انجمن بانیان بهبودی
حال و احساس روزانه - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir)
+-- انجمن: انجمن معتادان گمنام NA (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=1)
+--- انجمن: مشارکت و حال و احساس روزانه (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=165)
+--- موضوع: حال و احساس روزانه (/showthread.php?tid=173)

صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16


RE: حال و احساس روزانه - NASIB - 2015-07-09

سلام دوستان عزیزم


 


RE: حال و احساس روزانه - NASIB - 2015-07-09

خدایا به تو میسپارم
 


RE: حال و احساس روزانه - NASIB - 2015-08-03

سلام دوستان

 

 


RE: حال و احساس روزانه - NASIB - 2015-08-04

 


RE: حال و احساس روزانه - NASIB - 2015-08-04

سلام/
امروز دوباره به اینترنت دسترسی پیدا کردم و تصمیم گرفتم به خانه ام بیایم:بانیان بهبودی
حال و احساسم روز به روز در حال بهتر شدن است.اینروزها شدیدا خود را تسلیم برنامه کرده ام
یک کار ساده که باید انجام میشد:عوض کردن موبایلم برای بهتر شدن حالم.
امروز ساعت 7 با دوستانم جلسه کارکرد قدم داریم.
من میدانم خداوند حامی منست و دوست دارد به او وابسته باشم



RE: حال و احساس روزانه - NASIB - 2015-12-28

امروز داشتم به نوع باورهایم نگاه میکردم که بسیاری از انها باورهای غلطی بودند که یک موقعیت یا یک شخص در من ایجاد کرده بود.مثلا من این باور را داشتم که باید با ادمهایی که زیبایی ظاهری دارند و یا ماشینهای مدل بالا سوار میشوند رابطه دوستی داشته باشم تا احساس ارزشمند بودن بکنم.من انچه را در درون خودم نمیافتم از انها مطالبه میکردم.
و یا باور غلط من این بود که اگر چیزهایی را نداشته باشم و یا به ارزوهایم نرسم ادم بی ارزش و بی عرضه ای هستم.
من فکر میکردم ارزش من به خانه ایست و محله ایست که زندگی میکنم.به شغلی است که دارم یا ندارم و یا به تحصیلات بالاتر ازینی است که دوست دارم میداشتم.درست است که داشتن چیزهای زمینی خوبست و هیچ ادم عاقلی نمیتواند این موضوع را انکار کند اما ارزش من به انچه که انجام میدهم یا نمیدهم است نه نتایج کارهایم.
یکی از دلایل اصلی بیماریهای اعتیادی از هر نوعی احساس بی ارزشی و بی لیاقتی است که زیزبنای ان باز در نوعی غرور احمقانه خلاصه میشود.
نوعی خودشیفتگی که فکر میکنم از دیگران بالاتر یا کمتر هستم.
خوب این احساس چگونه در من شکل گرفت؟
یادم می اید من کودک بودم و شب ادراری داشتم و مدام بابت این موضوع سرزنش میشدم و برادرم به من میخندید.همانجا بود که این احساس در من بوجود امد و بصورت باور تبدیل شد.درحقیقت به دلیل زندگی در خانواده های بیمار و محیطهای ناسالم نوعی باور غلط در ما بوجود می اید.غرور و تواضع منطقی قابل تحسین است اما قتی بصورت غیرقابل کنترل در می اید زندگی من و اطرافیانم را غیرقابل اداره میکند.
من در دوره اول بهبودی(تا 8 ماه قبل)احساساتم را نادیده میگرفتم و فقط تحملشان میکردم اما دیدم دقیقا این نوع فکر کردن و احساس کردن مشکل اصلی زندگی من بوده است.همین الان احساست اوایل را میخواندم ومتعادل شدنشان را میدیدم.از خداوند ممنونم.دوست دارم در مورد باورهای غلط بیشتر بنویسم که به خود و همدردانم کمک شود
امیراریا

 

 


RE: حال و احساس روزانه - NASIB - 2016-01-03

با سلام اسم من امیر و یک معتاد هستم
در راستای دور جدید از بهبودیم من تصمیم گرفتم راهنمایم را در انجمن معتادان گمنام عوض کنم و کسی را سرمشق خود کنم که بتوانم نفس به نفس با او در ارتباط باشم.امروز تصمیمم را عملی کردم تصمیمی که 6  سال پیش گرفته بودم.
خخخخخخخخ
راهنمای امروز من شخصی است که در انجمن موفق است و همیشه دوست داشتم مانند او رفتار کنم.هیچوقت با جدیت تصمیمم را عملی نکرده بودم.راهنمای قبلی من در انجمن معتادان گمنام بیشتر به احساسات من گوش میداد تا اینکه بتواند قدمها را با من کار کند  که البته مشکل از من بود و از او سپاسگذارم.
او به من گفت که برنامه ای یکساله و پنجساله و ده ساله برایش بنویسم و در مورد مسایل مالی و کاری میزان شرکت در جلسات برایش توضیح دهم.او ادم شدیدا منظمی است و امیدوارم بتوانم راهش را دنبال کنم.
خوشحالم که بر ترسهایم غلبه کردم و یک تصمیم درست دیگر گرفتم.
امیر

 

 


RE: حال و احساس روزانه - .masoomeh. - 2016-02-29

یک جمله ممکن است احساسی را تغییر دهد ُنگاهی را دگرگون نماید ُمسیری را عوض کند ُجوانه امیدی در دلی بکارد ُغمی را زایل نماید ُ عزمی راجزم کند وحقیقتی رافهم.چرا که اولین جرقه کلمات وجملات در ادراک بروزمیکند ومنجر به اساس میشود ونهایتا بصورت رفتار ضهور مینماید پس خوب بخوانیم نیک بیندیشیم تا زیبا عمل نمائیم .
 چه خوش گفته اند :
 عالمی را یک سخن ویران کند     روبه هان مرده را شیران کند
 آسمان شو ابر شو باران ببار       ناودان آبش نمی آید بکار
 بی کمالی های انسان از سخن پیدا شود              پسته  ی بی مغز اگر لب وا کند رسوا شود  

 

 


RE: حال و احساس روزانه - علی رضا صادقی - 2016-05-11

با سلام علیرضا هستم یک معتاد در حال بهبودی منم خدا را شکر میکنم واسه بیست و چهار ساعت پاکی مواد نیکوتین و سپاس از خداوند بابت داشتهاش و نداشتهاش خدا را شکر میکنم بابت راهنماوهمقدمیهایم خدا را شکر میکنم که هیچ گونه مواد مخدری مصرف نکردم .
دوستان بهبودی من حدود چهار ماه و بیست و سه روز هست که پاک هستم قصد از مشارکت حال و احساسم هست احساس خوبی را در کنار شما دوستان بهبودی تجربه میکنم خدایا عاجز و ناتوانم دانا و توانا تویی هرچی مصلحت میدانی خودت سر راهم قرار بده حرفی ندارم همتون را از روی عشق دوست دارم


RE: حال و احساس روزانه - NASIB - 2016-05-15

قیچی کن!(بعضی از تمرینهای مثبت هوشیارانه)
من سالها عادت کرده ام که با اراده شخصیم عمل کنم و دست برداشتن از کنترل و قضاوت دیگران برایم سخت دشوار است.
وقتی به من گفتند باید تمام سیمهایی که به خود وصل کرده ای را بکنی قبول نمیکردم.من  وابستگیهای زیادی داشتم و یکی یکی از انها دست برداشتم خصوصا کار قبلیم که که انقدر درد کشیدم تا بالاخره بیخیالش شدم و کاری را انجام دادم که استعدادش را دارم.با گرفتن تراز قدم چهارم متوجه شدم من باید از کارهایی که با سفسطه و زرنگ بازی است دست بردارم و رهایش کنم و کارهایی که با روابط عمومی بالا سر و کار دارد مناسب من است و بالخره رها کردم و این کار را انجام دادم و در حال پیشرفت هستم.
راهنمایم به من گفت باید بعضی از دوستیهایم را رها کنم انرا هم با درد رها کردم.بعضی جلسات..بعضی دوستان...بعضی رفت و امدها و.....

فکر نکن!این هم خیلی سخت است ..من مدام باید فکرم را قیچی کنم...بسیاری از این افکار پوچ هستند و مرا از مسیر خارج میکنند..
حرف نزن!خیلی از حرفهای من بیدلیل و فقط انرژی میگیرد.گاهی دیگران بدون اینکه از من بخواهند من راهنماییشان میکردم
به تو چه؟خیلی چیزها به من ربط ندارد..اگر کسی در حال شهوترانی  و یا مشروب خوردن و یا ارتباطات عاطفی  غلط است به من ربطی ندارد.من فقط باید خودم در کثافت غرق نشوم
دهنتو هرجایی باز نکن!خیلی از اوقات من ناخوداگاه برای جلب دلسوزی دیگران از خودم توضیح میدهم!و این باعث میشود بعدا دیگران حد و مرزهایم را بشکنند و به خود اجازه دهند وارد حریمم شوند!

حرف طرفو عوض کن!گاهی دیگران سوالی از من میپرسند که ربطی بهشون نداره اینجور جاها با مکث کردن و برش زدن حرف طرف یا عوض کردن حرف باید بهشون یاداوری کرد کع به شما ارتباطی نداره.مثلا وقتی کسی ازت میپرسه خواهرت مجرده یا متاهل بهترین جواب اینه...پرسپولیس برد یا باخت؟حال پدر چطوره؟
گوش نکن!خیلی از حرفهایی که من گوش میکنم بیهوده است.خیلی از صداها مثل ترمزهای ماشینها
نبین!دیدن برای لذت بردن است خیلی چیزها ارزش دیدن ندارد مثل دعواهای خیابانی
تقدیم به برادر عزیزم سجاد...دعام کن تسلیم کامل باشم..تسلیم کامل خواست خدا و دست برداشتن از میل و اراده شخصی و مخرب خودم
خداحافظ برادر جان