فقط برای امروز-هفتم تیر - نسخهی قابل چاپ +- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir) +-- انجمن: انجمن معتادان گمنام NA (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=1) +--- انجمن: فقط برای امروز+ اندیشه امروز+روز به روز365روز (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=12) +---- انجمن: فقط برای امروز(تیرماه) (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=348) +---- موضوع: فقط برای امروز-هفتم تیر (/showthread.php?tid=2345) |
فقط برای امروز-هفتم تیر - mahla - 2013-11-28 7 تیر وجدان گروهی
«همکاری بادیگران، تنها آغاز فعالیت خدماتی است.» کتاب پایه v فعالیت خدماتی، فداکاری خیرخواهانهای را برای رساندن پیام به معتادی که هنوز در عذاب است، میطلبد. اما طرز برخورد ما در خدمت به این حد محدود نمیشود. برای خدمت همچنین لازم است خود و انگیزههای خود را بررسی کنیم. تلاشهای ما در راه خدمت، ما را در انجمن بسیار انگشتنما میسازد. در NA "انگشتنما شدن" آسان است. طرز برخورد نظارتی ما میتواند تازهوارد را طرد کند. وجدان گروهی یکی از مهمترین اصول در خدمت است. باید به خاطر بسپاریم وجدان گروهی آن چیزی است که اهمیت دارد، نه باورها و تمایلات فردی ما. افکار و باورهای خود را برای رشد وجدان گروهی ارائه میکنیم. سپس، وقتی این وجدان پدیدار میشود، راهنمایی آن را میپذیریم. کلید این کار همکاری با دیگران است، نه کار کردن بر علیه آنها. اگر به یاد داشته باشیم برای رشد وجدان جمعی با یکدیگر تلاش میکنیم، متوجه میشویم همه افراد شایستگی یکسانی دارند. وقتی همه بحثها تمام شد، همه افراد با یکدیگر جمع میشویم تا پیام واحدی را برسانیم. اغلب تصور اینکه ما میدانیم بهترین مصلحت گروه چیست، وسوسهانگیز است. اگر به یاد داشته باشیم تحمیل روش ما اهمیتی ندارد، آن وقت آسانتر است که بگذاریم خدمت وسیلهای باشد برای تحقق هدف اصلی انجمن ما—راهی برای رساندن پیام به معتادی که هنوز در عذاب است. v فقط برای امروز: در شکلگیری وجدان گروهی شرکت میکنم. به خاطر میسپارم صرفاً به این خاطر که روش خود را تحمیل نمیکنم، دنیا به پایان نمیرسد. در همه فعالیتهای خدماتی خود درباره هدف اصلیمان فکر میکنم. به کمک یک تازهوارد میروم. RE: فقط برای امروز-هر روز به سوی تو می ایم جی پی واسوانی - NASIB - 2014-01-06 از استاد محبوبم پرسیدم:«برای یافتن حیات جاودانه چه باید کرد؟» او پاسخ داد: «با شوق ،صداقت،ایمان و وجدان وظایفت را به انجام برسان وبگذار که اندیشه ی خدا پیوسته در آگاهی ات حضور داشته باشد. در نهان نیایش کن در پنهان با خدا زندگی کن. با اشک های شوق در دیده به تهیدستان خدمت کن. وبه همگان عشق بورز.» RE: فقط برای امروز-هفتم تیر - mehdiast - 2014-01-15 7 تير وقتي مورد ظلم و ستم واقع ميشدم و يا به حقم تجاوز ميكردند و يا رفتار كسي باعث بيحرمتيم ميشد، عكس العمل من در قالب واکنش چه كسي را بيشتر آزار ميداد؟ اصول برنامه متذكر ميشود كه در دوران رهايي و بهبوديم بسيار زود رنج و حساس هستم و بهتر است، از عواملي كه مرا دچار رنجش و خشم و كينهجويي ميكنند پرهيز كنم. آيا ميدانم كه ناراحتي و خشم در نهايت در وجودم تبديل به کینه و نفرت ميشود؟ آيا ميدانم كه بيماري وابستگي يك بيماري عدم تعادل در افکار و رفتارها ميباشد؟ آيا ميدانم در اصول برنامهي خودیاری و بهبودي جايي براي خشم و عصبانيت وجود ندارد؟ چون به خودم صدمه میزنم و این از اصول معنوی خودیاری نیست. امروز ميدانم گاهي بدون هيچ دليلي دچار احساس عدم رضايت از خودم و دیگران و شرايط ميشوم و آمادگي كامل دارم كه با همه کسی درگير شوم. آيا من زماني كه دچار عدم تعادل افکار و رفتاری ميشوم سكوت كرده و از ابزارهاي اصول برنامه برای بهبود شرایط سود ميبرم؟ آيا پس از پيبردن به حالاتم سعي ميكنم از دعاي آرامش استفاده كنم؟ آيا ارزش دارد كه مسئله را فراموش كنم و از آن رد شوم؟ از نشانههاي بيماريمان عدم تعادل است! RE: فقط برای امروزالانان-شهامت عوض شدن-7تیر - NASIB - 2014-02-02 7 تیر پس از اینکه سالها به منظور حمایت از خودم ، احساساتم را انکار کردم ، بی اعتنایی (رهایی احساسی خودم از بیماری الکلیسم) تا اندازه ای برایم آسان ولی با بی تفاوتی همراه بود . رها کردن با عشق در آن زمان غیر قابل تصور بود . تغییر نگرش اساسی هنگامی آغاز شد که راهنمایم ، سطری از یک نمایشنامه را برایم بازگو کرد که به او کمک کرده تا نیاز به رهایی با عشق را درک کند "بزرگترین گناه نسبت به موجودات اطراف (همنوعانمان) تنفر داشتن از آنها نیست بلکه بی تفاوت بودن نسبت به آنهاست" پی بردم که رهاکردن با بی تفاوتی ممکن است از راه آسان دور شوم . در الانان به درک کردن احساساتم و کنار آمدن با آنها به اندازه کافی اطمینان پیدا کرده ام دیگر نیازی به این ندارم که عشقم را نسبت به خودم یا الکلی در زندگی پنهان کنم . من میتوانم خودم را فراتر از اخساساتم ببینم و همینطور میتوانم فرد الکلی را نیز فراتر از بیماری اش ببینم . یاد آوری امروز عشق بلاعوضی که در الانان دریافت کردم بمن کمک کرد تا دوباره دریابم که عشق چیست . از آنجایی که فهمیدم همیشه بدون در نظر گرفتن تواناییها و کمبود هایم دوست داشتنی هستم شروع کردم تا دیگران را نیز دوست داشتنی ببینم ، حتی انهایی را که از یک بیماری دوست نداشتنی آسیب دیده اند .(با یک تغییر نگرش ....عملکردهای گذشته میتوانند در جایگاه مناسبی قرار داده شوند عشق و احترام میتواند قسمتی از یک زندگی خانوادگی باشند) . |