انجمن بانیان بهبودی
16-چه بحران هایی باعث شد به بهبودی روی آورم؟ - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir)
+-- انجمن: انجمن معتادان گمنام NA (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=1)
+--- انجمن: قدمهای دوازده گانه معتادان گمنام (راهنمای کارکرد قدم) (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=233)
+---- انجمن: قدم اول (راهنمای کارکرد قدم) (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=234)
+---- موضوع: 16-چه بحران هایی باعث شد به بهبودی روی آورم؟ (/showthread.php?tid=477)



16-چه بحران هایی باعث شد به بهبودی روی آورم؟ - mehdiast - 2013-10-19

چه بحران هایی باعث شد به بهبودی روی آورم؟



RE: سوال اول - بخش یا س و انزوا-قدم اول - meshki - 2013-11-04

بحران ها یکی از عوامل اشفتگی هستند که باعث شد اختیارم را در زندگی از دست بدهم و همین اختیار از دست دادن من را به لبه ی پرتگاه رساند و انجا بود زمزمه ی نوید بخش رهایی را درک نمودم و در اصل بحران ها به من کمک نمود تا به بهبودی روی اورم بحران هایی زیادی وجود دارد که بنا به وجهه ی اجتماعی و مشخصه ی افراد متفاوت است .
بحران هایی از قبیل بی اعتباری بی اعتمادی شکست های عاطفی و عشقی مالی و بحران هویت ناتوانی جسمی و جنسی فیزیک نامناسب اندام مشکلات قانونی از هم گسیختگی خانوادگی تنهایی و دور شدن دوستان و انزوا از دست دادن کمترل زندگی و اشفتگی کامل .


RE: سوال اول - بخش یا س و انزوا-قدم اول - mahla - 2014-01-23

این سوال در مورد بهبودی صحبت می کند نه در مورد پاکی

اتفاقاتی مثل اجبار و یا تمایلاتی که باعث شده در برنامه من تغییرکنم

مثال : نداشتن رهجو ، لغزش های بچه های برنامه و به این باور رسیدم که خودم برای بهبودی ام زحمت بکشم

مثال : آشفتگی های زندگی



RE: سوال اول - بخش یا س و انزوا-قدم اول-چه بحران هایی باعث شد به بهبودی روی آورم؟ - NASIB - 2014-01-29

در زمان مصرف همه چیز را از دست دادم و ورشکسته کامل جسمس و مالی و روحانی بودم.من راهی نداشنم چون اگر ادامه میدادم قطعا میمردم.در طول پاکی هم با بحران روبرو بودم مثل بی پولی و یا مرگ پدرم و اتفاقات ئیگر اما امروز میدانم هنگام بحرانها باید بیشتر به برنامه بهبودی بچسبم


RE: 16-چه بحران هایی باعث شد به بهبودی روی آورم؟ - داود - 2014-08-30

کمتر عمل کردن و زیاد حرف زدن"موجه نشان دادن خود"داشتن تضاد درونی"بی هویتی"شک در کارها"نداشتن موفقیت کاری و شکست پی در پی در کارها واجبار در مصرف بحران هایی بودن که به سبب آن به بهبودی روی آوردم... تصویر: images/smilies/heart.gif  


RE: 16-چه بحران هایی باعث شد به بهبودی روی آورم؟ - mohammad - 2014-09-05

نداشتن سلامت عقل بی اعتمادی اطرافیان  ورشگستگی روحی روانی و احساسی و عاطفی  دوری از خداوند خلا در تمام موارد در برابر اعتیاد کاملاء عاجز شده بو.دم افسردگی یاس انزوا جزیی از زندگی ام شده بود مواد می زدم یا نمی زدم قادر به زندگی نبودم رفتارم بد بود تمام ابعاد وجودم جسم روح روان احساسات عواطف همه در تاثیر بیماریم بود خود محوری مرا به نا کجا آباد برده بود وظرفیتم به قدری کم شده بود که از خودم متنفر بودم و حوصله خودم را نداشتم تا اینکه از سر ناچاری و فقط به خاطر نزدن مواد به برنامه روی آوردم برنامه بهبودی به من آگاهی داده و می دهد و مرا هدایت می کند تا به بهبودی دست پیدا کنم و تا زمانی که دست در دست نیروی برترم دارم بیماری را کنترل می کنم در کنار اقرار به ناتوانی باید به روشن بینی هم برسم اقرار می کنم که بدون برنامه بهبودی نمی شود جلو پیشرفت بیماری را گرفت


RE: 16-چه بحران هایی باعث شد به بهبودی روی آورم؟ - شاپور الف - 2015-01-20

وقتي میترسی در جا میزنی و یخ کرده حرکت نمیکنی. در اصل ترس انسان را متوقف و منجمد میکند، گاهی از دامهای ترس خود را در آغوش انکار قرار میدهیم. انکار و غرور سرپوشی است برای ترس های ما. اگر این اصل را برای خود در زندگی نهادینه کنیم پا روی ترسها خواهیم گذاشت اینکه من برای امروز زندگی میکنم. دیروز من به تاریخ پیوسته و فقط میتوانم تجربیاتشان در امروز استفاده کنم اگر درگذشته اشتباه و کارتباهی داشتم سعی کنم امروز از تکرار اشتباهات دیروز اجتناب ورزم و اگر رفتاری مطابق با هنجارها و بااصول بهبودی داشتم. برای استمرار آن تاکید و اصرار داشته باشم و ترس از قضاوت دیگران را کنار بگذارم. اگرمقایسه ای هم داشته باشم، باید مقایسه ام را از دیروز و امروز باخودم کنم. بغیراز این باشد موجب عدم بروز احساسات واقعی بالقوه من با آنها فعال میشوند و شاید بعضی از رفتارها و کاری را به خاطر قضاوت دیگران شروع نکنم و به قول معروف عطایش را به لقایش ببخشم.

 


RE: 16-چه بحران هایی باعث شد به بهبودی روی آورم؟ - مهدی بینام1 - 2017-09-28

ابتدا باید بدانیم بحران چیست؟
بحران یعنی حادثه رویداد یا فشارزایی و تنش زایی روحی روانی اجتماعی که باعث میشود تا افکار باورها و اندیشه های انسانی ما شکسته شوند چه خواسته یا ناخواسته باعث خسارت جانی مالی اقتصادی و روحی جسمی میشوند.
1) بحران همیشه ممکنه رخ دهد
2) بصورت تدریجی و یا یکباره رخ میدهد و اثار مخرب ان یک عجز ادامه دار میشود
3) ما در ان بحران برای رویارویی با ان همیشه تصمیماتی ناقص و تحت تاثیر اتفاث پیش امده قرار میگیرد ،
پس ما واقعا نیازمند هستیم تا بما کمک شود
نتیجه = برای بیرون رفتن از بحران باید تغییر کرد
درک عجز = سلولی تغییر کردن
-------------------------------------------------------------------------------
ما بواسطه تمایل و پاکی و فضایل اخلاقی و ارزش های انسانی همیشه مثبت گرا هستیم ، روشن بینی و صداقت باعث شد بفهمیم چقدر دربرابر ان عاجز و ناتوانیم

از نظر روحی : افسرده و ملول و دلمرده بودم احساسات پوچی و تاریک
جسمی : بخاطر مصرف معده درد ، شش داغون و لاغر بودم
مالی : بدهکار بودم ، از دست دادم عمرمو ، دارایی هامو
ورشکست شدم و بیکار
اجتماعی : من منزوی بودم و نمیتوانستم با کسی دوست بشم ، اعتماد بنفس داغون یک افسرده داغوون بودم

این بحران های بوجود امده انگیزه بیرونی و عجزهایی بودند که انگیزه درونی من و فعال کردند تا بانجمن بیام و بهبودی و دنبال کنم ، در گذشته حق انتخاب و اختیار نداشتم امروز من میدانم ک در هر بحرانی باتکا ب خداوند و کمک اصول میتوانم راه رویارویی با مشکلاتمو پیدا کنم

مهدی معتاد


RE: 16-چه بحران هایی باعث شد به بهبودی روی آورم؟ - amirjavadi - 2020-11-06

16-اعتیادمان نهایتامارا بجایی میرساند که دیگر نمیتوانیم طبیعت و حقیقت مشکلاتمان را انکارکنیم فشارهای بزرگ وسنگین روحی روانی جسمی خانوادگی واجتماعی که باعث درهم شکسته شدن ارزشهای موجود در زندگیم شدکه با خسارتهای جانی مالی روحی وروانی تهدیدها وخطرات سنگین همراه بود نیاز داشتم رفتاری جدید داشته باشم تادرلحظه وبطورموقتی از این بحران نجات پیداکنم مانند:نداشتن ارتباط باخانواده اطرافیان وجامعه نپذیرفتن خودم وواقعیت زندگیم وابستگی به خیلی چیزهاوجاهادروغ گفتن های مکرر دوستیهاوروابط قلابی ازبین رفتن امنیت های مالی وجانی ودچار شدن به بیماریهای مختلف فرار از دست قانون از دست دادن ارزش واعتبارواحترامم وازدست دادن اعتماد دیگران بخصوص خانواده ام واینکه تابحال بدون هیچ امیدی ویکسره در ترس ودلهره زندگی کرده ام.?