انجمن بانیان بهبودی
دوبیتی شمارهٔ ۴ - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir)
+-- انجمن: انجمن شعر و ادبیات (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=148)
+--- انجمن: دوبیتی (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=149)
+--- موضوع: دوبیتی شمارهٔ ۴ (/showthread.php?tid=2634)

صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7


RE: دوبیتی شمارهٔ ۴ - sadaf - 2014-06-14

عمريست غم و درد نشانم داده در آتش سينه اش امانم داده
رنجور ترين درخت باغش هستم هـــر بــــار مرا ديده تكانم داده


RE: دوبیتی شمارهٔ ۴ - سارا - 2014-06-14

مردان خدا پرده ي پندار دريدند
يعني همه جا غير خدا يار نديدند
هر دست که دادند همان دست گرفتند
هر نکته که گفتند همان نکته شنيدند



RE: دوبیتی شمارهٔ ۴ - mohammad - 2014-07-10

ما به درگاه تو با بخت سیاه آمده ایم
شکر وصد شکر ز بیراهه به راه آمده ایم
 نه پی سیم و زر و ملک و سپاه آمده ایم
نه پی تخت و نه دنبال کلاه آمده ایم
 ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم
از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم



RE: دوبیتی شمارهٔ ۴ - sadaf - 2014-07-10

ای کـــاش دلـــم اســیـــر و بــیـمار نبود
در بـــنـــد نــــگاه او گــــرفــتــار نــبـود
من عاشق واو زعشق من بی خـبر است
ای کــاش دل و دلــبــــر و دلـــدار نـبود




RE: دوبیتی شمارهٔ ۴ - shakiba - 2014-07-13

چشمم سر کوچه بی ثمر می گردد
بیچاره دلم که در به در می گردد
کُشتی تو مرا و منتظر می مانم
قاتل به محل قتل برمی گردد .



RE: دوبیتی شمارهٔ ۴ - sadaf - 2014-07-13

هر لحظه بهانه ی تو را می گیرم
هر ثانیه با نبودنت درگیرم
حتی تو اگر بخاطرم تب نکنی
من یکطرفه برای تو میمیرم ..!



RE: دوبیتی شمارهٔ ۴ - sadaf - 2014-07-13

به قدر غباري به رويش نياور 
کشاندت به خواری ؟! به رویش نیاور

خطا کرده ؟ آری ؟  به رویش نیاور
اگر قلب آیینه ات را شکسته
تو قدر غباری  به رویش نیاور
دل من ، اگر سنگدل بود و ساکت 
تو که آبشاری ، به رویش نیاور
اگر شادی هر شبت را گرفته
تو غم را که داری !  به رویش نیاور
تو که بار آخر قسم خورده بودی
به رویش نیاری... به رویش نیاور..!!!
شعر از حسين زحمتکش 


RE: دوبیتی شمارهٔ ۴ - سارا - 2014-07-23

 در هر سحری با تو همی گویم راز
 بر درگه تو همی کنم عرض نیاز  
بی منت بندگانت ای بنده نواز
 کار من بیچارهٔ سرگشته بساز



RE: دوبیتی شمارهٔ ۴ - sadaf - 2014-07-30

چشمم سر کوچه بی ثمر می گردد
بیچاره دلم که در به در می گردد
کُشتی تو مرا و منتظر می مانم
قاتل به محل قتل برمی گردد .
 



RE: دوبیتی شمارهٔ ۴ - mohammad - 2014-08-29

گر خردمند از اوباش جفایی بیند  
تا دل خویش نیازارد و درهم نشود  
سنگ بی‌قیمت اگر کاسه‌ی زرین بشکست  
 قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود
سعدی