انجمن بانیان بهبودی
2) آيا بياد داريد اولين کسي يا کساني که به آنهـا وابسته شديد چه کسي يا کساني بوده‌اند - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir)
+-- انجمن: انجمن هم وابستگان گمنام CODA (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=5)
+--- انجمن: قدم های دوازده گانه وابستگان گمنام (رهایی) (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=349)
+---- انجمن: قدم اول رهایی (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=350)
+---- موضوع: 2) آيا بياد داريد اولين کسي يا کساني که به آنهـا وابسته شديد چه کسي يا کساني بوده‌اند (/showthread.php?tid=3039)



2) آيا بياد داريد اولين کسي يا کساني که به آنهـا وابسته شديد چه کسي يا کساني بوده‌اند - mahla - 2013-12-14

2) آيا بياد داريد اولين کسي يا کساني که به آنهـا وابسته شديد چه کسي يا کساني بوده‌اند؟



RE: 2) آيا بياد داريد اولين کسي يا کساني که به آنهـا وابسته شديد چه کسي يا کساني بوده‌اند - NASIB - 2013-12-20

چون من وقتی بدنیا امدم نیازهای من اوتوماتیک وار توسط والدینم براورده میشد انها اولین کسانی بودند که من شدیدا به انها وابسته بودم۰البته این فقط به این دلیل نبود که انها یا خودم را دوست داشتم بلکه بخاطر ترس بود۰من همیشه وابستگیهایم ریشه در ترسهایم داشته است۰


RE: 2) آيا بياد داريد اولين کسي يا کساني که به آنهـا وابسته شديد چه کسي يا کساني بوده‌اند - sadaf - 2014-01-06

وابستگی همیشه در زندگی من وجود داشته از زمان کودکی‌ام وابستگی شدید به پدر و مادر داشتم در مرحله بعد که مرحله اول جدایی از خانواده بود موقعی بود که می خواستم به مدرسه بروم و پس از پذیرفتن جدایی از پدر و مادر در ساعاتی از روز من معلم کلاس اولم را جایگزین انها کردم و بصورتی وابسته او شدم که ارزو می کردم سال بعد او باز هم معلمم باشد و در واقع در ذهنم او اسطوره من شده بود و در سال بعد که او دیگر معلم من نبود خلا و کمبود زیادی را احساس می کردم ۰


RE: 2) آيا بياد داريد اولين کسي يا کساني که به آنهـا وابسته شديد چه کسي يا کساني بوده‌اند - ایلین - 2014-05-11

پدر ومادرم.....


RE: 2) آيا بياد داريد اولين کسي يا کساني که به آنهـا وابسته شديد چه کسي يا کساني بوده‌اند - ARSAM - 2014-12-29

من کلا از بچگی به همه چیز خیلی زود وابسته میشدم من اول های زندگیم که بچه بودم به مادربزرگم وخانه مادربزرگم وابسته بودم همیشه میترسیدم مادربزرگم بمیره واین خیلی من اذیت میکرد حتی بعضی وقت ها براش گریه میکردم بعدا من به پدرمادرم وابسته بودم که همین الان هم ادامه داره من به دوستان بیرون از خانه وابسته شدم که باعث شد همیشه بیشتر بیرون از خانه باشم تا درون خانه که باعث شد به خلاف ودرس نخواندن وخیلی مساعل دیگه برسه..من همیشه ترس از تنهای داشته که هنوز هم تنهام.