فقط برای امروز-بیست وششم خرداد - نسخهی قابل چاپ +- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir) +-- انجمن: انجمن معتادان گمنام NA (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=1) +--- انجمن: فقط برای امروز+ اندیشه امروز+روز به روز365روز (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=12) +---- انجمن: فقط برای امروز(خردادماه) (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=352) +---- موضوع: فقط برای امروز-بیست وششم خرداد (/showthread.php?tid=2432) |
فقط برای امروز-بیست وششم خرداد - mahla - 2013-11-29 26 خرداد پذیرفتن زندگی «برخی چیزها را باید بپذیریم و برخی دیگر را میتوانیم تغییر دهیم. دانش لازم برای تشخیص این تفاوت از رشد در برنامه روحانی ما حاصل میشود.» کتاب پایه v پذیرفتن چیزهایی که دوست داریم، نسبتاً آسان است—پذیرفتن چیزهایی که دوست نداریم، دشوار است. اما بازسازی دنیا و همه افراد داخل آن برای اینکه باب میل ما شود، هیچ چیزی را حل نمیکند. از این گذشته، این عقیده که دنیا در همه مشکلات ما مقصر بوده، نگرشی بود که ما را به مصرف وا میداشت—و این نگرش تقریباً ما را از بین برد. در طول کارکرد قدمها، شروع به طرح پرسشهای سختی درباره نقش خود در ایجاد زندگی غیر قابل قبول خود در گذشته میکنیم. در اکثر موارد، دریافتهایم چیزی که باید تغییر میکرد، نگرش و اعمال خود ما بوده، نه افراد، مکانها و چیزهای اطراف ما. در دوران بهبودی برای دستیابی به دانش لازم برای تشخیص تفاوت میان آنچه میتوان تغییر داد و آنچه نمیتوان تغییر داد، دعا میکنیم. سپس وقتی با حقیقت وضعیت خود روبرو میشویم، برای تمایل به تغییر خود دعا میکنیم. v فقط برای امروز: ای نیروی برتر، دانش لازم برای تشخیص تفاوت میان آنچه میتوان تغییر داد و آنچه باید بپذیرم را به من اعطاء فرما. لطفاً به من در پذیرفتن قدرشناسانه زندگی که به من داده شده، کمک کن. RE: فقط برای امروز-هر روز به سوی تو می ایم جی پی واسوانی - sadaf - 2014-01-05 زندگی چون آینه است. هر آن چه را در برابرش بگذارید به شما باز می گرداند، شاید بیشتر نه کمتر. RE: فقط برای امروز-بیست وششم خرداد - mehdiast - 2014-01-13 معمولاً نگرش و افکار و رفتارهاي بيمارگونه و وابستگي به اصول خودخواهانه، مانع از دیدن و شنيدن حقايق و پيشنهادات سالم ميشود. شايد دلايلي بهتر از قضاوت و پیشداوري نداشته باشيم. تجربه گذشتهام نشان ميدهد كه اگر بيشتر ميشنيدم و كمتر حرف ميزدم و در امورم مشورت میکردم، بدون شك موفقتر از امروزم بودم. اصول برنامه به من يادآوري ميكند، كه قضاوت و داوري كردن انرژيام را هدر ميدهد، مثل اتصال دو سر باطري توسط يك سيم. اگر در اين گوش سپردنها، توجه خود را بيشتر روي عقايد و احساسات پشت كلمات و شخصيت انساني افراد كه صحبت ميكنند، جلب كنم، مطمئناً بهره بيشتري را كسب خواهم كرد. گوش سپردن بايد توأم با تواضع و فروتني باشد. مثل وقتي كه فكر میكنيم خداوند از طريق صحبت دوستان با ما سخن ميگويد و سخنانش از دهان دوستان خارج میشود. اگر سکوت کرده و بشنویم متوجهی علائم خدایی خواهیم شد، آيا خداوند را به خاطر قدرتي كه به من داده است، تا موجبات نزديكي با خودش را با من فراهم كند و به گونهاي فقط دعا كنم و تنها خواستار ارادهاش باشم و قدرت اجرایش از سمت من، او را شكر ميكنم؟ بهبودي در رأس قرار دارد! RE: فقط برای امروز-بیست وششم خرداد - NASIB - 2014-10-31 26خرداد a day at a time از کتاب اندیشه امروز ما بايد عميقاً درباره تمام افراد بيماري كه هر روز به برنامه وارد ميشوند فكر كنيم.همراه با تلاشهاي آنان جهت يافتن يك زندگي جديد كه بر اساس ايمان استواراست، ما خواهان آن باشيم كه آنها بتوانند حتي بيشتر از چيزهايي كه ما در برنامه بهآن دست يافتهايم از اين برنامه و رهنمودها بهره گيرند. ما بايد تمام نيروي خود رابكار گيريم كه موثر بودن برنامه و اصول آنرا به آنها نشان دهيم.آيا من سنتهاي برنامه را به خوبي در رابطه با تازه واردين رعايت ميكنم؟خداوندا، بمن كمك كن تا سهم خود را در انتقال پيام به معتاداني كه هنوز از بيماريرنج ميبرند، انجام دهم.آيا من ميتوانم با رفتارم و شيوه عملكردم موثر بودن برنامه و رهنمودهاي آنرا بهافرادي كه تازه با برنامه آشنا شدهاند، به نمايش بگذارم؟آيا در اين مراسم كه جشن بازگشت به خانه براي معتاداني است كه چون ما از درديمشترك رنج ميبرند، قادر خواهيم بود براي مشكلات مشترك خود كه زاييده اينبيماري ميباشد راه حل مشتركي را پيدا كنيم؟ «سهم خود را انجام بده» RE: فقط برای امروز-بیست وششم خرداد - ARSAM - 2015-06-16 شهامت عوض شدن "الانان" زمانی که من بطور فیزیکی چیزی را محکم نگه میدارم چه اتفاقی می افتد ؟ سرم را بر می گردانم . چشمهایم را می بندم پلکهایم را بهم می فشارم . وقتی مشتهایم را محکم می فشرم انگشتهایم به درد می آیند . ناخنهایم به کف دستم فرو میروند . من خودم را تا حد مرگ خسته میکنم . به خودم ضربه میزنم ......از طرف دیگر وقتی به خداوند اعتماد میکنم آنچه را که نیاز دارم به من خواهدداد ، همه چیز را رها میکنم . به پیش . دستانم برای بهبودی ، عشق ورزیدن و فعالیتهای لذت بخش آزاد هستند و من ذخیره انرژی غیر قابل انتظاری را می یابم و چشمهایم برای دیدن موقعیتهای تازه ای (شانس تازه) که به مدت زیادی آنجا بودند ولی من نمی دیدم ، باز می شوند . قبل از اینکه از رنجهایم شکایت کنم ، بهتر است که برای آزمایش خودم بهتر کار کنم . و بدینوسیله ممکن است از درد زیادی که بوسیله رها کردن توانسته ام از دستشان خلاص شوم متعجب شوم یاد آوری امروز اگر برای دریافت موهبتهایش آغوشم را را نگشایم چه مقدار خداوند می تواند به من بدهد ؟ وقتی با مشکلی ، ترس و یا رنجشی مداوم به سر می برم ، به کمکهایی که وجود دارند بی توجه میشوم . در این صورت من ادراک خود را در آن روز از دست می دهم . من " رها خواهم کرد و به خدا خواهم شپرد" " تمام آن چیزهایی که می بایست انجام می دادم این بود که کمی از مشت بسته خودم را باز میکردم . در این صورت بغض و بد خواهی کمتر میشد و معجزه ها اتفاق می افتادند . بله او همان خدایی است که امروز اورا درک کردم " RE: فقط برای امروز-بیست وششم خرداد - ARSAM - 2015-06-16 مراقبه روزانه از کتاب "یکسال معجزه" بیست و ششم خرداد: ضربه های پی در پی تبر، بلندترین درختان را به زانو در می آورد. برای قطع مصرف نیکوتین، هدفم را به سه بخش تقسیم کردم: کوتاه، متوسط و بلند مدت. با یک ساعت قطع مصرف شروع کردم. سپس زمان را به دو ساعت و بعد از آن به چهار ساعت افزایش دادم. این کار را چند بار در روز تکرار می کردم. وقتی احساس کردم میل به مصرف کمتر شد آن را به دو برابر افزایش دادم. به این شکل ساعت ها به روزها و روزها به هفته ها و ماه ها تبدیل و عاقبت فقط از وسوسه مصرف رها شدم. برای امروز، به یاد خواهم داشت با آسان نمودن هدف به آن دست خواهم یافت. RE: فقط برای امروز-بیست وششم خرداد - ARSAM - 2015-06-16 مشارکت،تجربه،نیرو،امید"نارانان" سپاسگذار یک روز شوهرم را در دفترش ملاقات کردم.معده اش را محکم گرفته بود واز درد به خود می پیچید و فریاد می کرد. پرسیدم چه شده؟ او گفت :《مطمئن نیستم باید کمی دارو بگیرم.》قبلا او را اینطور دیده بودم. مطمئن بودم این بیماری دیابت است. سپس چیز عجیبی پیش آمد. او اعتراف کرد که مشکل هرویین داشته و روانپزشکی را دیده که برایش متادون تجویز کرده بود. او مریض بود چون مواد راکاملا کنار گذاشته بود. شوهرم بیشتر از یک سال متادون را ادامه داد و ما در حالتی نسبتا عادی زندگی می کردیم. سپس به تدریج ورق برگشت و همه چیز متزلزل شد. او دوباره مصرف می کرد؛ عصبانی می شد، اشک میریخت و پشیمان بود. سپس به متادون برگشت. مدتی هم بیش از حد به دنبال مشروب خوردن رفت وبعد هرویین وبه همین روال. این یعنی دور باطل، که حالا میدانم که در اعتیاد، غیر عادی نیست. من هم مانند مصرف کننده مریض شده بودم. بالاخره هردو ما رفتن به جلسات را شروع کردیم-او به جلسات معتادان گمنام و من به جلسات نارانان. چه آسایشی! من تنها نبودم، آنجا افرادی بودند که مرا درک می کردند. بخاطر می آورم وقتی در اولین جلسه یاد گرفتم که اعتیاد مثل سرطان یا دیابت یک بیماری است، احساس خشم و رنجش من کمتر شد. من باعثش نیستم، نمتوانم کنترلش کنم و نمی توانم درمانش کنم. امروز از اینکه با یک معتاد ازدواج کردم سپاسگزارم چون به من فرصت داده شد تا ماهیت روحانیم را کشف کنم و از محدوده راحت خودم بیرون بیایم. من در مورد اینکه چه کسی هستم، چه می خواهم و کجا میروم، دیدگاه خوبی پیدا کرده ام. با ترسها، اشتباهات و گذشته ام روبرو می شوم. شخص بهتر، شادتر وآرام تری می شوم. من آرامم اما حتما یاد می گیرم که ترسها واحساستم را سرکوب نکنم ولی آنها را آزاد کرده ورشد کنم. تفکری برای امروز: از اینکه با یک معتاد در حال بهبودی زندگی میکنم سپاسگذارم چون مانع از خود راضی بودن من می شود. کارکرد برنامه به من فرصت رشد و نگاه کردن به خودم را می دهد. |