انجمن بانیان بهبودی
حال و احساس روزانه - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir)
+-- انجمن: انجمن معتادان گمنام NA (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=1)
+--- انجمن: مشارکت و حال و احساس روزانه (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=165)
+--- موضوع: حال و احساس روزانه (/showthread.php?tid=173)

صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16


RE: حال و احساس روزانه - ایلین - 2014-05-04

کلی مشارکت کردم الان نیست مشارکتم

سلام دوستان ,صبی حالم گرفته بود .هی ب خودم میگفتم چرا من نباید خوشحال و شاد باشم .من ک مشکلی تو زندگیم نیس چرا از درون شاد نیستم واسه همین مراقبه کردم بهتر شدم .تو محیط کارم خیلی خوب و راحت با همکارام برخورد داشتم ,خیلی راحت خواسته و حرف دلمو ب مدیر عاملمون گفتم.یه جاهای تو کارم کم کاری میکنم دلیلش هم ترس .حتی مدیرعاملمون هم گف چرا ترس داری از کاری ک میخای بکنی .دلیلش اینه هنوز من ایلین کله شق دنبال یه حامی روی زمین میگردم و ب نیروی برترم ایمان ندارم.همش ب فکر اینم ک کاش فلانی می بود تو زندگیم و بهم جرات میداد ولی نیست ,من ایلین باید روی پا خودم بایستم .باید ارتباطمو با خدا بیشتر کنم.ب راهنممام اعتماد ندارم نمیتونم باهاش راحت بحرفم.

سلام دوستان ,صبی حالم گرفته بود .هی ب خودم میگفتم چرا من نباید خوشحال و شاد باشم .من ک مشکلی تو زندگیم نیس چرا از درون شاد نیستم واسه همین مراقبه کردم بهتر شدم .تو محیط کارم خیلی خوب و راحت با همکارام برخورد داشتم ,خیلی راحت خواسته و حرف دلمو ب مدیر عاملمون گفتم.یه جاهای تو کارم کم کاری میکنم دلیلش هم ترس .حتی مدیرعاملمون هم گف چرا ترس داری از کاری ک میخای بکنی .دلیلش اینه هنوز من ایلین کله شق دنبال یه حامی روی زمین میگردم و ب نیروی برترم ایمان ندارم.همش ب فکر اینم ک کاش فلانی می بود تو زندگیم و بهم جرات میداد ولی نیست ,من ایلین باید روی پا خودم بایستم .باید ارتباطمو با خدا بیشتر کنم.ب راهنممام اعتماد ندارم نمیتونم باهاش راحت بحرفم.


RE: حال و احساس روزانه - ایلین - 2014-05-05

خدای مهربونم شکر ک دارمت ,امروز خیلی دلم میخاست تو رفتارم تعادل داشته باشم ,میخام قبل از هر کاری ب خودم ایست بدم فکر کنم بعد عمل کنم .
اینا روزا با تمام وجودم میفهمم فقط یاد خدا و بهش وصل شدن میتونه بهم جرات ,اعتماد ب نفس بده .با خودم میگفتم چرا الان من نمیتونم به خدا وصل شم چرا ب نیروی برترم اعتماد وایمان ندارم دلیلش فقط خودمحوری خودمه .
وقتی هنوز عاجز نیستم دربرابر بیماری وابستگیم ,و هنوز خودم رفتار دیگران رو کنترل میکنم خوب من شدم خدا ....یعنی جای واسه خدا نزاشتم,چی میخام از نیروی برترم ؟؟تو انکارم
الان نیرو برتر من بیماری کنترلم هست واعتراف میکنم ک در برابراین بیماریم عاجز هستم و از بیماری کنترلم ممنونم ک ب من حال خرابی میده و باعس میشه من دنبال نیروی برتر واقعیم برم.


RE: حال و احساس روزانه - داود - 2014-05-06

سلام .امروز از یکی از اعضای خانواده که خیلی هم دوستش دارم بد جور رنجش گرفتم خودشم خبر نداره بخاطرهمین تا ظهر حال خوبی نداشتم.عصری داشتم فقط برای امروزو (16اردیببهشت)میخوندم که خیلی کمکم کرد.نوشته بودزندگیو سخت نگیریدوبا یه لطیفه خوش باشیدو سعی کنید کمی تفریح کنید.منم همین متنو بایه لطیفه برا راهنمام فرستادم .نیمساعت نشدکه راهنمای راهنمام برای اولین بار بمن زنگ زدو بدون اینکه از حال واحساس امروز من با خبر باشه بمن پیشنهاددادکه با هم به تفریح بریم منم پذیرفتم و رفتم خیلی حالم خوب شد بعد که برگشتم خونه نشستم پشت کامپیوتر وهمین حالو احساسو نوشتم که تواین حال بودم که یه اتفاق دیگه افتاد دیدم کسی که از ش رنجش گرفتم پشت سرم ایستاده وداره نوشته منو میخونه حالا نمی دونم علت رنجشمو که توی عمرم تا بحال اینطور حالمو بد نکرده بود بهش بگم یانه؟ازتون میخام برام دعاکنیدتا با این موضوع کنار بیام وازخدا میخوام یه صبر و ارامش در کنار یه راهکار درست بمن بده چرا که دارم یاذ میگیرم همه چیزو همه کارمو به خدا ی بزرگ بسپارم.ممنونم. تاریخ سه شنبه 16 اردیبهشت


RE: حال و احساس روزانه - mohsen..yazd - 2014-05-07

سلام امروز حال و احساسم خيلي خوب نيست و اين هم خودم باعث شدم من براي خودم شرايطی بوجود ميارم که باعث حال بد من میشه از خدا طلب کمک میکنم تا با حضور خودش منو به آرامش برسونه از شما دوستان هم میخوام برام دعا کنيدHeart


RE: حال و احساس روزانه - meshki - 2014-05-07


نميدانم چه بگويم که بازهم شعار نداده باشم .وخدايا نمي خواهم شعار بدهم و نقاب بزنم .من هميةنم يک انسان فاني .پس چرا خودم نيستم . نمي دانم .واز اول بهبودي بهتر شدم ولي .هنوز همانمن. وکار دارم .نقاب روحانيت تا کی



RE: حال و احساس روزانه - meshki - 2014-05-07


وب خدارشکر بازم حال احساسم خوبه دارم لذت مي برم وبعضي مواقع هم خراب بخاطر مالي چکار کنم ودر اخر خدايا دوستت دارم .بدون هيچ چشم داشتي



RE: حال و احساس روزانه - هادی - 2014-05-07

سلام دوستان خدا رو شکر میکنم بخاطر پاکیم و داشته های امروزم...
حال و احساس خوبی ندارم خیلی تو تصمیم گیری عجولم و همین باعث شد امروز و دیشب دیوانه بشم.
مشکل مالی دارم ی کاری دستم بود قبل اینکه نتیجه بده خودم بدهکار کردم و داشته هام بخشیدم الان بواسطه یه اتفاق به صفر رسیدم و بدهی ها مونده خیلی بهم سخت میگذره خدایا خودت کمک کن.چند روزه دیگه هم یه چک دارم خدایا کمک کن.میدونم دستم میگیری.


RE: حال و احساس روزانه - ایلین - 2014-05-07

سلام دوستان امروز صبح واقعا از درون شاد و سرحال بودم ,شرکت ک رسیدم ترسهام اومد سراغم و حالم دوباره بد شد و هی از خودم میپرسیدم ایلین چیه ,چی تو رو ازیت میکنه ,هیچ دلیلی ب.جز ترس نبود,غمگین افسرده بودم , این حالت افسردگیمو دوس ندارم چون هیچ توانی ندارم .با اینکه همکارام کلی بهم محبت میکردن ولی من بی مهر بودم با یه مشتری ک حرف زدم حالم بهتر شد .دوباره خودم شدم همون ایلین شاد و سرحال قبل.دوبار عصر هم همین حالتو داشتم با اینکه مورد توجه دیگران قرار میگیرم اصلا حالم خوب نمیشه ب محض اینکه با مشتریام حرف میزنم و قرار داد بسته میشه خوب میشم .میخام خوشحالیم ب هیچی وابسته نباشه .خدای مهربونم کمکم کن این غبار غم از وحودم دور شه .خواهش میکنم مهربونم


RE: حال و احساس روزانه - mohsen..yazd - 2014-05-08

بنام خالق زیباییها
از خداوند سپاسگزارم به خاطر کمکی که به من میکنه و همیشه و همه جا در کنارم هست
حال و احساس خوبی دارم و از اینکه امروز رو با حسن نیت و با نشاط از خواب بیدار شدم از خداوند سپاسگزارم.



RE: حال و احساس روزانه - ایلین - 2014-05-09

سلام
از راهنمام خیلی رنجش دارم نمیتونم ب دوستان بهبودی تماس بگیرم بهشون اعتماد ندارم ....هیچی نمیتونه کمکم کنه ,ب خدا هم اجازه نمیدم وارد زندگیم بشه خیلی خود محورم ...عید امسال بدترین روزای عمرم بودن.هنوز نتونستم این روزا رو هضم کنم ,همش لبخند میزدم و سراپا خودمو نشون میدم ,از دیروز دیگه نتونستم دیروز تو شرکت هیچ کاری نکردم مثل بت بودم عصر هم جلو مادرم زدم زیر گریه .....طفلک مادرم گریه کردن دخترشو یادش رفته بود .....نتونستم بغلش کنم ارومش کنم

بیست واندی سالی ندارم ولی الان احساس پیری میکنم.
دلم الان فقط راه رفتن پدرمو تو خونه مون میخاد ..خیلی زود مریض شد کاش .....خدای مهربونم میدونم قدرت انجام هر کاری رو دارم چون تو رو دارم ولی هنوز دنبال زمینیام ...کمکم کن این افسردگی و این غم از وجودم بیرون شه ,کمکم کن خودم بشم ,کمکم کن خودمو مدیریت کنم .خواهش میکنم مهربونم