انجمن بانیان بهبودی
8) آیا اعتقاد داشتید كه قدرتی مافوق قدرت شما وجود دارد؟ اگر جواب مثبت است نشانههای وج - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir)
+-- انجمن: انجمن عادتی ها (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=360)
+--- انجمن: سه قدم برای ترک عادت های نا سالم (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=364)
+---- انجمن: قدم دوم عادتی ها (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=366)
+----- انجمن: مرحله اول سوالات قدم دوم (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=369)
+----- موضوع: 8) آیا اعتقاد داشتید كه قدرتی مافوق قدرت شما وجود دارد؟ اگر جواب مثبت است نشانههای وج (/showthread.php?tid=2769)



8) آیا اعتقاد داشتید كه قدرتی مافوق قدرت شما وجود دارد؟ اگر جواب مثبت است نشانههای وج - mehdiast - 2013-12-07

8) آیا اعتقاد داشتید كه قدرتی مافوق قدرت شما وجود دارد؟ اگر جواب مثبت است نشانههای وجود آن چیست و در زندگی شما چه نقشی دارد؟



RE: 8) آیا اعتقاد داشتید كه قدرتی مافوق قدرت شما وجود دارد؟ اگر جواب مثبت است نشانههای وج - NASIB - 2013-12-07

بله.گرفتن اشتهای مصرف مواد و بسیاری از عادات زشت.هیچ نیروی انسانی و زمینی قادر به این نبود


RE: 8) آیا اعتقاد داشتید كه قدرتی مافوق قدرت شما وجود دارد؟ اگر جواب مثبت است نشانههای وج - NASIB - 2013-12-11

بله من از کودکی با نام خدا اشنا بودم.او خداوند بخشنده عاشق و مهربان است اما در دوران کودکی و زمان مصرف تصور نادرستی از او داشتم.به مرور دربهبودی فهمیدم منظو ر از خدا همان درکی است که شخصا از او دارم و نیازی نیست درکی که دیگران از خدا دارند را برای خودم انتخاب کنم و درک خود من هرچقدر هم ناقص باشد برای بهبودی و شروع رابطه کفایت میکند.مهم اینست که من باور داشته باشم نیرویی وجود دارد که قدرتش بالاتر از من است.
تدکر:در بعضی از برنامه های 12 قدم برای مفهوم نیروی برتر مستقیما در مورد مسیله خدا صحبت کرده است مثل ای ای اما در بعضی در قدم سوم بیشتر درمورد خدا صحبت شده است مثل ان ای



RE: 8) آیا اعتقاد داشتید كه قدرتی مافوق قدرت شما وجود دارد؟ اگر جواب مثبت است نشانههای وج - شاپور الف - 2013-12-13

من اعتقاد به هیچ چیزی نداشتم البته این شکل ظاهری هم داشست در عین اینکه تحت تأثیر افکار و گفتار و رفتار شیطانی بودم و هر کدام از اینها در من بصورت عاداتی تکراری بودند. ناگفته نماند من تحت تعلیم والدین و اطرافیانم قرار داشتم. گاهی دزدی میکردم و آنها پولش را میخواستند و کاری به خیر و شرش نداشتند. من نیروی برترم پدر و مادری بی سواد و ناآگاه میدیدم. پدری عربده جو و مادری آشوب طلب و جو خانواده کاملاً متشنج هر فکر و رفتاری برای من قدرت برتری بود که رهایی از آنها برایم خیلی سخت بود. از طرفی خداوند برایم موجودی خشن و مجازاتگر بود که فکر کردن به او حالم را خیلی خراب میکرد نام خدا برایم مترادف بدترین شکنجه و عذاب در دوزخ بود. همیشه سعی میکردم به خدا فکر نکنم. این درحالی بود که بیماری من نبود خدا و کمبود و خلا معنوی بود من چون بخدا وصل نبودم یک راست به ابلیس و شیطان مرتبط شدم اولین علامت این ارتباط شوم نا امیدی و ترس فزاینده بود. به این دلیل که برای رهایی از دست عادتها و وابستگی ها در مقابل کسی زانو زدم و تقاضای کمک کردم که هیچ اعتقادی به او نداشتم و او هم در کمال تعجب مرا پذیرفت کسی که 45 سال خدمتگزار شیطان بود.