اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead - Line: 1044 - File: inc/plugins/mybbirckeditor.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/inc/class_error.php 157 errorHandler->error
[PHP] errorHandler->error_callback
/inc/plugins/mybbirckeditor.php 1044 preg_replace
/inc/class_plugins.php 142 mybbirckeditor_parser
/inc/class_parser.php 244 pluginSystem->run_hooks
/printthread.php 203 postParser->parse_message
Warning [2] preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead - Line: 1044 - File: inc/plugins/mybbirckeditor.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/inc/class_error.php 157 errorHandler->error
[PHP] errorHandler->error_callback
/inc/plugins/mybbirckeditor.php 1044 preg_replace
/inc/class_plugins.php 142 mybbirckeditor_parser
/inc/class_parser.php 244 pluginSystem->run_hooks
/printthread.php 203 postParser->parse_message



انجمن بانیان بهبودی
7) از نتایج مواقعی که اراده و زندگی شما توسط خداوند مهربان هدایت شده چند مثال زنده بز - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir)
+-- انجمن: انجمن عادتی ها (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=360)
+--- انجمن: سه قدم برای ترک عادت های نا سالم (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=364)
+---- انجمن: قدم سوم عادتی ها (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=367)
+---- موضوع: 7) از نتایج مواقعی که اراده و زندگی شما توسط خداوند مهربان هدایت شده چند مثال زنده بز (/showthread.php?tid=2836)



7) از نتایج مواقعی که اراده و زندگی شما توسط خداوند مهربان هدایت شده چند مثال زنده بز - mehdiast - 2013-12-08

7) از نتایج مواقعی که اراده و زندگی شما توسط خداوند مهربان هدایت شده چند مثال زنده بزنید.



RE: 7) از نتایج مواقعی که اراده و زندگی شما توسط خداوند مهربان هدایت شده چند مثال زنده بز - شاپور الف - 2013-12-20

حدوداً سه یا چهارسال داشتم که پدرم یک رادیو باطر به خانه آورد و گفت امانت است و من دعا میکردم که رادیو داشته باشیم و از خداوند طلب کردم و پس از چند روز پدرم رادیو نفتی خرید. همان موقع ها پدرم بخاطر بدهی تحت تعقیب بود و ژاندار مری او را جلب کرد و ما بدون پدر خیلی می ترسیدیم و در آن موقع چنان وحشتی کردم که به مسجد محل رفتم و از خدا پدرم را خواستم و با آمدنم به خانه دیدم پدرم قبل من در خانه است. من در موقع نیاز با خداوند ارتباط میگذاشتم و دقایقی بعد فراموش میکردم. خدایی هست این روش و عادت به ندیدن و احساس نکردن خداوند در امور زندگی باعث شد که در لحظات بخصوص به سمت دیگران بروم.