انجمن بانیان بهبودی
25- در انجام این قدم پنجم، چه چیزی راجع به ماهیت واقعی اشتباهاتم آموخته ام؟ - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir)
+-- انجمن: انجمن الانان(خانواده های الکلی ها) (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=61)
+--- انجمن: قدم های دوازده گانه الانان (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=63)
+---- انجمن: قدم پنجم الانان (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=68)
+---- موضوع: 25- در انجام این قدم پنجم، چه چیزی راجع به ماهیت واقعی اشتباهاتم آموخته ام؟ (/showthread.php?tid=1504)



25- در انجام این قدم پنجم، چه چیزی راجع به ماهیت واقعی اشتباهاتم آموخته ام؟ - mehdiast - 2013-11-06

25- در انجام این قدم پنجم، چه چیزی راجع به ماهیت واقعی اشتباهاتم آموخته ام؟



RE: 25- در انجام این قدم پنجم، چه چیزی راجع به ماهیت واقعی اشتباهاتم آموخته ام؟ - NASIB - 2014-01-31

اشتباه کردن از مشخصه های طبیعی یک انسان است اما دیگر یاد میگیرم قبل از انجام کارها مورت کنم تا اشتباهات احمقانه مرتکب نشوم چرا که مسوول اعمالم در نهایت خودم هستم!متوجه شدم که برای کارهایم نیاز به تمرکز بیشتری دارم و انجام دادنیها را باید انجام دهم


RE: 25- در انجام این قدم پنجم، چه چیزی راجع به ماهیت واقعی اشتباهاتم آموخته ام؟ - sadaf - 2014-01-31

اشتباه جزیی از زندگی است و من سعی کردم از اشتباهاتم برای خودم کوه نسازم و به خود و دیگران حق اشتباه کردن بدهم اما یک اشتباه اتفاق افتاده را مجددا تکرار نکنم


RE: 25- در انجام این قدم پنجم، چه چیزی راجع به ماهیت واقعی اشتباهاتم آموخته ام؟ - زهرا20 - 2014-10-07

 
من نه تنها در قدم پنجم بلکه از اول ورود به انجمن متوجه شدم که : ناآگاه بودم، سلامت عقل نداشتم و ندارم، عدم پذیرش بیماری خودم و اطرافیانم، ساده لوح بودنم، خود محوری، حق به جانب بودنم و خیلی مشکلات دیگه که  ماهیت اشتباهاتم بوده



RE: 25- در انجام این قدم پنجم، چه چیزی راجع به ماهیت واقعی اشتباهاتم آموخته ام؟ - sabor - 2014-11-29

اینکه تمام اشتباهاتم از سرنادانی ونابلدی بوده واینکه باوجود نادانیم خودم را خیلی بزرگ تصورمیکردم وغرورکاذب داشتم واینکه هزاران نقاب برچهره ام بود برای اینکه خودم را درعین اینکه عقل کل میدانستم ولی از اعتماد به نفس ضعیفی برخوردار بودم و سعی میکردم که این نقائص رو یکطوری پنهان کنم دراثراین پنهان کاری به نقص عدم صداقت باخود ودیگران میرسیدم برای اینکه دائم دماغم رادرکاردیگران فرو میکردم خوب یک نقص بزرگ بعنوان کنترل کننده وآنتن داشتم چون بازهم خودم را به اندازه کافی خوب نمیدانستم خودم راسرزنش میکردم و از اینجا دچارنقص حقارت میشدم ٬ برای اینکه دائما درحال مراقبت از این وآن بودم یک نقص دیگه درونم را میپوشاند بنام توقع وچون باتمام نقص هام حرکت میکردم وانسان تایید طلبی بودم وقتی که دیگران بابت کارهای احمقانه من ازم تشکرنمیکردن نقش قربانی میامد بالا یعنی من درمثلث نکبت بودم ولی دراین قدم یاد گرفتم که تمام منفی ها را به مثبت تبدیل کنم ودرزندگی گذشتم را به روی امروزم ببندم وفقط برای امروز زندگی کنم .