انجمن بانیان بهبودی
فقط برای امروز-سیزدهم اردیبهشت - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir)
+-- انجمن: انجمن معتادان گمنام NA (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=1)
+--- انجمن: فقط برای امروز+ اندیشه امروز+روز به روز365روز (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=12)
+---- انجمن: فقط برای امروز(اردیبهشت ماه) (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=353)
+---- موضوع: فقط برای امروز-سیزدهم اردیبهشت (/showthread.php?tid=2476)



فقط برای امروز-سیزدهم اردیبهشت - mahla - 2013-11-29


مشارکت سپاسگزاری خود 13 اردیبهشت

«سپاسگزاری من وقتی ابراز میشود که من برای دیگران اهمیت قائل شوم و راه NA را با آنها در میان بگذارم.»

دعای سپاسگزاری

v

هر چه بیشتر پاک بمانیم، احساس سپاسگزاری نسبت به بهبودی خود را بیشتر تجربه میکنیم. احساسات مزبور به هدایای خاصی مانند دوستان جدید یا قابلیت استخدام شدن محدود نمیشود. در اکثر مواقع این احساسات از احساس کلی شادمانی ما نسبت به زندگی جدید برانگیخته میشود. این احساسات با اطمینان ما از مسیر زندگی خود در صورتیکه معجزه بهبودی در معتادان گمنام را تجربه نکرده بودیم، تشدید میشود.

احساسات مزبور چنان فراگیر، شگفتانگیز و گاهی چنان تأثیرگذار هستند که اغلب نمیتوانیم کلماتی را برای توصیف آنها پیدا کنیم. گاهی اوقات در حالی که در جلسات صحبت میکنیم از خوشحالی اشک میریزیم و با این حال به دنبال کلماتی برای ابراز احساسات خود میگردیم. شدیداً میخواهیم احساس سپاسگزاری خود را به اعضای جدید ابراز کنیم، اما ظاهراً زبان ما برای توصیف این حالت از صفات تفضیلی کافی برخوردار نیست.

وقتی با چشمهای گریان صحبت میکنیم، وقتی بغض گلوی ما را میگیرد و اصلاً نمیتوانیم حرف بزنیم، در این مواقع سپاسگزاری ما به واضحترین شکل ممکن ابراز میشود. سپاسگزاری خود را مستقیماً از اعماق قلب خود ابراز میکنیم؛ دیگران نیز از صمیم قلب گوش میدهند و درک میکنند. سپاسگزاری ما به طور گویا ابراز میشود، گرچه سخنان ما از ابراز آن قاصرند.

v

فقط برای امروز: سپاسگزاری من لحن خاصی دارد؛ وقتی ابراز میشود، از طریق قلب درک میشود. امروز، سپاسگزاری خود را با دیگران به مشارکت میگذارم، حال کلماتی برای ابراز آن پیدا کنم یا خیر.



RE: فقط برای امروز-سیزدهم اردیبهشت - NASIB - 2014-01-05


هر فکر صورتی از انرژی است که در جهت نیکی یا بدی خودتولید می کنیم.
با اندیشیدن به افکار «بهشتی»با نیروهای بهشتی مرتبط می شویم
وشادی را احساس می کنیم وآفتاب سرور را هر جا که رویم ،می تابانیم.



RE: فقط برای امروز-365 روزبا شاپورالف سیزدهم اردیبهشت - sadaf - 2014-01-21

13 اردیبهشت
وابستگی تنها بیماریی است که فرد بیمار آنرا با غرور کاذب انکار می‌کند. در بین گروه وابسته‌ها، مدیریت شبکه‌ای انکار را یکی از بزرگترین شاخه‌های اصلی این بیماری می‌دانند. که قبل از آشنایی با برنامه‌ی خودیاری راه و روش‌های کمک گرفتن را به رویشان بسته بود. مانند این است که هیچ معتاد به نیکوتینی قبول ندارد که بیماری اعتیاد دارد، یا هیچ نیکوتینی باور ندارد که تنباکو مواد مخدر است. مدیریت شبکه‌ای انکار ابزاری است که به فرد کمک می‌کند از واقعیات فرار کند. احساس می‌کنم امروز زندگیم تحت اختیار بیمارم قرار گرفته و بیماریم مثل اسب رم کرده و مرا به هر سو خواهد کوبید. چون غرور و انکار به من می‌گوید با سایرین فرق داری. به طور یقین می‌خواهد به من بگوید که تو وابسته و بیمار نیستی، تو اصلاً مشکلی نداری. آیا حقیقتاً اقرار کرده‌ام که در مقابل بیماریم عاجز و ناتوان شده‌ام؟ آیا اصول برنامه‌ی خودیاری می‌تواند مرا در پذیرش اینکه بیماریم زندگیم را کنترل می‌کند؛ یاری نماید؟ آیا اقرار به عجز و کمک دوستان و اصول برنامه‌ی خودیاری توانایی دارند، بر ابزار غرور و انکار که شاخه‌ی اصلی بیماری وابستگی است پیروز شوند؟
اقرار و پذیرش عجز، مقابله با انکار است!
[



RE: فقط برای امروز-سیزدهم اردیبهشت - NASIB - 2014-10-17

13 اردیبهشت a day at a time از کتاب اندیشه امروز
گاهي‌ در گروه‌ با افرادي‌ روبرو مي‌شويم‌ كه‌ سعي‌ در جدا بون‌ از گروه‌ و تكروي‌ دارند.اين‌ افراد مرا به‌ ياد روزهاي‌ اول‌ خود در برنامه‌ مي‌اندازد، كه‌ به‌ تنهايي‌ سعي‌ مي‌كردم‌بار تمام‌ مشكلات‌ را در تنهايي‌ بر دوش‌ كشم‌. امروز آموخته‌ام‌ كه‌ روح‌ همكاري‌ وتعاون‌ كه‌ بر روابط‌ اعضاء گروه‌ حاكم‌ است‌ يكي‌ از نكات‌ مثبت‌ درباره‌ گروه‌ مي‌باشد.با تكيه‌ براين‌ نيرو من‌ ديگر اجباري‌ ندارم‌ كه‌ در «تنهايي‌» فكر كنم‌ و در «تنهايي‌» عمل‌كنم‌. با بهره‌گيري‌ از اين‌ نيرو من‌ مي‌توانم‌ با ديد روشن‌تري‌ به‌ خود و به‌ راهي‌ كه‌مي‌روم‌ بنگرم‌ و در موارد لزوم‌ از آن‌ استفاده‌ كنم‌.هنگامي‌ كه‌ با مشكلي‌ روبرو مي‌شوم‌ كه‌ راه‌ حلي‌ براي‌ آن‌ پيدا نمي‌كنم‌ آيا از خودمي‌پرسم‌ كه‌ دوستان‌ من‌ كجا هستند؟آيا تسليم‌ شدن‌ به‌ اين‌ وسوسه‌ كه‌ «من‌ به‌ تنهايي‌ قادرم‌» بهبودي‌ مرا با مخاطرات‌جدي‌ روبرو نخواهد كرد؟هنگاميكه‌ «روحيه‌ تك‌ روي‌» و «تنها عمل‌ كردن‌» بر من‌ غالب‌ مي‌شود آيا قادرخواهم‌ بود كه‌ از ارتفاعي‌ بالاتر به‌ خود بنگرم‌ و نقطه‌اي‌ را كه‌ به‌ سوي‌ آن‌ در حركت‌هستم‌ تشخيص‌ دهم‌؟
«اعتياد بيماري‌ تنهايي‌ است‌»