اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead - Line: 1044 - File: inc/plugins/mybbirckeditor.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/inc/class_error.php 157 errorHandler->error
[PHP] errorHandler->error_callback
/inc/plugins/mybbirckeditor.php 1044 preg_replace
/inc/class_plugins.php 142 mybbirckeditor_parser
/inc/class_parser.php 244 pluginSystem->run_hooks
/printthread.php 203 postParser->parse_message



انجمن بانیان بهبودی
21 تیر - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir)
+-- انجمن: انجمن الانان(خانواده های الکلی ها) (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=61)
+--- انجمن: نشریات و پمفلت های الانان (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=277)
+---- انجمن: کتابچه شهامت عوض شدن (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=499)
+----- انجمن: تیر ماه (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=503)
+----- موضوع: 21 تیر (/showthread.php?tid=4574)



21 تیر - mehdiast - 2014-02-01

هنگامیکه به الانان آمدم هیچ احساسی نداشتم ، وقتیکه شغلم را از دست دادم با خودم گفتم مشکلی نیست ، میتوانم شغلم را دوباره بدست آورم ، وقتی فرزندانمان کوچک بود به او توجهی نمیکردم و میگفتم هنوز بزرگ نشده ، هیچ چیز مرا به خود نمی آورد (تکان نمی داد) و مثل افراد مردن بودم . دوستانم در الانان این اطمینان را به من دادند که منهم دارای احساس بوده ام ، اما زندگی کردن با الکلیسم باعث شده بود که در طول سالها هیچ احساسی نسبت به مسائل پیرامونم نداشته باشم و هر گونه خشم ، لذت و رنجی را انکار میکردم همراه با بهبودیم کم کم احساساتم شکوفا شد و این برایم عجیب بود . در ابتدای ورودم به الانان برای مدتی فکر میکردم که مریض تر شده ام چون این احساسات بسیار نا خوشایند بودند . اما دوستانم در الانان به من فهماندند که این فقط بخشی از برنامه می باشد . من آماده بودم تا همه این احساسات را تجربه کنم و ناراحتی ها به مرور می گذشتند و من کم کم کاملتر می شدم تا زمانیکه این ناراحتی ها را در درونم داشتم ، احساساتم بسیار دردناک و آزار دهنده بودند . وقتی آنها را رها کردم ، آنها جلوهایی از سر زندگی و حیات در من شدند .

یا آوری امروز


امروز هر چند وقت یکبار مکث کرده و می بینم که چه احساسی داشته ام ؟ شاید امروز برایم لذت بخش یا غم انگیز بوده باشد . اما آنچه که به خود یاد آور میشوم این است که خیلی سر زنده و سر حال هستم . خنده قلبی ام را بخاطر خوشایند دیگران یا چیز دیگری معاوضه نمی کنم ، وبا تبدیل اشکهایم به آرامش خشنود نخواهم شد . تمام امید و اشتیاق من برای زندگی بروی زمین این است که همیشه اشکها و لبخندها باشند .