اخطارهای زیر رخ داد: | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Warning [2] preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead - Line: 1044 - File: inc/plugins/mybbirckeditor.php PHP 7.4.33 (Linux)
|
![]() |
گل یا پوچ - نسخهی قابل چاپ +- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir) +-- انجمن: سرگرمی و شنیدنی (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=268) +--- انجمن: دنیای اس ام اس (پیامک) SMS (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=269) +---- انجمن: دلتنگی (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=271) +---- موضوع: گل یا پوچ (/showthread.php?tid=1645) |
گل یا پوچ - mojtaba_s - 2013-11-07 گل یا پوچ؟ دستت را باز نکن حسم را تباه مکن بگذار فقط تصور کنم که در دستانت برایم کمی عشق پنهان است RE: بی پپشتی - NASIB - 2013-11-18 بی پُشت که باشی ریشه هایت را حتی نسیم به لرزه می اندازد اطرافِ تنهایی های دل گرما را کسی به دستهایت قرض نمی دهد پاهای سرما زده ات را بگذار روی شانه هایت برو... بی پُشت که باشی تکیه میکنی بر باد هر چه بادا باد... بین خودمان باشد اما، عجیب دیوانه ات شده ام..! من که از عالم و آدم سیربودم، سیر نمیشوم از تو...! دلگیر نمیشوم از تو...! تعبیر خوابهای ندیده ای که هیچگاه ندیده ام و نخواهم دید... شیرینی مثل رویاهای کودکانه ام... و حقیقت نبودنت تلخ است تلختر از قهوه های قجری...! شده ای خون، میدوی در رگ و ریشه ام و معصومانه پا میگیرم از تو... نفس میکشی و جهانی تب میکند در من... و صدایت، صدایت آرامش تمام خوابهای زمستانیست که زیر کرسی مادربزرگ نیمه کاره ماندند و هنوز خماری اشان مانده در سرم...! تبعید کن مرا به آغوشت، که حراترین غار است و من پیامبرترین پیامبر...! به دلم وحی شده است دیوانه میکنی آخر مرا و به جرم دیوانگی میبرندم آنجایی که نباید.... اما، دیوانه ام کن... حلال کردم خونم را... بدون "تو" شعرها دارند در من خفه میشوند... کمی عاشقم باش...! RE: گل یا پوچ - sadaf - 2013-12-08 فراموش کردنت کار سختی نیست !!! کافیست دراز بکشم ، چشم هایم را ببندم و برای همیشه بمیرم ! نمیدانم چرا چشمانم گاهی بی اختیار خیس می شوند ؟!؟!؟ می گویند حساسیت فصلی است ؛ آری من به فصل فصل این دنیای بی تو حساسم … RE: گل یا پوچ - رقیه - 2014-01-05
خوشست خلوت اگر یار یار من باشد
نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد من آن نگین سلیمان به هیچ نستانم که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد روا مدار خدایا که در حریم وصال رقیب محرم و حرمان نصیب من باشد همای گو مفکن سایهی شرف هرگز در آن دیار که طوطی کم از زغن باشد بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل توان شناخت زسوزی که در سخن باشد هوای کوی تو از سر نمیرود ما را غریب را دل سرگشته با وطن باشد بساز سوسن اگر ده زبان شود حافظ چو غنچه پیش تواش مهر بر دهن باشد RE: گل یا پوچ - NASIB - 2014-01-21 مگر از تو تأیید و هدیه خواستم؟ من اگر می نالم من اگر فریاد میکشم خسته هستم خسته و فرسوده از خودم از این که با من است در من است و می جوشد بازهم می نالد صبوری کن ای خدا... صبوری کردم این هم صبوری!! RE: گل یا پوچ - NASIB - 2014-05-06 غریبه ام.... برای همه حتی خودم.... غریبانه مینوازم سازشکسته ام را.... بارهانواختم تابه اهنگ لمس دستانت شبیه شود...یک بار...دوبار...سه بار......شایدصدوبیست بار....یاصدوبیست وهشت بار.... هنوزدلم انتظارمیکشد! این روزهای سردراچگونه برای خودت گرم کرده ای؟؟؟ RE: گل یا پوچ - sadaf - 2014-06-23 گردنم درد میکند! از همان وقتى که همه چیز را به گردن من انداختى! دوست نداشتنت را بى توجهى هایت را رفتنت را ... |