره
(آغاز نبردهاى ايران و روم)
روم كه پس از نابودى كارتاژ، نابودى پادشاهى پونت، تضعيف ارمنستان و تسخير يونان تقريباً در آسياى صغير و مديترانه دشمنى نداشت و در شمال اروپا نيز تا توانسته بود از جنگل نشينان به اسارت گرفته بود، اكنون براى فتح جهان متمدن آن روز بايد وارد بين النهرين مى شد. حال آنكه در شرق قدرت جديدى در حال توسعه بود. پارت ها يا اشكانيان در حدود ۱۰۰ سال قبل از ميلاد به قدرتى قابل توجه رسيده و با اخراج سلوكيان از سرزمين اصلى ايران اكنون قصد ورود به ارمنستان، آسياى صغير و بين النهرين را داشتند. طبيعى بود كه در اين شرايط جنگ غيرقابل اجتناب باشد. مهرداد اول پادشاه اشكانى ابتدا براى آنكه از جانب بيابانگردان شرقى رها شود، آنها را در يك نبرد تعيين كننده شكست داد و سكاها و صحرانوردها در اثر اين شكست تا ده ها سال مزاحم ايران نشدند. بنابراين جانشينان او از جانب شمال و شرق راحت بودند.
دليل اوليه پيدايش تضاد بين ايران و روم
در زمان نبردهاى ارمنستان و روم، پمپه سردار رومى از ايران خواست تا در اين نبرد به زيان ارمنستان شركت كند و در مقابل دو شهر ارمنستان در اختيار ايران باشد. اما پس از پايان جنگ و شكست ارمنستان، پمپه با اين استدلال كه ايران در جنگ با ارمنستان جدى نبوده، از اين قول خود شانه خالى كرد.
پمپه سردار پرقدرت رومى پس از مطيع ساختن سوريه و آسياى صغير، وارد بين النهرين شده و اين تقاضاى فرهاد پادشاه ايران را براى آنكه رود فرات حد فاصل دو كشور باشد را نپذيرفت. به گفته مورخان، پمپه در همان زمان حتى خيال ورود به ايران را به سر داشت، اما به دليل وسعت خاك ايران از اين تصميم منصرف شد و آتش جنگ موقتاً خاموش شد.
كراسوس و ايران
كراسوس، پمپه و سزار، سه سردار بزرگ روم در ۶۰ قبل از ميلاد با يكديگر توافق كردند كه در انجام كارها با يكديگر هماهنگ باشند و بنابراين على رغم وجود سنا، اين سه نفر حاكم امپراتورى بودند. كراسوس در ۵۵ قبل از ميلاد به حكمروايى سوريه منصوب شد. او در سال بعد با استفاده از قدرت لژيون هاى روم، بين النهرين را تسخير و عملاً ايران و روم را هم مرز كرد. پيروزى هاى مداوم روم در اروپا و شرق سبب شد تا روم ظفر بر ايران را نيز كار ساده اى فرض كند.
اشتباه بزرگ كراسوس
«آرتا ورديس»، پادشاه ارمنستان پس از آنكه از تصميم كراسوس مطلع شد، به او پيشنهاد داد كه از خاك اين كشور به ايران حمله ور شود. چرا كه لژيونرها در كوهستان بهتر مى جنگند و سواران پارت (نقطه قوت ارتش ايران) نمى توانند در خاك كوهستان ارمنستان به خوبى تاخت و تاز
كنند. وى حتى وعده شانزده هزار سوار و سى هزار پياده را به كراسوس داد، اما كراسوس به دليل غرور ناشى از پيروزى هاى مكرر لژيون هاى رومى و آشنايى به خاك بين النهرين درخواست او را نپذيرفت و ۵۴ قبل از ميلاد آماده جدال با ايران شد.
اگر كف دست من مو مى بينيد، ايران را خواهيد ديد
پادشاه ايران در اين زمان اورُد بود. وى در ابتدا خواهان جنگ با سربازان كراسوس نبود و سفيرى به نزد كراسوس فرستاد با اين پيام كه اگر مردم روم خواهان جنگ با من بودند، من از بدترين عواقب آن نيز بيم نداشتم، اما اگر شما (كراسوس) با هدف شخصى مى خواهيد به ايران دست اندازى كنيد، حاضرم به سفاهت شما رحم كرده و اسراى روم را پس دهم (تا جنگ نشود).
كراسوس مغرور، در پاسخ به سفير ايران گفت: جواب شما را در سلوكيه مى دهم (مراد از سلوكيه، خاك ايران است) و سفير ايران نيز در جواب او با خنده جمله معروفى را گفت :«اگر در دست من مو مى بينيد، ايران را خواهيد ديد.»
. ابتكار عمل اكنون در دست سپاه ايران بود. آنها لژيونها را به سمت بيابان كشيدند و بخش عظيمى از مردان رومى با تير پارت ها بر زمين افتادند.سرعت عمل شاه ايران
اورُد كه در اين زمان از سردارى بسيار باهوش و ورزيده به نام سورن (يا سورنا) بهره مى برد، اول بسرعت به ارمنستان حمله برد تا از شكل گيرى سپاه بزرگ ارمنى عليه نيروهاى خود جلوگيرى كند. سپس سورن را به جنگ با كراسوس فرستاد. اقدام اورُد از نظر نظامى بسيار داراى اهميت بود، چرا كه ارمنستان تسخير شده و ارتباطش با سردار رومى قطع شده بود. اكنون براى پيروزى تنها به رشادت سواران پارت احتياج بود.
كراسوس با ۴۲ هزار سرباز لژيون خود وارد جلگه هاى بين النهرين شده و به حران يا كاره رسيد. سورن كه مى دانست سربازان حرفه اى و غرق در جوشن و فولاد روم را به سادگى نمى توان شكست داد، دست به حيله جنگى زد. وى عمده سواران پارتى خود را پشت تپه ها پنهان كرد و آنهايى را كه به سمت كراسوس كشاند نيز موظف كرد تا سلاح هاى خود را زير لباس پنهان كنند.
هنگامى كه لژيونها تركيب «فالانژ» را به خود گرفتند ناگهان ايرانى ها به صداى طبل از گوشه هاى مختلف به لژيونهاى رومى حمله بردند. سربازان منظم رومى جهت مبارزه را تغيير داده و نيزه هاى خود را به سمت نيروهايى كه آنها را از پشت مورد هجوم قرار دادند برگرداندند اما سرعت آنها به اندازه سواران پارت نبود و اين لژيونها نتوانستند به سرعت آنها، جاى خود را تغيير دهند.
در اين اثنا سواران ايرانى لباس خود را كنار زده و كمان ها، سلاح ها و زره هاى خود را نمايان كردند. سرداران پارت با حركت زيگزاگى تيرها را به سمت لژيونهاى رومى رها كردند. ابتكار عمل اكنون در دست سپاه ايران بود. آنها لژيونها را به سمت بيابان كشيدند و بخش عظيمى از مردان رومى با تير پارت ها بر زمين افتادند.در اين زمان فابيوس پسر كراسوس كه سال ها همرزم سزار بزرگ بود با ۱۴۰۰ سوار سنگين اسلحه به كمك كراسوس رسيد.ورود فابيوس و دلاورى سواران وى سبب شد تا كراسوس براى ساعاتى از زير ضربات پارت ها بيرون آيد اما ظرف همين مدت فابيوس و سواران آن به كلى توسط پارت ها منهدم شدند.
كراسوس زمانى كه مى خواست مجدداً فرمان حمله بدهد ناگهان سر پسر خود را به نيزه مردان سوار پارت ديد. روحيه رومى ها اكنون بشدت تضعيف شده و بالعكس پارت ها حملاتشان را تشديد كردند. اكتاويوس سردار ديگر رومى در اين موقع پيشنهاد عقب نشينى به كوهستان را (براى در امان ماندن از حمله سواران) داد اما راهنماى عرب به رومى ها خيانت كرد (و يا اشتباه كرد) در نتيجه سورن به حملات خود به رومى ها ادامه داد.