دهه 60 - نسخهی قابل چاپ +- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir) +-- انجمن: سرگرمی و شنیدنی (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=268) +--- انجمن: دنیای اس ام اس (پیامک) SMS (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=269) +---- انجمن: بامزه (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=274) +---- موضوع: دهه 60 (/showthread.php?tid=1768) |
دهه 60 - mojtaba_s - 2013-11-09 شعر تیتراژ علی کوچولو : لی لی لی لی لی ,لی لی لی حوضک علی کوچولو , این مرده کوچک علی کوچولو , تو قصه ها نیست مثه منو تو , اون دور دورا نیست نه قهرمانه , نه خیلی ترسو نه خیلی پرحرف , نه خیلی کم رو خونشون در داره , دره خونشون کلون داره حیاط داره ایوون داره , اتاقش تاقچه داره حیاطش باغچه داره , باغچه ای داره گل گلی کنار حوضش بلبلی , لای لای لای لی لی لی حوضک , لی لی لی لی لی این مادرشه , مادره علی مامانه خوبش , چه مهربونه علی کوچولو , اینو می دونه اینم باباشه , چه خالیه جاش رفته به جبهه , خدا به همراش علی کوچولو , چه خوب و نازه واسمون داره , حرفای تازه ... RE: دهه 60 - NASIB - 2013-11-09 اخ اخ یادش بخیر : (دهه شصتیا میدونن) اخ اخ یادش بخیر : (دهه شصتیا میدونن) یادتونه اون دوران گوشی تلفن خونه ها آی دی کالر (شماره گیر) نداشت چند نفری جمع میشدیم مزاحمی زنگ میزدیم خونه عمو , عمه, خاله, دایی و...فوت میکردیم ,سوت میزدیم,کلی چرت و پرت تحویل میدادیم RE: دهه 60 - mojtaba_s - 2013-11-21 یادش بخیر قدیما.. .......... یادش بخیر چقدر حرص میخوردیم وقتی روز تعطیل رسمی با جمعه تداخل داشت... ...... .. بچه های نسل امروز هیچوقت رابطه نوار کاست رو باخودکار بیک نمیفهمن… .. ما بچه بودیم یه بازی بود به نام: «همه ساکت بودند ناگهان خری گفت»… صد برابر پلی استیشن ۳ لذت داشت ! بچه کـــه بــودیم یکی از تفریحات سالم ما این بود: که پنکه رو خاموش میکردیم, یکم که سرعتش کم میشد, با انگشت پَره هاشو نگه میداشتیم… .. یادش بخیر یه زمانی تو مدرسه با دوستمون هماهنگ می کردیم که: تو اجازه بگیر برو بیرون منم ۲دقیقه دیگه میام! بعد معلم عقده ای می گفت صبر کن تا دوستت بیاد بعد برو….. من که حلالشون نمی کنم!!!!! .. یه زمان از امتحانات که بر میگشتیم، مامانمون میپرسید: چند میشی؟ با صدای بلند داد می زدیم ۲۰ ! یادش گرامی باد ! ۱ دقیقه سکوت لطفا !!! یادش بخیر بچه بودیم اون موقع ها شماره ها روی تلفن نمی افتاد! زنگ میزدیم مزاحم میشدیم یه بار زنگ زدم یه مَرده گوشی رو برداشت، منم فوت میکردم... گفت: خُب حالا من با فشار دادن یک دکمه….. آقا ما هم از ترسمون سریع قط میکردیم ! یه همچین ادم هایی بودیم ما !!! .. یادش بخیر قدیمـا رو عیدی فَک و فامیل حســـــاب باز میکردیم... الانا خیلـــي منت بزارم كه برم خونه كسي عيد ديدني اونم شايد برم …! .. .. والا ما بچه بودیم همش اون خانوم مجری مهربونه بودا خانوم رضایی! میگفت: شما… مام میگفتیم: ما؟ میگفت: بعله شما که نزدیک تلویزیون نشستی، یکم برو عقبتر بشین! مام میرفتیم عقب! بعد میگفت: یکم عقبتر! آقا مام تا نزدیکیهای در ورودی میرفتیم عقب که نکنه لج کنه کارتون نشون نده..! یعنی یه همچین ادم های دوست داشتنی ای بودیم ما..! این روزا به بچه ها میگن “برو گم شو” میره تو اتاقش، بعد بابا مامانه خودشون میرن منت کشی !!! قدیما به ما میگفتن برو گم شو، جا نداشتیم همینطوری مجهول بودیم الان کجا باید بریم !؟!؟! ﺍﻭﻝ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ : ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﻭﻣﺪﯼ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ ! ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ : ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﭽﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﯼ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ ! ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ :ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ ! ﻣﺠﺮﺩﯼ : ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﭽﻪ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ ! ﻣﺘﺎﻫﻠﯽ : ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﺠﺮﺩ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ! ﭘﯿﺮﯼ : ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﭘﺎﺕ ﻟﺐ ﮔﻮﺭﻩ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ ! ﺍﻭﻥ ﺩﻧﯿﺎ :ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﮑﻨﯽ ﮔﻤﺸﻮ ﺑﺮﻭ ﺟﻬﻨﻢ ! ﺍﯼ ﺑﺎﺑﺎ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻏﻠﻄﯽ ﻧﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﺑﮑﻨﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﻧــﯿــﺴــﺖ :| RE: دهه 60 - mojtaba_s - 2013-11-26 شعرهایی که در دوران کودکی میخوندیم: دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده، سواد داری؟ (خو چه ربطی داشت؟) نوچ نوچ بی سوادی؟ نوچ نوچ پس تو خر من هستی !!!!! و به این ترتیب ما اوسکول وار بزرگ شدیم ! این یکیش خیلی خارجیه: آن مان نباران دو دو اسکاچی آنی مانی کلاچی!!!( یعنی چی آخه! زبون آفریقایی میخوندیم؟!!) ده بیست سه پونزده هزار و شصت و شونزده هرکی میگه شونزده نیست!! 17 18 19 20 ! جون من برید تو نخ ادامه ش!!! خاله پیرزن خونه نیست! آخه رفته انگلیس! بخره یه خودنویس! خودنویسش گرونه دونه ای یه قرونه!!! (یعنی خیلی گرون بوده مثلا!) ین یکی که دیگه اینقدر تاثیر گذار بوده که الانم میگیمش!! اتل متل توتوله! گاو حسن چه جوره! نه شیر داره نه پستون (بعد خیلی جالبه اینجا که) بدون شیر و پستون شیرشو بردن هندستون!!! یک زن کردی بستون! ( و اینگونه بود که از هند به کردستان سفر کردیم!) این یکی!!! حسن یک حسن دوحسن سه... حسن ده حسن دنده به دنده! حسن بشقاب پرنده! حسن چرا نمیخنده! (و بعد در کمال تعجب و ناباوری!!!) حسن میشینه میخنده! حسن نوکر بنده! این یکی هم که نهایت هنر ما رو در متصل کردن مسایل نامربوط به هم نشون میداد!!! یک، یه دوستی داشتم دو، دوسِش میداشتم (تا اینجا اکی!! ربط داشت!) سه، سپاسگذارم!!! چهار، چاره ندارم! پنج، پنجه آفتاب! شش، شیشه شکستم! هفت، هفتیر کشم من! هشت، هشتیر کشم من! نه، نامه رسونم!ده، دروازبونم! (و حالا بعد از انتخاب تمام شغل های آبرومند موجود میزدیم تو کار مطربی!!) یازده، ریزه میزه!!! دوازده، قر میریزه!!! مغز داشتیم ما!!!! بعد ازمون انتظارم دارن بریم خارج درس بخونیم اوناهم راهمون بدن!!!
RE: دهه 60 - NASIB - 2013-11-26 وقتی مامانم خونه نیست یکی از تفریحات سالمم اینه که میرم در یخچال رو اینقدر باز میزارم تا صدای آلارمش در بیاد بعد میگم : حالا هی زر بزن هیشکی به دادت نمی رسه !! میدونین حسش مث کتک زدن بچه لوس مهمون دور از چشم پدر مادرشه !! |